مشاور|خانواده|ازدواج|طلاق|خیانت|زوج|روانشناس



مشاوره

علت انجام مشاوره

یک مشاور، فردی است حرفه‌ای بدون قضاوت کوته فکرانه که مسائل را محرمانه نگاه می‌دارد و به این علت است که افراد آن را رویکردی غیر تهدیدی یافته که می‌توانند با قبول آن از بسیاری از مشکلاتشان رهایی یابند.

 

 

به چه علت انجام مشاوره اثر بخش می‌باشد؟


هنگامی که فردی استرس دارد و درگیر مسئله‌ای عاطفی است، ممکن است جلوی منطق و استدلالش گرفته شود و شاید برای او امکان نداشته باشد که به یک راه حل بی‌طرفانه برسد و یا دامنه مشکل ممکن است آنقدر پیچیده و وسیع باشد که رفع آن از عهده‌ی یک نفر خارج باشد ـ اینجاست که او می‌تواند از یک متخصص کمک بگیرد.
هرچند ممکن است حوزه‌های مشاوره تغییر کنند اما اصل اولیه‌ی مشاوره به همان صورت باقی می‌ماند. محدوده فعالیت مشاوره بسیار گسترده بوده و شامل حوزه‌هایی چون مشاوره شغلی، مشاوره صنعتی، مشاوره ازدواج، مشاوره آموزشگاهی، مشاوره اعتیاد، و مانند آن می‌شود. بنابراین، یک مشاور ممکن است در مؤسسات آموزشی، مراکز پزشکی، صنایع، و غیره مشغول به کار شود.

 

لطفا نظر خود را بنویسید. جهت ارتباط تلفنی با شماره 09058956770 تماس بگیرید.


مشاوره قبل از ازدواج

 

آیا مشاوره ازدواج برای گرفتن تایید متخصص است؟

 

              مشاوره ازدواج

 

 

در ابتدای آشنایی قبل از ازدواج خیلی از نکات مهم برای شروع یک زندگی مشترک نادیده گرفته می شود، به همین دلیل با گذشت سال ها، مشکلات و اختلافات زیادی بین زوج ها به وجود می آید. مشاوره قبل از ازدواج مانند واکسنی برای پیشگیری از طلاق می باشد. ازدواج مهمترین تصمیم در زندگی هر فردی است، پس برای تصمیم گیری و کسب مهارت های لازم نیاز به آموزش دارید. باید بدانید که همسر آینده شما در خانواده ای با افکار، فرهنگ، علایق و تربیتی کاملا متفاوت با شما بزرگ شده است؛ خواه ناخواه بسیاری از معیارها و علایق زندگی او با شما متفاوت است. پس باید بیاموزید که چگونه با وجود این تفاوت ها یک زندگی مشترک موفق بسازید. می توانید برای درک بهتر مقاله عوامل اصلی طلاق و سوالات مهم قبل از ازدواج را حتما بخوانید.

 

لطفا نظر خود را بنویسید. جهت ارتباط تلفنی با شماره 09058956770 تماس بگیرید.


 مشاوره خانواده

چرا مشاوره خانواده؟… زیرا منشا بسیاری از مشکلات ما  خانواده است.»  

 مشاوره خانواده با درد و مشکلی سر و کار دارد که منشا آن خانواده است و هدف از آن، درمان زخم‌هایی است که منشا آن خانواده می‌باشد.

 

                                        

 

اهمیت مشاوره خانواده

در زندگی موارد بسیار پیچیده ای وجود دارند که تمامی اعضای خانواده را درگیر یا بر آنها اثر می گذارد. مشاوره خانواده یا خانواده درمانی چارچوب مفهومی برای درک این پیچیدگی ها فراهم کرده است و شیوه هایی را برای مداخله بالینی برای کمک به خانواده ها جهت حل مشکلات پیچیده شان در اختیار می گذارد.

 

لطفا نظر خود را بنویسید. جهت ارتباط تلفنی با شماره 09058956770 تماس بگیرید.


 

علت انجام مشاوره

یک مشاور، فردی است حرفه‌ای بدون قضاوت کوته فکرانه که مسائل را محرمانه نگاه می‌دارد و به این علت است که افراد آن را رویکردی غیر تهدیدی یافته که می‌توانند با قبول آن از بسیاری از مشکلاتشان رهایی یابند.

 

 

مشاوره

 

 

 

به چه علت انجام مشاوره اثر بخش می‌باشد؟


هنگامی که فردی استرس دارد و درگیر مسئله‌ای عاطفی است، ممکن است جلوی منطق و استدلالش گرفته شود و شاید برای او امکان نداشته باشد که به یک راه حل بی‌طرفانه برسد و یا دامنه مشکل ممکن است آنقدر پیچیده و وسیع باشد که رفع آن از عهده‌ی یک نفر خارج باشد ـ اینجاست که او می‌تواند از یک متخصص کمک بگیرد.
هرچند ممکن است حوزه‌های مشاوره تغییر کنند اما اصل اولیه‌ی مشاوره به همان صورت باقی می‌ماند. محدوده فعالیت مشاوره بسیار گسترده بوده و شامل حوزه‌هایی چون مشاوره شغلی، مشاوره صنعتی،

مشاوره ازدواج، مشاوره آموزشگاهی، مشاوره اعتیاد، و مانند آن می‌شود. بنابراین، یک مشاور ممکن است در مؤسسات آموزشی، مراکز پزشکی، صنایع، و غیره مشغول به کار شود.

 

لطفا نظر خود را بنویسید. جهت ارتباط تلفنی با شماره 09058956770 تماس بگیرید.



برای ازدواج موفق
در چهار مورد مرد باید نسبت به زن برتری داشته باشد

1) سن بهتر است مرد بین 4 تا 7 سال از زن بزرگتر باشد
بطور طبیعی بلوغ فکری و جنسی دختران جلوتر از پسران است درن تیجه بهتر است در ازدواج مرد 4 تا 7 سال بزرگتر باشد تا این اختلاف جبران شود

◀️هر چند که ملاک ارزیابی صرفا سن شناسنامه ای نمیتواند باشد 

✅دوم : از نظر شخصیت خانوادگی
مرد باید از خانواده ای باشد که در اجتماع از خانواده همسر خود یک درجه بالاتر باشد .   
 
فاصله طبقاتی یک درجه خوب است که مرد بالا تر از همسرش باشد . این موارد اثرات خوبی را برای تحکیم زندگی ایجاد می کند و زن همیشه به وجود مردش افتخار می کند .

◀️در صورتی که زن از نظر مالی بالاتر باشد احتمال تغییر جایگاه زن و مرد در زندگی شویی بالا است 

✅سوم از نظر اقتصادی:
بهتر است مرد و خانواده اش یک درجه از خانواده ی زن بالاتر باشد تا همسرش از نظر مادی و خرج در زندگی احساس راحتی کند و به خودش بیشتر دلگرم شود.
در این صورت مرد تکیه گاه محکم تری برای زن میباشد 
 پس مرد باید یک درجه از نظر اقتصادی از همسرش بالاتر باشد نه کمتر و نه بیشتر

✅چهارم از نظر قد:
بهتر است مرد مقداری از نظر قد و قامتش از همسرش بالاتر باشد." این مطلب از نظر روانی و تحکیم روابط زندگی برای زن و مرد اثرات خوبی دارد. 
◀️بطور طبیعی ن جذب مردی با قد بلندتر می شوند


همسرانی که مدام قهر و آشتی می کنند بخوانند

 

⚠از این سم مهلک دوری کنید    قهرو اشتی

♨قهر» یکی از مهلک ترین آسیب های یک رابطه است!
♨ قهر، یک رفتار کودکانه است. این اولین چیزی است که باید درباره قهر بدانیم. پس هر کدام از ما که از این حربه به عنوان یک رفتار دفاعی یا رفتاری برای آزار دادن همسرمان یا به هر نیت دیگری استفاده می کنیم باید بپذیریم که اصلا به عنوان یک فرد عاقل و بالغ ظاهر نشده ایم! حتی کودکان گاهی پس از قهرهای شدید با دوستانشان پس از چند دقیقه یا چند ساعت آشتی می کنند و دوباره بازی پرنشاط خود را از سرمی گیرند، گویی به بی اهمیتی قهر پی می برند اما خیلی از آدم بزرگ ها همچنان در رفتار کودکانه خود باقی می مانند!البته ناراحت شدن و به اصطلاح سرسنگین بودن» با همسر زمانی که از دست او ناراحت هستیم، همیشه بد» نیست، حتی می تواند در شرایطی به عنوان راهی و نشانه ای برای آگاه کردن او از رفتار اشتباهش موثر هم باشد ولی در برخی شرایط و نه همیشه و نه برای مدتی طولانی!


وقتی قهر کردن نازکشیدن را به دنبال ندارد!
♨متاسفانه قهر کردن بیشتر در بانوان دیده می شود و تا وقتی همسر آن ها پا پیش نگذارد، عذرخواهی نکند و به اصطلاح منت کشی» نکند، آن ها از چهارپای شیطان پایین نمی آیند! البته طرح این مسئله درباره خانم ها این موضوع را نفی نمی کند که بسیاری از مردان نیز به این آسیب مبتلا هستند. در مواردی که خطای همسر به صورت عمد و به دفعات تکرار می شود و راه حل های ساده احتمالی موثر واقع نمی شود، استفاده از قهر تا سطحی مجاز است. ولی تکرار آن یا طولانی شدن مدت آن، برای رابطه شویی بسیار مضر است.


