درحالی که امروزه بیشتر ازدواج ها با عشق صورت می گیرد و هردو طرف قصد دارند که به یکدیگر و تعهداتشان در مقابل هم احترام بگذارند . اما در طول زمان مسائلی پیش می آید که می تواند یه جدایی، یا یک زندگی مشترک بدون احساس ، عشق وهمراهی منجر می شود، یکی از معظلات اجتماعی امروز در زندگی مشترک زوجین، ظهور پدیده ای به اصطلاح مدرن به نام طلاق عاطفی است. نوعی از جدایی است که در آن زن وشوهر اگرچه با هم زیر یک سقف زندگی می کنند، اما هیچ مهر وعاطفه ای بین آنها حاکم نیست ، در طلاق عاطفی زن و شوهر عواطف خود را از یکدیگر دریغ می کنند وروی از هم بر میتابند. چرا که اعتمادشان به یکدیگر وجذابیتشان برای هم کاهش یافته است.
عدم آموزش مهارت های زندگی به جوانان یکی از مهمترین دلایل آن است. عدم رابطه صحیح کلامی و مهارت های لازم برای سخن گفتن و بیان خواسته ها از همسر از دیگر دلایل طلاق عاطفی زوجین است.
طلاق عاطفی پنهان است واطلاعات دقیقی از آمار طلاق عاطفی وجود ندارد در طلاق رسمی افراد موظف هستند که بروز واقعه طلاق را ثبت کنند اما در طلاق عاطفی وقتی مرد و زن از روی اجبار و به خاطر ملاحظاتی با هم زندگی می کنند تمایلی به بروز آن ندارند مگر آنکه وقتی به مشاور مراجعه می کنند . سر دردلشان باز شود وبخواهند بگویند که اگر می توانستند طلاق می گرفتند.
مشاهدات روانشناسان نشان می دهد که در کشور ما به ازای هر ازدواج موفق 3 تا 5 ازدواج هم درگیر طلاق عاطفی هستند. معمولا در سال های نخست زندگی رخ نمی دهد . در سالهای نخست هرچقدر هم که معیارهای انتخاب همسر سطحی باشد، میان زن وشوهر کشش ها وعلایقی وجود دارد یا حتی اگر علاقه ای در این حد وجود نداشته باشد، این امید وجود دارد که ممکن است شرایط تغییر کند معمولا طلاق عاطفی از سالهای پنجم وششم زندگی شروع می شود، یعنی وقتی که افراد امید به تغییر همسر را از دست می دهند و البته از طلاق رسمی هم ناامید هستند و به تدریج فاصله میان آنها بیشتر و بیشتر می شود.
محققان می گویند در زوج هایی که دچار طلاق عاطفی شده اند تا طلاق قانونی با نیاز های جنسی خود پنج نوع رفتار را خواهند داشت:
خودیی می دانند وبسیاری از مردان ونی که حتی قبل از ازدواج تجربه خودیی نداشته اند از این طریق به نیاز های خود پاسخ می دهند.
فردی که دچار طلاق عاطفی شده است به خود و سلامت فردی خود بی توجه می شود و حتی به سلامت دیگر افراد خانواده نیز اهمیت کمتری می دهد، وظایف خود را به درستی انجام نمی دهد و مسئولیت های خود را در مقابل دیگر افراد خانواده به سردی و بی هیچ میل و رغبتی انجام می دهد.
طلاق عاطفی معمولا به صورت تدریجی ایجاد شده و به دنبال ناکامی مکرر، عدم ی خواسته های روانی و… رخ می دهد، طلاق روانی در صورت ادامه می تواند باعث طلاق قانونی شود.
هرچند که در خصوص طلاق عاطفی و طلاق رسمی واثر مخرب آن تاکنون راهکارهایی ارائه شده اما مسئله ای که بیش از هر چیز پرداخت به آن حائز اهمیت است بحث پیشگیری است.
زوج هایی که تصمیم به ازدواج دارند به خصوص جوانان که در آستانه ازدواج هستند، سعی کنند آگاهانه و با تحقیق و بررسی در این راه قدم بردارند و درگفتار خویش در ضمن شناخت صداقت داشته باشند، به اطرفیان نیز توصیه می شود از هرگونه دروغ مصلحتی برای ایجاد زمینه هایی وصلت جلوگیری نمایند.
مشاوره پیش از ازدواج به همه کسانی که می خواهند ازدواج کنند، توصیه می شود.
زوجین باید در همان اوان زندگی به شناخت کاملی از یکدیگر رسیده و با استفاده از آن شناخت، مهارت گفتگو با یکدیگر را کسب کرده باشند. زمانی که زوجین به مشکلی برمی خورند باید با استفاده از مهارت گفتگو، راه حلی برای مشکل فرد پیدا کنند نه اینکه با قهر کردن، صحبت نکردن و یا رفتارهایی از این دست، روابط میان خود را سرد کنند.
میزان آسیبی که این نوع طلاق بر کودکان می گذارد، بیشتر از طلاق قانونی است. در این نوع طلاق هیچ یک از اعضای خانواده تکلیف خود را نمی دانند و دائما با تضادها دست وپنجه نرم می کنند. میزان آسیب هم به سن و شخصیت کودک دارد. کودکان تمایل دارند ثبات در خانه حاکم باشد، اما اختلافات دائمی والدین به کودکی که در دوران مهم رشد قرار دارد، آسیب های جبران ناپذیر جسمی-روانی عمیقی را تحمیل می کند.
لطفانظرات خودرابرای ماارسال کنید.
برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.
درباره این سایت