چرا همسران قهر می کنند؟
گاهی زوجین نمی توانند منظور و پیام خود را به یکدیگر منتقل کنند؛ بنابراین یکی از زوجین احساس ناکامی می کند و گمان می کند مورد بی توجهی همسرش قرار گرفته است. بنابراین دچار دلخوری و خشم می شود و تصمیم به قطع رابطه کوتاه مدت یا همان قهر می گیرد، البته عمق و میزان قطع رابطه به اهمیت پیام بستگی دارد و ممکن است از چند ساعت تا چند روز هم طول بکشد.


فقط خودت را می بینی
دلیل دوم باز هم در رابطه با گفت وگوی ناموفق زوجین مطرح است، گاهی یکی از طرفین خودمحورانه صحبت می کند یعنی مطالب خود را با تصورات و با توجه به نیازهای خودش مطرح می کند و تصورات و نیازهای طرف مقابل را در نظر نمی گیرد که این خودمحوری باعث دلخوری و قطع رابطه طرف مقابل می شود؛ زیرا در این جا مسئله تفاوت نگاه و نگرش وجود دارد و احساس ناامیدی و یأس جزئی در فرد، ایجاد می شود.


♻وقتی نمی شود گفت بالای چشمت ابروست!
دلیل سوم :ممکن است شخص، عزت نفس پایین یا آسیب دیده ای داشته باشد که در این صورت وقتی در شرایط یا در معرض اختلاف عقیده یا سلیقه با دیگران قرار می گیرد، راهی جز قهر کردن برایش باقی نمی ماند.
در همین مواقع است که اصطلاحا مردم می گویند: به فلانی زود برمی خوره» یا نمی شه بهش گفت بالای چشمت ابروست».این کارشناس خانواده تاکید می کند: قهر کردن مانند ریختن زباله ها زیر فرش خانه است، مشکل با قهرکردن حل نمی شود زیرا افراد بعد از چند دقیقه، چند ساعت یا چند روز سعی می کنند دوباره با هم ارتباط برقرار کنند ولی مشکل به جای خود باقی است. 


از همسرتان باج نگیرید! 
دلیل بعدی با عنوان بازیابی عاطفی» از سوی بهروزی فر مطرح می شود: اگر دلیل قبلی ناآگاهانه بروز می کند، این دلیل کمی آگاهانه است، یعنی فرد در فرآیند شکل گیری شخصیت اش از کودکی تا بزرگسالی راهی را برای رسیدن به هدف انتخاب می کند که نوعی باج گیری عاطفی» از دیگران است. 
کودکی که برای رسیدن به خواسته اش بهانه گیری می کند یا روی نقطه ضعف والدینش انگشت می گذارد و از این طریق به هدفش می رسد، ممکن است در بزرگسالی هم این کار را انجام دهد، براین اساس با همسرش قهر می کند و با خود می گوید می توانم با حرف نزدن و قهر کردن با همسرم به هدفم برسم. 


عوارض قهر 
♨خود فرد، بیش از همه در معرض پیامدهای منفی قهر است. این روان شناس در تشریح آثار قهر با بیان این جمله ادامه می دهد: وقتی قهر رخ می دهد، نشان می دهد که فشار زیادی روی فرد است زیرا می خواهد خودش را حفظ کند، او در حال تجربه تهدید است و با قهر، انرژی روانی زیادی را از دست می دهد.
قهر کردن های زیاد و طولانی مدت به مرور زمان موجب دلسردی میشود

 

لطفا نظر خود را بنویسید. جهت ارتباط تلفنی با شماره 09058956770 تماس بگیرید.



ارتباط صحیح با همسر   ارتباط با همسر

 



1- ارتباط صحیح با همسر به منظور پر کردن حساب پس انداز مملو از عشق
روزی که شما و همسرتان رابطه و تعاملات خود را آغاز کردید، گویی یک حساب بانکی باز کرده اید. حساب بانکی که دائما در حال ذخیره و واریز به آن هستید و در عین حال در مواقع نیاز از آن حساب برداشت می‌کنید. حال واضح است که هر چقدر اندوخته تان بیشتر باشد، برداشت بیشتری هم می‌توانید داشته باشید.  هر چیزی که حس خوبی به شما و همسرتان بدهد، ذخیره شما در این حساب است. معمولا اولین روزهای هر رابطه ای پر از این اندوخته‌های رمانتیک است و حساب بانکی شما سریع رشد می‌کند. هر مشکلی که پش می‌آید، مقداری از این حساب می‌کاهد.

نمی‌توان از این اختلافات و کاهش‌های حساب اجتناب کرد. مخصوصا در گذر زمان و پس از طی شدن دوره عشق رمانتیک، این برداشت‌ها افزایش پیدا می‌کنند. اما برای جلوگیری از خالی شدن حساب و بحرانی شدن وضعیت، باید دائما به این حساب واریزی داشته باشید. اگر فکر می‌کنید انجام دادن کارهای رمانتیک از شما گذشته است باید بدانید با برداشت‌هایی که در طی زمان رخ می‌دهد بالاخره روزی این حساب خالی می‌شود. کارهای کوچک همیشه ذخیره ای برای روزهای مبادای شما خواهند بود، از آن‌ها غافل نشوید.

2- وضع قوانین برای ارتباط صحیح با همسر

 


اغلب افراد این تصور را دارند که رابطه ای ایده آل است که نیازهایشان بدون آن که بیان کنند برآورده شود. در چنین روابطی باید بگوییم احتمال شکست زیاد است. هر رابطه خوبی، نیازمند کوشش دو طرفه زن و مرد برای بهبود رابطه، وضع قوانین دو طرفه با توافق همدیگر و تعهد به یکدیگر است. اول از همه شما باید خوب خود را بشناسید. نقاط قوت و ضعف، خواسته‌ها و توقعاتتان را شناسایی کنید. در مورد آن‌ها با همسر خود صحبت کنید. دوم اینکه تفاوت‌های همسر خود را پیدا کنید. دست از تلاش به منظور تغییر دادن او به شکل بنیادین بردارید. سعی کنید همدیگر را همان طور که هستید بپذیرید. با گذر زمان متوجه تاثیر چهارچوب ارتباطتان بر زندگی خواهید شد.

❤️❤️3- ارتباط صحیح شویی با همسر
برای یکدیگر وقت بگذارید، مسائل مهم را شناسایی کنید و به آن‌ها بپردازید. برخی مسائل در زندگی هستند که اضطراری هستند، مانند مریضی فرزندتان. اما برخی مسائل از اهمیت بسیاری برخوردارند که مهم‌ترین آن‌ها رابطه شویی تان است. بنابراین به خاطر مسائل اضطراری، مسائل مهم را در اولویت پایین نگذارید. برای با هم بودن باید برنامه ریزی کنید و گرنه در سیل زندگی روزمره غرق می‌شوید و یادتان می‌رود برای هم وقت بگذارید. یک بعد ازظهر را برای خودتان دو نفر خالی کنید. یا یک سفر دو نفره برای خودتان ترتیب دهید. سرگرمی‌های مشترک پیدا کنید و گاهی به آن‌ها بپردازید. زوج‌هایی که می‌توانند با هم بازی کنند، بیشتر کنار هم می‌مانند، در نتیجه میزان رضایت شویی بالاتری راتجربه می‌کنند.

4- ارتباط کلامی با همسر
سبک ارتباطی خود را بشناسید و تفاوت آن را با سبک ارتباطی همسرتان مشخص کنید. گاهی اوقات همین تفاوت سبک علت اختلاف‌ها می‌شود. سعی کنید جاهایی که حس می‌کنید به علت زبان متفاوتتان، اختلاف پیش می‌آید، مفاهیم و پیش فرض هایتان را تعریف کنید. هدفتان از صحبتی که می‌کنید را واضح بگویید و مبهم و ناقص حرف نزنید. به عبارت دیگر زبان مشترک بیافرینید. برای حل اختلافات و بیان دلخوری‌ها، باید زمان و مکان مناسب را تشخیص دهید. مشکل را واضح بیان کنید. هدفتان را از بیان آن بگویید. مشخص کنید نهایتا چه می‌خواهید و بر سر چه چیزی قرار است توافق کنید. فراموش نکنید ازدواج قراردادی است که دو طرف باید در وضعیت برد-برد قرار گیرند.

❤️5- شیمی عشق
اولین روزهای آشنایی، مغز تغییرات شیمیایی فوق العاده ای می‌کند. دوپامین (ماده شادی آور) مغز به نحو چشمگیری بالا می‌رود و سروتونین به نحو چشمگیری پایین می‌آید. این تغییر حالات باعث تغییرات روحی، خلقی، عاطفی و رفتاری می‌شود. در طول زمان، این دوپامین و سروتونین به وضع ثابتی می رسند  اما چیزی که به رابطه غنا می‌دهد، اکسی توسین است. اکسی توسین بعد از هر نوازش، آغوش کشیدن، بوسه و عشق بازی ترشح می‌شود. این هورمون باعث پیوند زوج می‌شود. پس اگر می‌خواهید صمیمیت فیزیکی تان را افزایش دهید، اکسی توسین را فراموش نکنید.

 

لطفا نظر خودرا بنویسید 

برای مشاوره حضوری یا تلفنی باشماره 09058956770تماس حاصل فرمائید.

 


نقش مشاور چیست؟

بی‌شک پیچیدگی‌های زندگی نوین موجب شده که سطح سلامت روان در جامعه امروز کاهش پیدا کند و نیاز به مشاور برای ارتقای سلامت روان امری اجتناب‌ناپذیر شود. زوجین با شرکت در جلسات مشاوره‌ای و پیمودن گام به گام مراحل به صورت انفرادی و زوجی قبل از ازدواج می‌توانند به شناخت خصوصیات بنیادین شخصیت‌های خود و یکدیگر دست یابند. 
مشاور در زمان مراجعه قبل از ازدواج هرگز به طرفین نمی‌گوید که این کار را بکنید یا نکنید، بلکه تنها وظیفه آگاه کردن و اطلاع‌رسانی درباره ویژگی‌های شخصیتی دختر و پسر را دارد و اینکه به آن‌ها بگوید نتیجه این ازدواج چه خواهد بود تا افراد خودشان دست به انتخاب بزنند.

رجوع به دوستان به جای مشاور!

این روز‌ها کارشناسان بسیار توصیه می‌کنند که زوج‌های جوان قبل از آغاز زندگی مشترک حتماً با مشاور معتمد و متخصص م کنند، اما متأسفانه در کشور ما زوج‌ها اطلاع دقیق و درستی در این باره ندارند و گاهی با این تصور که، چون ما به حد مطلوبی از استقلال مالی و خانوادگی رسیده‌ایم، می‌توانیم بدون م با افراد دیگر بهترین انتخاب را داشته باشیم به مشاور مراجعه نمی‌کنند یا برخی افراد به غلط به جای م با یک فرد متخصص این حوزه با دوستانشان م کرده و با ملاک قرار دادن برخی ایده‌آل‌های کلیشه‌ای همسر آینده خود را انتخاب می‌کنند.

اگرچه بعضی از این ملاک‌ها، ملاک‌های عرفی جامعه ما هستند، اما باید این نکته را هم در نظر داشت که تنها به شکل کلی به آن‌ها توجه می‌شود نه جزئی چراکه اگر جزئی‌تر مورد بررسی قرار بگیرد، زوجین می‌توانند آگاهی دقیق‌تری از شخصیت طرف مقابل خود داشته باشند.

تشخیص، سنجش و ارزیابی

مهم‌ترین اصل ارجاع دخترخانم‌ها و آقاپسر‌ها به مشاور خانواده یا روان‌درمانگر جهت مشاوره پیش از ازدواج مرحله تشخیص، سنجش و ارزیابی است که با مصاحبه بالینی، تشخیصی و انگیزشی است و بدین صورت که ابتدا با توجه به زبان بدن و با برقراری ارتباط چشمی مشاور با مراجعه‌کننده صورت می‌گیرد. 
مشاور چرایی ازدواج کردنشان را از دختر و پسر می‌پرسد تا از انگیزه آن‌ها درباره ازدواج آگاهی پیدا کند. همه انگیزه‌ها غیر از شخصیت برای ازدواج غلط است. اگر انگیزه دختر و پسر چهره، آناتومی بدن، احساسات و زیبایی باشد، از نظر علم روانشناسی نادرست است چراکه دوام مدت عشق و این انگیزه‌ها تنها دو سال است و با گذشت زمان از جذابیت آن کاسته شده یا از بین می‌رود.

انتخاب عاقلانه، زندگی عاشقانه

جمله‌ای که می‌گویند عاقلانه انتخاب کن و عاشقانه زندگی به این معنی است که در انتخاب همسر آینده عقلانیت باید مقدم بر احساسات باشد چراکه ما امروزه در روابط و زندگی‌های شویی شاهد این موضوعات هستیم که دختر و پسر یا هر دو تنها به دلیل پول، امکانات زیاد طرفین یا مدرک تحصیلی با یکدیگر ازدواج کرده‌اند. 
اسباب آسایش خوب مثل خانه خوب، درآمد بالا یا زندگی لاکچری را فراهم می‌کند، اما وماً آرامش را به همراه نمی‌آورد، حتی مدرک تحصیلی تا زمانی که درک همراه نداشته باشد فایده‌ای در زندگی مشترک ندارد. پس هیچ یک از این موارد انگیزه صحیح برای انتخاب همسر نیستند، چون تنها شخصیت یا همان بررسی فرآیند‌های فکری، ذهنی و رفتاری در تعامل با محیط مهم‌ترین و صحیح‌ترین انگیزه در انتخاب شریک زندگی آینده باید باشد.

مراحل مشاوره قبل از ازدواج

مشاوره قبل از ازدواج در چندین مرحله برگزار می‌شود. در مرحله اول زوجین از نظر رفتاری، خانوادگی، سبک زندگی و تحصیلات مورد بررسی قرار می‌گیرند که در صورت مثبت بودن وارد مرحله بعدی شده و در این مرحله از لحاظ ذهنی و تفکرات بررسی می‌شوند تا نکات مشترک و غیر مشترک طرفین مشخص شود و آخرین مرحله نگاه به زندگی، سرگرمی و تفریحات زوجین است که تمامی این مراحل گام به گام و در آخر به صورت اجمالی بررسی می‌شود. 
بنابراین تشخیص، سنجش و ارزیابی دختر و پسر قبل از ازدواج بهتر است قبل از عقد رسمی صورت گیرد تا مشاور از سلامت شخصیت و تناسب فرهنگی، خانوادگی، تحصیلاتی، اقتصادی و عقیدتی طرفین آگاهی و اطلاع داشته باشد. باید بعد از ازدواج هر شش ماه یک بار با یک فیدبک یا بازخورد به روانشناس خانواده مراجعه کنند به طوری که یک روانشناس خانوادگی مانند پزشک خانواده دارند تا با این کار زندگی شویی خود را غنی‌سازی کنند و مانع بروز بسیاری از مشکلات شوند.

تضمینی برای یک زندگی مشترک

تمام اهمیت مشاوره قبل از ازدواج و طی کردن مراحل و پیگیری‌های آن حین ازدواج به این دلیل است که دختر و پسر یک زندگی مشترک با ثبات، با دوام و با کیفیت داشته باشند. در دین مبین اسلام و آیات الهی نیز بار‌ها در رابطه با آثار ازدواج اشاره شده است. و من آیاته اَن خلق لکم من انفسکم ازواجاً لستکنوا الیها»: دیگر از نشانه‌های خدا این است که از جنس خودتان همسران برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید.»
ختم کلام اینکه یک انتخاب صحیح برای ازدواج آن هم با راهنمایی یک مشاور یا روان درمانگر می‌تواند آرامش روحی، دوستی و مودت برای زوجین به همراه داشته و همچون دژی محکم در مقابل شهوات و ناملایمات زندگی باشد. از همه مهم‌تر اینکه در جامعه ما دیگر شاهد از هم گسیختگی کانون مقدس خانواده نخواهیم بود و آمار طلاق هم قطعاً به تبع این امر کاهش می‌یابد. چه بهتر است که مراجعه به مشاور قبل از ازدواج اجباری باشد و در فرهنگ جامعه نهادینه شود.



برای ازدواج موفق
در چهار مورد مرد باید نسبت به زن برتری داشته باشد

1) سن بهتر است مرد بین 4 تا 7 سال از زن بزرگتر باشد
بطور طبیعی بلوغ فکری و جنسی دختران جلوتر از پسران است درن تیجه بهتر است در ازدواج مرد 4 تا 7 سال بزرگتر باشد تا این اختلاف جبران شود

◀️هر چند که ملاک ارزیابی صرفا سن شناسنامه ای نمیتواند باشد 

✅دوم : از نظر شخصیت خانوادگی
مرد باید از خانواده ای باشد که در اجتماع از خانواده همسر خود یک درجه بالاتر باشد .   
 
فاصله طبقاتی یک درجه خوب است که مرد بالا تر از همسرش باشد . این موارد اثرات خوبی را برای تحکیم زندگی ایجاد می کند و زن همیشه به وجود مردش افتخار می کند .

◀️در صورتی که زن از نظر مالی بالاتر باشد احتمال تغییر جایگاه زن و مرد در زندگی شویی بالا است 

✅سوم از نظر اقتصادی:
بهتر است مرد و خانواده اش یک درجه از خانواده ی زن بالاتر باشد تا همسرش از نظر مادی و خرج در زندگی احساس راحتی کند و به خودش بیشتر دلگرم شود.
در این صورت مرد تکیه گاه محکم تری برای زن میباشد 
 پس مرد باید یک درجه از نظر اقتصادی از همسرش بالاتر باشد نه کمتر و نه بیشتر

✅چهارم از نظر قد:
بهتر است مرد مقداری از نظر قد و قامتش از همسرش بالاتر باشد." این مطلب از نظر روانی و تحکیم روابط زندگی برای زن و مرد اثرات خوبی دارد. 
◀️بطور طبیعی ن جذب مردی با قد بلندتر می شوند

 

لطفا نظر خودرا بنویسید.

برای مشاوره حضوری یا غیر حضوری با شماره تلفن 09058956770تماس بگیرید.


یکی از مسائلی که مشاوران ازدواج با آن روبه رو هستند، مشکلات مربوط به صمیمیت و کمک به بهبود آن در همسران است؛ زیرا یکی از شاخص هایی که امروزه باعث آشفتگی در ارتباط همسران می شود، کمبود صمیمیت است و یکی از مهم ترین و کم هزینه ترین روش های ایجاد صمیمیت بین همسران، گفت وگو و تعامل سازنده است. یکی از مسائل مهمی که زن و شوهر را به هم نزدیک می کند، گفت وگو و صداقت داشتن در کارهاست. برای یک ازدواج فرخنده و بادوام، همسران باید از اینکه کنار هم هستند، لذت ببرند و صحبت کردن با هم عمده ترین چیزی است که باید موردتوجه قرار گیرد.

هرگز فکر کرده اید چرا بعضی از زوجها اینقدر عاشق و صمیمی هستند؟ این به آن دلیل نیست که زندگی آنها ایده آل است و هیچ مشکلی ندارند، بلکه نکته اینجاست که آنها نحو حفظ روابط عاشقانه و جلوگیری از فرسایش روزمره آن را به خوبی می دانند.

ازدواج ها اغلب با یک حال خوب شروع می شوند. دوست داشتن، دوست داشته شدن و رسیدن به فردی که پسندیده ایم یا به دلمان نشسته، شور و هیجانی ایجاد می کند که به زندگی مان عطر و رنگ می بخشد. تجربه چنین شور و هیجانی نه تنها حال خود ما که حال اطرافیان را هم خوب می کند. زن و شوهرها به تجربه می گویند این حال خیلی خوب تا ابد ماندگار نیست و بالاخره یک روز همه چیز معمولی می شود.

صمیمیت با همسر

با همسر خود به گونه ای رفتار کنید که در روزهای ابتدای آشنایی رفتار می کردید

در ادامه راهکارهای ساده ای معرفی می کنیم که با استفاده از آن ها، بدون آن که هزینه زیادی صرف نمایید، می توانید زندگی صمیمانه ای برای خود و همسرتان بسازید و حال خوب روزهای اول را دوباره داشته باشید.


تهیه لیستی از کارهای لذت بخش دو نفره با همسر

با همسر خود به گونه ای رفتار کنید که در روزهای ابتدای آشنایی رفتار می کردید. لیستی از کارهای لذت بخش دو نفره اتان و آن چیزهایی که هر دو از آن لذت می برید تهیه کنید و هر وقت به مورد جدیدی رسیدید، آن را به لیست اضافه کنید. برای این اتفاقات برنامه ریزی کنید و سعی کنید موقعیت تکرار آنها را فراهم کنید.


کنار همسر به آشپزخانه فکر نکنید

در کنار همسرتان حضور قلب داشته باشید. تمرین کنید ذهن خود را به زمان حال متمرکز کنید. وقتی در کنار همسرتان هستید، به کار، رنگ جدیدی که قرار است به آشپزخانه بزنید،و فکر نکنید. شاهراه رسیدن به صمیمیت، توانایی برقراری ارتباط موثر با همسر است. اگر سعی کنید به همسرتان و نیازهایش توجه کنید، آن چه می گوید را درست و کامل بشنوید، در برابر انتقادهایش به سرعت موضع دفاعی نگیرید و هنگام بروز مشکلات و سوءتفاهم ها فقط وی را مقصر و مسئول ندانید. بخش بزرگی از راه رسیدن به صمیمیت با همسرتان را پیموده اید.

همسر شما نیاز دارد که بداند برای شما اهمیت دارد و حتی اولویت اول زندگی شماست. اگر بتوانید چنین حسی به همسرتان بدهید، گام بزرگی برای رسیدن به صمیمیت در زندگی شویی تان برداشته اید.

صمیمیت با همسر

شما و همسرتان یک تیم هستید، بنابراین تا جایی که می توانید با هم باشید

در مورد آن چه برایتان مهم است با همسرتان صحبت کنید

هرچه شما صریح تر و روشن تر افکار، احساسات، نیازها و خواسته هایتان را با همسرتان در میان بگذارید، رابطه صمیمانه تری خواهید داشت. بنابراین برای ایجاد رابطه صمیمانه، با همسرتان صحبت کنید و به وی کمک کنید تا شما را بهتر بشناسند.توجه داشته باشید که اگر به همسرتان اجازه بدهید شما را بشناسد، بهتر می تواند برای رضای نگه داشتن و برآورده کردن نیازهایتان تلاش کند. بنابراین این باور اشتباه را کنار بگذارید که همسرتان باید خودش ویژگی ها، حساسیت ها و نیازهای شما را بفهمد.


به نیازهای همسرتان توجه کنید

اگرچه همسرتان باید به شما برای شناخت خود کمک نماید، اما شما هم انتظار نداشته باشید همسرتان در مورد همه حس ها و نیازهایش به شما اطلاعات بدهد. توجه داشته باشید که گاهی خود افراد نیز خیلی در مورد حس ها و نیازهایشان نمی دانند و البته ممکن است برایشان صحبت کردن در مورد آن ها راحت نباشد. بنابراین خودتان دست به کار شناخت همسرتان و درک و برآورده کردن نیازهایش باشید.


تکی تصمیم نگیرید ، باهمسرتان م کنید

تنها تصمیم نگیرید. شما و همسرتان یک تیم هستید، بنابر این تا جایی که می توانید با هم و در کنار هم باشید. باید احساس کنید که با همسرتان کامل می شوید و دو بخش از وجود یک نفر هستید، پس وقتی نیم دیگر وجودتان حضور ندارد، تصمیم گیری نکنید. شرایط را با هم بسنجید و با هم تصمیم گیری کنید ؛ در مورد همه چیز، خواه موارد کوچک و خواه بزرگ باشد. خود را مشتاق سازش و سازگاری نشان دهید.

 صمیمیت با همسر

در کنار همسرتان حضور قلب داشته باشید


دفترچه خاطرات زندگی مشترک را با همسرتان ورق بزنید

شما روزهای صمیمانه ای را پشت سر گذاشته اید که مرور آن ها و پررنگ نمودن نشان می تواند به افزایش صمیمیت بین شما و همسرتان کمک کند. خاطرات اوایل آشنایی، نامزدی و ازدواج شما خاطرات شیرین و دلچسبی هستند که باید هر از چند گاهی آن ها را به همراه همسرتان و یا حتی به تنهایی مرور نمایید. تماشای عکس ها و فیلم های مراسم ازدواجتان، قرارگذاشتن و رفتن به مکان هایی که با آن ها خاطره دارید، انجام مجدد کارهای خاص و غافلگیرکننده دوران عاشقی معجزه می کند.


با کارهای کوچک و بدون هزینه همسرتان را خوشحال کنید

برای ایجاد رابطه صمیمی با همسرتان قرار نیست کار بزرگ، پرخرج و یا عجیب و غریبی انجام دهید. کارهای کوچکی مثل پختن یک غذای خوشمزه ، تماس گرفتن یا ارسال پیامک، احوالپرسی های روزانه، غافلگیر کردن، گذاشتن یادداشت های محبت آمیز در جیب یا ماشین همسر، خرید گل به عنوان هدیه یا عذرخواهی، پیشنهاد صرف یک وعده غذایی در بیرون از منزل و یا مسافرت، کارهای ساده ای هستند که اثر شگفت انگیزی بر روی افزایش صمیمیت بین همسران دارند

 

لطفا نظرات خودرابرای مابفرستید.

برای مشاوره حضوری یا غیر حضوری باشماره 09058956770تماس حاصل فرمائید. 


 

ارتباط صمیمانه چطور و چگونه؟!

پنج شیوه ارتباطی می تواند زندگی شما را متحول کند. از این جمع سه شیوه مربوط به مهارت های شنیدن و دو شیوه مربوط به مهارت های ابراز وجود کردن هستند. یاد می گیرید که با گوش سوم خود بشنوید تا احساس و اندیشه طرف مقابل خود را درک کنید. با احاطه به این شیوه ها می توانید احساسات خود را آزادتر، روشن تر و مؤثرتر بیان کنید و از مجموعه آنها یک جا برای برقراری ارتباط بهتر استفاده کنید. 

 

مهارت گوش دادن شماره 1: روش خلع سلاح

1 - در گفته های طرف مقابل حقایقی بیابید. هیچ کسی صددرصد بی اشتباه نیست. معمولاً وقتی کسی را تأیید می کنید خود مورد تأیید قرار می گیرید. این پدیده جالب را قانون اضداد» نامیده اند

2 - اگر خشمگین هستید و احساس می کنید مورد تهاجم واقع شده اید احساستان را به کمک عبارتی با مفهوم من احساس می کنم» بیان کنید. از بحث و مشاجره بپرهیزید و حالت تدافعی نگیرید

3 - طوری جواب دهید که حتی در صورت پذیرش انتقاد احترام و شأن و عزت نفستان حفظ شود

4 - میل به سرزنش کردن طرف مقابل را در خود سرکوب کنید. سعی کنید احترام متقابل میان شما از بین نرود.5- از وارد شدن به بحث حق با کیست؟» خودداری کنید. با این کار به جایی نمی رسید.

 

مهارت گوش دادن شماره 2:  برخورد همدلانه

1 - خود را به جای طرف مقابل بگذارید. خوب گوش بدهید و بفهمید که منظورش چیست و چه می خواهد بگوید. نظر خود را درباره طرز اندیشه و احساس او بیان کنید: به نظر می رسد .» و بعد حرف او را به طور خلاصه تکرار کنید

2 - سعی کنید احساس طرف مقابل را درک کنید. به حرکات و نشانه های جسمانی آنها توجه کنید

3 - برای تأیید احساسات آنها پرس وجو کنید: مثل اینکه از من ناراحت هستی. آیا همین طور است؟ »

4 - از عبارت هایی با مفهوم من احساس می کنم » استفاده کنید تا بدانند که اگر جای آنها بودید چه احساسی داشتید: اگر این احساس برای من هم پیش می آمد احساس شما را داشتم.»

 

مهارت گوش دادن شماره 3 : پرس و جو

1 - اغلب اشخاص از ابراز علنی احساسات خود هراس دارند. می توانید از همسرتان بخواهید تا درباره احساسات منفی خود توضیح بیشتری دهد. با این کار از شدت ناراحتی او می کاهید

2 - از او بپرسید از کدام عمل یا کدام حرف شما دلگیر شده است؟ وقتی به جواب او گوش می دهید حالت تدافعی نگیرید، به جای آن از روش برخورد همدلانه و شیوه خلع سلاح استفاده کنید. در عبارات او واقعیتی بجویید. اگر ناراحت هستید، اگر احساس می کنید که تحقیر شده اید، احساسات خود را همان طور که گفته شد به او انتقال دهید

3 - وقتی دلیل ناخشنودی و عصبانیت او را می پرسید، از لحن احترام آمیز استفاده کنید. از مبارزه جویی بپرهیزید

4 - از خشم و اختلاف نهراسید. اشکالی در این ها نیست. اجازه ندهید که احساسات ناخوشایند همسرتان ابراز نشده باقی بماند. این کار بر شدت ناراحتی او می افزاید.

 

مهارت ابراز وجود شماره 1 : استفاده از عبارت هایی با مفهوم:

1 - هنگام ابراز احساسات خود از عباراتی که مفهوم من احساس می کنم » را تداعی کنند استفاده کنید. مثل ناراحتم ». از عبارت‌هایی که با تو » یا شما » شروع می شوند و حالت خطابی دارند بپرهیزید: مثل تو مرا ناراحت می کنی. » این قبیل عبارات، انتقادآمیز و داوری کننده هستند و همیشه به مشاجره ختم می شوند.

2 - احساسات خود را به نمایش نگذارید، آنها را بیان کنید. به نمایش گذاشتن احساسات می تواند به شکل‌های زیر باشد : اخم کردن،سکوت های طولانی،به هم کوبیدن در اتاق،چهره در هم کشیدن.

 

3 - جراحات احساسی را هم می توانید با عباراتی که مفهوم من احساس می کنم» را تداعی می کنند ابراز کنید، احساساتی مانند اندوه، مورد رنجش واقع شده، بی کفایت، مورد بی اعتنایی واقع شده، رعب و ترس

 

4 - آرزوها و خواسته ها را نیز می توانید با عباراتی از این قبیل انتقال دهید :

دوست دارم با تو بیشتر وقت صرف کنم.

دلم می خواهد سعی کنی منظور مرا بفهمی.
 

مهارت ابراز وجود شماره 2 : احترام بگذارید

1 - روی هم رفته اغلب مردم مایلند که بر کارشان ارج گذاشته شود. بیشترین نگرانی اشخاص از این است که تحقیر شوند، مورد قبول واقع نشوند و یا درباره آنها داوری شود

2 - همسر خود را مطمئن کنید. با آن که از او عصبانی یا مخالف او هستید به او احترام می گذارید. او برای شما شخصیت مهمی است.

3 - بگذارید تا همسرتان بداند که می خواهید مسئله موجود را به شکل رضایت بخشی حل کنید.

 

4 - از شخصیت وی انتقاد نکنید. از این کار سودی نمی برید. انتقاد شخصیت با انتقاد از کار و رفتار متفاوت است.

 

_ مهارت های گوش دادن و ابرازوجودکردن فقط به عنوان روش هستند. ارتباط واقعی ناشی از روح احترام برای خود و برای همسرتان است. اگر هدف شما این است که حق به جانب بودن خود را ثابت کنید، اگر می خواهید او را مقصر جلوه بدهید، هر شیوه ارتباطی بی تأثیر می شود. اما اگر هدف شما حل مسئله است، اگر می خواهید با طرز فکر و احساس همسر خود آشنا شوید، این روش ها در حکم ابزار مطمئنی هستند که می توانید از آنها استفاده کنید.


 

 

اگر فرض کنیم هر ازدواجی کشمکش‌های خاص خود را خواهد داشت، سؤالی که مطرح می‌شود این است که حال چگونه باید با این کشمکش‌ها کنار آمد؟ اگر شیوه درستی برای رفع تعت پیش رو در نظر نگیرید، این مسئله به احساس تنهایی شما و همسرتان منجر خواهد شد.

گام اول: حل تعارض نیاز به دانش، پذیرش و تعدیل تفاوت‌ها دارد
یکی از علت‌های بروز تعارض در ازدواج این است که همسران به مسائل مختلفی علاقه نشان می‌دهند. عجیب است، اما خیلی انسان‌ها جذب کسانی می‌شوند که علاقه‌مندی‌های متفاوتی نسبت به آن‌ها دارند. اصلاً به همین دلیل است که با وی ازدواج کرده‌اید؛ خواسته‌اید جنبه‌هایی را به زندگی خود اضافه کنید که پیش از این وجود نداشته‌اند. اما مدتی که از ازدواج می‌گذرد این جاذبه‌ها به دافعه تبدیل می‌شوند و بحث‌ها در مورد مسائل کوچک و بزرگ شروع می‌شوند. شاید از این‌که با این همه تفاوت و اختلاف چگونه جذب یکدیگر شده‌اید تعجب کنید.
بسیار مهم است این تفاوت‌ها را درک کنید، بپذیرید و سپس تلاش کنید آن‌ها را به تعادل برسانید. همان‌طور که آدم، حوا را هدیه الهی دانست شما نیز همسرتان را هدیه‌ای از جانب خداوند بدانید. هدیه‌ای که هنوز یاد نگرفته‌اید چگونه قرار است شما را کامل کند.

گام دوم: غلبه بر خودخواهی، پیش‌نیاز حل تعارض
تمام تفاوت‌های ما در ازدواج بزرگ‌نمایی می‌شوند زیرا در ازدواج بزرگترین منبع بروز تعت در دسترس قرار می‌گیرد؛ خودخواهی. زن و مردی که پس از ازدواج نیز تنها خواسته‌های خود را دنبال کنند و راه خود را بروند نمی‌توانند انتظار داشته باشند به یگانگی که خداوند وعده آن را داده است برسند. خب برای دست برداشتن از خودخواهی چه باید کرد؟ کار آسانی نیست اما کافی است تا اولویت‌های همسرتان را بر اولویت‌های خودتان ترجیح دهید. اگر هر دوی همسران این دستورالعمل را در پیش بگیرد زندگی شیرین می‌شود و حجم تعت بسیار کاهش می‌یابد.

گام سوم: شما قدم اول را برای حل تعارض بردارید
منتظر نمانید همسرتان اولین گام را برای حل تعارض بردارد. سعی کنید در این کار از او سبقت بگیرید. تلاش کنید تا اولین فردی باشید که عصبانیت و تلخی رفتار خود را کنار می‌گذارد. در هر شرایطی دوستی خود با همسرتان را حفظ کنید. اجازه ندهید تعت موجب شوند از کسی که برای او ارزش زیادی قائل هستید دور شوید.

گام چهارم: حل تعارض نیازمند ابراز عشق است
این جمله طلایی را به خاطر داشته باشید: آن‌که دوست خوبی در کنار خود دارد از وجود آئینه بی‌نیاز است». همسرانی احساس خوشبختی می‌کنند که برای یکدیگر دوستان خوبی باشند، به یکدیگر گوش دهند، یکدیگر را درک کنند و برای حل تعت به وجود آمده تلاش کنند. انجام این کارها موجب می‌شود عشق در زندگی جریان یابد. پیش‌نیاز انجام این اقدامات تواضع، ادب، صبر و مهربانی است.

گام پنجم: حل تعارض نیازمند گذشت است
هر چقدر هم که انسان‌ها تلاش کنند تا به یکدیگر عشق بورزند باز هم گاهی دچار اشتباه می‌شوند و این اشتباهات طرف مقابل را می‌رنجاند. تنها مرهم برای او که مرتکب اشتباه شده، بخشش از طرف همسر است. کلید یک ازدواج شاد و پایدار، طلب بخشش و پذیرفتن آن است. بخشش یعنی این که خشم را فراموش کنیم و تنبیه طرف مقابل را از یاد ببریم.

گام ششم: جواب بدی را با خوبی بدهیم
آیا می‌توانید کار بد همسرتان را بدون تلافی کردن از یاد ببرید؟ کار ساده‌ای نیست، اما بسیار مفید است. تلاش کنید کار بد وی را با نیکی جواب دهید. اما کار نیک به چه معناست؟ هنگامی که می‌خواهید برایش شرح دهید چرا از رفتار او آزرده خاطر شده‌اید، با احترام صحبت کنید و توهین نکنید.
در نهایت این‌که اگر به معنای واقعی به دنبال صلح و آشتی باشید به آن خواهید رسید و به جای فرو رفتن در لاک تنهایی خویش به یگانگی دست خواهید یافت.


طلاق

 

طلاق عاطفی چیست؟

طلاق عاطفی حالتی است که زوجین در کنار هم زندگی می ­کنند ولی هیچ گونه ارتباط کلامی جسمی و عاطفی بین آنها وجود ندارد و افراد از "ما" به "من" تبدیل می شوند. زن و مرد به سردی در کنار هم زندگی می کنند ولی هیچ گاه تقاضای طلاق قانونی نمی­ کنند.

در طلاق عاطفی، زن و شوهر بدون اینکه به طور رسمی از هم جدا شوند، عواطف خود را از هم دریغ کرده و روی از هم برمی تابند، زن و مرد با اینکه در یک خانه و زیر یک سقف زندگی می کنند، باهم غذا می ­خورند، باهم کار می ­کنند، باهم به مسافرت می ­روند و . اما در اصل دو انسان بیگانه و بی­تفاوت و بی احساس نسبت به هم هستند و سر هر کدامشان به مسائل و امور خود گرم می ­شود.

بر اساس آماری که در سال 1394 و اوایل 95 گرفته شده، سالانه 170 هزار طلاق در کشور ثبت می شود که این امر زنگ خطری است برای جامعه. این آمارها مربوط به طلاق ­های رسمی است. در کنار این آمار؛ آماری بزرگتر وپنهان به طلاق ­های عاطفی اختصاص دارد گرچه آمار دقیقی از میزان آن موجود نیست ولی به جرات می­ توان گفت آمار طلاق عاطفی درکشور سه برابر طلاق قانونی است.

 

طلاق عاطفی چگونه شکل می گیرد؟

در شرایطی که زن و مرد از لحاظ روحی و روانی، علاقه ­ای به ادامه زندگی مشترک­شان ندارند، پس از یک دوره طولانی، دعوا و جر و بحث، از وضعیت دشمنی و تنفر گذشته وارد موقعیت بی ­تفاوتی می ­شوند. بی ­تفاوتی آخرین مرحله روابط احساسی بین زن و مرد است. زوجین باهم زندگی می ­کنند ولی فقط جسم خاکی آنان باهم است و هیچ تعلق روحی و روانی نسبت به هم ندارند و در همین زمان بیشتر انحرافات اخلاقی و آسیب ­های اجتماعی، روحی و روانی پیش می­ آید.

به طور کلی می توان گفت: بالاترین دلیل ازدواجانگیزهاست. اگر این انگیزه درست نباشد و زن و مرد تمایلات خود را در نظرنگیرندو تن به ازدواجدهند سرانجام جز سردی و بی ­تفاوتی نخواهند دید. ازدواجی موفق است که زن و مرد، ویژگی­ های همسر خود را بدانند و بپذیرند و با شناخت و آگاهی و انگیزه سالم ازدواج کنند.

طلاق عاطفی علل و عوامل هشدار دهنده آن

معضل اصلی، ‌فقدان آموزش

دکتر رسول روشن، روان­شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد: جامعه ایرانی در یک مرحله گذار قرار دارد که نه کاملا سنتی و نه کاملا مدرن است. در چنین فضایی نه آموزش‌های درون خانواده گسترده وجود دارد و نه آموزش‌های یک جامعه مدرن و از این روست که ما دچار بحرانیم و فاجعه‌ای برای خانواده‌های ایرانی در پیش است.

انسانها دو روح در دو جسم هستند که در کنار هم قرار می­ گیرند و در عین حال که مستقل هستند و در کنار هم زندگی می­ کنند و برای من» بودنشان احترام قائلند این من» باید حفظ شود و در کنار یک من» دیگر باید ما» بشود و با همدیگر حرکت کنند این دو من» در کنار هم وجود دارند. شخصیتی با خصوصیاتی رشد کرده است و من ایجاد شده است و اصلاح این خیلی سخت تر است از نو ساختن. این فروریختن من و ساختن یک من جدید بسیار سخت است. نیاز به آموزش و مهارت یابی دارد.

وقتی زن و شوهر، از ما» به من» تبدیل می‌شوند، طلاق عاطفی رخ می‌دهد. در ازدواج نباید یکی در دیگری هضم یا حذف شود و قطعا استقلال من ِ افراد» باید حفظ شود اما دو طرف می‌توانند با حفظ استقلال و منِ» خود، ما» شوند. ازدواج موفق قرار گرفتن دو من در کنار یکدیگر» است.

معضل اصلی در فقدان آموزش است. ما برای آموزش هیچ برنامه‌ریزی نداریم. وزارت بهداشت چندی پیش برای موضوع آموزش‌های پیش از ازدواج و خانواده برنامه‌ای را مطرح کرد ولی هیچ گزارشی از نحوه اجرای آن ارائه نشده است.

طلاق‌های عاطفی روی روابط جنسی اثرگذار است و ما اصلا به آموزش در این زمینه فکر نمی‌کنیم. مسئولان و دستگاه‌های مرتبط با موضوع سلامت جسم و روان درکشور ما، وظیفه خود را به درستی انجام نمی‌دهند.

ضرورت آموزش‌های پیش از ازدواج و آموزش‌های خانواده و شویی

ریشه مشکلات و بن­ بست ­های این نوع همسران و مخصوصاً زوج­ های جوان اغلب نخواستن و یا دوست نداشتن یکدیگر و یا عدم تمایل به داشتن یک زندگی سعادتمند توأم با آرامش نیست، مشکل اصلی در نتوانستن­ه است. نتوانستن­ هایی که ناشی از ندیدن آموزش کافی و لازم برای شروع یک زندگی مسئولانه و آگاهانه و از سوی دیگر، عدم مهارت و توانایی در برقراری ارتباط ­های دوستانه، عاطفی و صمیمانه و اظهار محبت و عشق به طرف مقابل به عنوان شریک اصلی زندگی است.

بنابراین بخش عمده بی توجهی زوج ها به یکدیگر ناشی از ناآگاهی از مهارت­ های ارتباطی است که مانع از بروز احساسات و عواطف می­ شود یا مانع از بروز عواطف و احساسات به شکل سازنده و سالم می ­شود.

فراهم کردن بستر فرهنگی مناسب، آموزش مهارت ها زیر نظر مشاور و روانشناس، آموزش مهارت ها در مدرسه و در رسانه­ ها نقش به سزایی در کاهش طلاق عاطفی دارد. البته در آموزش باید مبانی علمی و از آن مهم تر، مبانی فرهنگی را مدنظر قرار داد.

 

نقش مشاوره و زوج درمانی در کاهش طلاق عاطفی

 

یکی از مهم‌ترین مواردی که اغلب مورد غفلت واقع می ­شود حضور زوجین در کنار هم در هنگام مشاوره است. این موضوع هم در هنگام ازدواج و برای تصمیم ­گیری و انتخاب شریک زندگی اهمیت دارد و هم بعد از ازدوا ج برای تحکیم روابط و رفع مشکلات رفتاری و تعاملی زوجین اهمیت دارد. نکته مهم این است که زوجین بپذیرند که مشکلاتی که با هم دارند مشکل رفتار فردی نیستبلکه مشکل میان فردی است. همچنینیکی از راهکارهایی که می­ تواند تاثیر زیادی در شفاف سازی، کاهش سوء تفاهم ها و باز کردن گره‌ها در روابط زوجین داشته باشد، زوج درمانی است. زوج درمانی رویکردی است که در آن جلسات درمانی مشترک میان زن و شوهر برای تغییر دادن روابط آنان در جهت مطلوب برگزار می ­شود.

کلام آخر

طلاق عاطفی در پی ازدواج غلط و ناآگاهانه و سپس روابط نادرست همسران و ناآگاهی و نداشتن مهارت لازم در تعامل با یکدیگر پس از ازدواج رخ می دهد. و معمولا به دلایلی چون فشار افکار عمومی و پایبندی به اصول اخلاقی و سنت ها،‌ نداشتن پشتوانه مالی و حمایت معنوی بعد از طلاق و یا به خاطر فداکاری برای فرزندان و نگرانی از آینده آنها طلاق رسمی صورت نمی گیرد. با توجه به این که طلاق عاطفی اثرات نامطلوبی بر کارآمدی و سلامت زندگی فردی و اجتماعی افراد خانواده دارد برای پیشگیری و درمان آن نخست باید علت­ها شناخته شوند و در کنار آن مشاوره و آموزش مهارت های زندگی و کاهش توقعات در برنامه های آموزشی قرار گیرد. از همه مهم تر این که باید مشاوره پیش از ازدواج را جدی تلقی کنیم و به کارهای مقطعی بسنده نشود و اصولی برنامه ­ریزی کنیم. مشاوره و آموزش درست اهمیت بسیار دارد. البته فراهم کردن دسترسی آسان و ارزان به مشاوره تخصصی در دو جنبه روانشناسی و روانپزشکی برای افراد قبل و بعد از ازدواج اهمیت بسیار دارد به ویژه آن که مقام معظم رهبری نیز بر استفاده خانواده ها از مشاوران متخصص تاکید کردندو حتیفرمودند این امر یک ضرورت مهم برای آنها محسوب می شود و اواخر سال گذشته نیز پوشش بیمه تکمیلی خدمات مشاوره و نیز حمایت تسهیلاتی از مراکز مشاوره ازدواج به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است.

متاسفانه در کشور ما پایگاه رسمی برای ارائه آمار وجود ندارد، هر نهادی یک آمار می دهد. اما بر اساس تحقیقات می‌توان ادعا کرد از هر دو ازدواج یک ازدواج در مرحله طلاق عاطفی است. یکی از مهمترین دلایل این امر، صحبت نکردن درباره این آسیب و عدم ریشه‌یابی است یا می‌توان مدعی بود راهکارها ارائه نمی‌شود و کم کم از درون، جامعه را می‌پوساند.

طلاق عاطفی علل و عوامل هشدار دهنده آن

 

طلاق عاطفی علل و عوامل هشدار دهنده آن


پیامدهای ازدواج زودهنگام

ازدواج زود هنگام، ممکن است در ابتدا باعث کاهش اضطراب خانواده ها شود، هزینه ها را کاهش دهد یا نگرانیشان بابت این که فرزندشان به گناه آلوده شود را از بین ببرد. اما پیامد های منفی بیشتری برای فرد، خانواده و جامعه دارد. در ادامه پیامدهای ازدواج زودهنگام را بررسی می کنیم:

پیامدهای فردی

1- روانشناسان تا حدود 18 سالگی را سنین نوجوانی در نظر می گیرند. یعنی فرد پایین تر از 18 سال هنوز وارد دوران بزرگسالی نشده است. نوجوانی دوران بحران هویت و هویت یابی است. در این سن فرد هنوز به ثبات فکری و هیجانی نرسیده و نمی داند از خود، دنیا و زندگی چه می خواهد. طبعا در چنین شرایطی نمی تواند در انتخاب همسر به درستی عمل کند. 

2- معمولا افراد بعد از چند سال که از 18 سالگی شان می گذرد با وارد شدن به دنیای بزرگسالی تمام تصورات نوجوانی شان تغییر می کند و سلیقه و نظرشان در مورد ازدواج هم متفاوت می شود. یعنی ازدواج زود هنگام ممکن است باعث شود نیتی فرد در آینده از ازدواجش افزایش پیدا کند.

3- یکی از عیوب ازدواج زودهنگام بازماندن از تحصیل می باشد. ممکن است این ازدواج زودهنگام به فرزندآوری هم ختم شود. در نتیجه امکان تحصیل به ویژه برای دختران از بین برود و این به معنی محدود شدن فرصت های رشد فردی و نداشتن مهارت های لازم برای فرزندپروری است. 

4- ازدواج زودهنگام، پذیرفتن و یا تحمیل یک مسئولیت بزرگ به فردی می باشد که احتمالا ظرفیت پذیرش چنین مسئولیتی را ندارد. چنین اتفاقی باعث می شود فرد به شکل ناگهانی از زندگی کودکی خود وارد بزرگسالی شود. برخی در مواجهه با چنین شرایطی فشار روانی زیادی را متحمل شده و اختلالات سازگاری نشان می دهند و برخی دیگر ممکن است سالهای بعدی، از اینکه کودکی نکرده اند شکایت داشته باشند.

پیامدهای خانوادگی

طلاق یا طلاق عاطفی می تواند پیامد ازدواج زودهنگامی باشد که نیتی شویی را برای طرفین به ارمغان آورده است. از طرف دیگر هنگامی که زوجین در سن پایین ازدواج کنند و بچه دار شوند، بلوغ کافی برای تربیت فرزند هم ندارند و بنابراین هم خود و هم فرزندانشان دچار مشکلاتی خواهند شد.

پیامدهای بلندمدت و اجتماعی

ازدواج های زود هنگامی که طلاق را در جامعه بالا ببرد، تاثیرات مخربی بر سلامت جامعه خواهد گذاشت. فرزندانی که در چنین خانواده هایی بزرگ شوند و درگیر فرایند طلاق والدینشان شوند، سطح سلامت روان پایین تری خواهند داشت و در نتیجه نسل آینده هم به طور کلی تحت تاثیر قرار می گیرند.

برای دریافت مشاوره در زمینه ازدواج می توانید با شماره  09058956770 تماس بگیرید.


● امید و اعتماد به خود

به همان اندازه که جسم و روح شما به اکسیژن نیاز دارد به عشق نیز نیازمند است. عشق، معامله کردنی نیست. هرچه شما ارتباط بیشتری با دیگران داشته باشید، از نظر جسمی و عاطفی سالم‌تر خواهید بود. هرچه ارتباط شما با دیگران کمتر شود، احتمال مخاطره‌ و زیان برای شما بیشتر است.

این درست است که هرچه کمتر دوست بدارید تجربه افسردگی بیشتری را در زندگی خواهید داشت.

شاید عشق، بهترین داروی ضدافسردگی باشد، به‌همین دلیل است که احساس بدون عشق، عمومی‌ترین شکل افسردگی است.

بسیاری از افراد افسرده، نه خودشان را دوست دارند و نه احساس عشق و دوست‌داشتن به دیگران را دارند، آنها بسیار روی خود تمرکز می‌کنند و همین امر باعث می‌شود که کمتر مورد توجه دیگران قرار بگیرند و جذابیتی داشته باشند، از این‌رو فرصت و مجالی نمی‌یابند که توانایی‌ها و مهارت‌های عشق را بیاموزند و محروم می‌مانند.

افسانه‌ای وجود دارد که عشق، یک‌دفعه اتفاق می‌افتد. در نتیجه فرد افسرده، اغلب بدون مقاومت و کورکورانه در انتظار کسی می‌ماند که او را دوست بدارد. اما عشق، از این راه عملی نیست. برای عاشق شدن و نگه‌داشتن عشق، می‌باید بیرون آمد، فعال بود و مهارت‌های ویژه بسیاری را آموخت.

بسیاری از ما نظر و عقیده خود را در مورد عشق از فرهنگ‌های عامه گرفته‌ایم و معتقدیم که عشق چیزی است که باعث ابراز احساسات می‌شود. در فرهنگ عامه، عشق ایده‌آل عبارت است از تصورات غیرواقعی، که بیشتر به شکل تصنعی و سرگرمی است و این یکی از دلایلی است که چرا بسیاری از ما افسرده هستیم. (عشق ما تصوراتی غیرواقعی و تصنعی و در خیال ماست).

ما گمان می‌کنیم که آشفتگی و شیفتگی یعنی عشق. یک نتیجه‌گیری این است که وقتی ما به‌طور حقیقی عاشق شدیم، غمگین و مأیوس می‌شویم. چرا که چیزهای بسیار زیادی وجود دارد که با فرهنگ ایده‌آل ما هم‌خوانی ندارد. بعضی از ما چیزی را مطالبه می‌کنیم و خود نیز کنترل و گمان می‌کنیم عشق ایده‌آل ما باید این باشد که کس دیگری، آنچه را که در تصورات ماست، باید انجام دهد. این امر، نه‌تنها امکان‌پذیر نیست، بلکه لازم است که راه رسیدن به عشق نیز برای رفع افسردگی تغییر یابد.

شیفتگی می‌تواند به عشق تبدیل شود. بسیاری از عشق‌ها در حقیقت از شیفتگی آغاز می‌شوند. اما بیشتر شیفتگی‌ها هرگز به مرحله عشق نمی‌رسند

این اقدامات استراتژیک را دنبال کنید تا آنچه را که از زندگی می‌خواهید به‌دست آورید، هم عاشق و هم معشوق بودن:

 

 

● تفاوت بین شیفتگی و عشق

شیفتگی، وضعیتی روحی با شیدایی عمیق است. همه احساس‌ها خوب و عالی است. اما در واقع به‌ندرت دوام دارد و اولین مرحله از جنون است. جذابیتی است که به موجب آن همه هورمون‌ها ترشح می‌شوند و همه‌چیز به نظر خوب و درست می‌رسد. این حالت تقریباً به‌طور متوسط شش ماه دوام می‌یابد. این حالت می‌تواند به عشق تبدیل شود. بسیاری از عشق‌ها در حقیقت از شیفتگی آغاز می‌شوند. اما بیشتر شیفتگی‌ها هرگز به مرحله عشق نمی‌رسند.

بدانید که عشق مهارتی است آموختنی، نه چیزی که از هورمون‌ها یا احساسات مخصوص ویژه‌ای بیرون بیاید.

اریچ فروم، عشق را خواست اراده» می‌نامد. اگر شما توانایی‌های دوست‌داشتنی را نیاموزید در واقع، بدین معناست که افسرده شدن خود را تضمین می‌کنید. شما افسرده خواهید شد، نه‌تنها به خاطر اینکه به اندازه کافی با دیگران ارتباط برقرار نکردید، بلکه به خاطر اینکه تجربه شکست‌های بسیاری را داشته‌اید در واقع آنان که از خود عشق ساطع می کنند با عشق زندگی می کنند و با عشق نیز نفس می کشند ، دیگران را به سمت خود می کشانند.

 

 

● مهارت برقراری ارتباط خوب و درست را بیاموزید

این مهارت‌ها وسیله‌ای هستند که با آنها می‌توانید امید، اعتماد و ارتباط قوی خود را افزایش دهید. هر چه ارتباط شما بیشتر شود به همان اندازه، افسردگی شما کمتر می‌شود. چرا که شما احساس می‌کنید که شناخته شده‌اید و شناخته‌اید. هر چه عشق و شور زندگی بیشتری از خود ابراز کنید برای دیگران نیز بیشتر مقاومت ناپذیر خواهید شد و آن ها دیگر نخواهند توانست شما را نادیده بگیرند

همواره تفاوت‌هایی بین دو نفر وجود دارد. اشکالی ندارد که شما چقدر خوب هستید یا چقدر به کسی نزدیک‌اید. اگر ارتباط شما درست پیش برود تفاوت‌های ظاهری و سطحی، مشکلی را پیش نخواهد آورد.

 

 

● ارتباط برقرار کنید

شما این توان را دارید که زندگانی ای سرشار از عشق و رضایت بیافرینید.شما می‌توانید این کار را به‌وسیله شناخت اینکه شخص دیگر (طرف مقابل) از کجا آمده؟ چه ‌کسی است؟ و اینکه قادر باشید خودتان را معرفی کنید و نشان دهید. وقتی تفاوت‌ها را شناختید باید قادر باشید با طرف مقابل مذاکره و مصالحه کنید و دلیل کلی را برای انجام این کارها بیابید.

 

 

● تمرکز بر طرف مقابل

در مورد آنچه به دست آوردید و اینکه چگونه با شما رفتار می‌شود. تمرکز کنید. آنچه را که طرف مقابل، نیاز دارد بشناسید. (شناخت نیازهای طرف مقابل). آنچه را که واقعاً نیاز دارد تا با آن احساس خوبی داشته باشد. آموختن این مهارت‌ها برای مردمی که در فرهنگ خودخواهانه امروزی هستند، واقعاً دشوار است. البته خودتان را در این جریان گم نکنید. مطمئن شوید که به خودتان هم اهمیت می‌دهید و در فکر خودتان هم هستید شور زندگانی وسرزندگی و زنده بودن را تنها از درون خودتان جویا شوید.

هر چه به دیگران بیشتر توجه کنید و یاد بگیرید که واکنش نشان دهید و نیازهای دیگران را برآورده کنید. به همان‌ اندازه، می‌توانید بیشتر دوست داشته باشید

 

 

● توانایی تطبیق با واقعیت را در خود افزایش دهید

دوست داشتن یک نفر به‌طور حقیقی به همان اندازه که خودتان را دوست دارید، مهم است. اینکه دیگران واقعاً چه می‌گویند؟ آنها واقعاً چه نیازهایی دارند؟ افراد افسرده، گمان می‌کنند که تنها حقیقت، حقیقت افسردگی آنهاست.


مهمترین موانع آرامش همسران

برای داشتن سعادت و آرامش مطلوب در زندگی شویی، ارتباط سالم و سازنده میان زن و مرد، نیاز اصلی است و حرف اول را می‌زند. اما در بعضی موارد از ارتباطات شویی موانعی بر سر راه قرار می گیرد که البته رفع آنها تنها به خود همسران بستگی دارد و کاملاً دو طرفه است. در این ایمیل به بیان و بررسی برخی از آنها می پردازیم :

سخت گیری
سخت گیری در خانواده مصادیق مختلفی دارد. از جمله آن ها می توان به بهانه گیری در امور خانه اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این عمل جز ناراحتی خود و دلسردی همسر نتیجه ای در بر نخواهد داشت. صفت سخت گیری جزیی از منفی نگری است که از نظر دین و اخلاق مذموم شمرده شده است. زیرا زمینه را برای رشد سایر اختلافات و ناسازگاری ها فراهم می کند. در گفتار و کردار آدمی همواره عیوب و نقایصی وجود دارد. هر اندازه انسان منفی نگرتر باشد، از زمینه موجود برای بهانه گیری، بیشتر بهره می جوید.

سخنان فتنه انگیز
یکی از مهم ترین عوامل اختلاف بین زن و شوهر این است که یکی یا هر دو خوبی های مرد و زن دیگری را به رخ هم بکشد. این گونه مقایسه های نا به جا فتنه انگیزی بزرگی در زندگی ایجاد خواهد کرد و جز تلخی و سردی کانون خانواده نتیجه ای به دنبال نخواهد داشت.

تعصب و بی اعتمادی
گاهی در اثر عوامل مختلفی از قبیل علاقه افراطی و یا بدبینی ممکن است زن یا مرد نسبت به هم حساسیت بی مورد پیدا کنند. به طوری که در حفظ و پاکدامنی هم دچار وسواس و سخت گیری بی جا شوند. این گونه رفتارها و کنترل های افراطی زمینه روانی را برای سقوط انسان به سمت فساد و بی قیدی فراهم می کند. زیرا روح انسان در برابر فشار، عکس العمل نشان می دهد و شانه خالی می کند. پیامبر اکرم (ص) در این رابطه می فرمایند: تعلیم دهید و آسان گیرید. سخت نگیرید و نوید دهید و دیگران را طرد نکنید.

ترشرویی
درست است کسی که ناراحتی و خستگی روحی دارد، ناخود آگاه آثار آن در چهره اش نمودار می شود. ولی اسلام به پنهان داشتن درد درون دستور می دهد. انتقال ناراحتی مسائل بیرون از منزل به همسر و یا بالعکس در ارتباط همسران مانع بزرگی در حفظ آرامش و س خانواده خواهد بود. امام علی (ص) در این رابطه می فرماید: خوشرویی مؤمن در چهره او و اندوهش در دل اوست.

ناسزا گویی
این عمل اگر برای روابط بیگانه شایسته نباشد، در مورد زن و شوهر به مراتب ناشایست تر است. زیرا آن ها می خواهند عمری با صمیمیت در کنار هم زندگی کنند. در روابط شویی اگر گاهی کدورتی پیش آمد کرد، نباید با کلمات تند و ناشایست بر آتش قهر آن دامن زد. باید مواظب بود که سخنی از دهن پریده نشود که بعداً موجب خجالت و شرمساری از طرف مقابل گردد. به طور کلی اخلاق در کلام، یکی از پشتوانه های تضمین کننده روابط زن و مرد به شمار می رود.

اهانت
خداوند توهین و آزار مؤمن را اعلام جنگ با خود به حساب آورده است. آزار زبان بدترین آزارهاست. زن و شوهر در سایه ازدواج از ارتباطی پیوسته برخوردار می شوند و لذا برای حفظ حرمت مؤمن باید کاملاً مواظب باشند که مبادا جمله ای از زبان جاری شود که باعث آزار دیگری شود. سرزنش، تهمت، دشنام و شماتت، هر کدام موجب آزار دیگری می شود؛ که علاوه بر کیفر الهی و عقوبت اُخروی، آرامش و سلامت زندگی را هم به هم می ریزد.

خودخواهی
گاهی خودخواهی و خود برتر بینی، اختلافات بزرگ و موانع سختی را در ارتباط با همسر ایجاد می کند. گاه مرد می خواهد بزرگی و تسلط خود را بر زن ثابت کند. اگر اطلاعات ناقص و سطحی از دین داشته باشد، بدون اجازه او از خانه بیرون رفتن زن را پیش می کشد و مغالطه می کند. همسرش را افسرده و غمگین می کند و خودش را ناراحت و خشمگین. در صورتی که دین می گوید همه این ها بهانه است و ریشه آن همان وسوسه شیطانی است که چیزی جز غرور و خودخواهی نیست. گاهی نیز زن به واسطه جمال و هنری که دارد یا به دلیل هر برتری دیگری که در خود احساس می کند، بر همسر خود فخر می فروشد. ریشه این رفتار هم، همان نفوذ شیطان با صفت غرور در روح اوست. در هر صورت روابط شویی سالم و اسلامی به هیچ وجه در فضای حاکمیت شیطان ممکن نخواهد بود.

چشم و هم چشمی
بر خلاف آن چه در تفکر عرف جا افتاده است، این مسئله هم از جانب زن و هم از سوی مرد پیش می آید. تنها نتیجه این اخلاق، ایجاد اختلافات شویی است. در صورتی که راه پیشگیری از این بیماری خیلی آسان تر است. اگر در روابط با همسر این دوای دینی مورد استفاده قرار گیرد، همه موانع برداشته می شود. طبق نظریه قرآن، مؤمن آن است که به تمام تجملات و چشم و هم چشمی ها و اسراف ها پشت پا می زند. سادگی اساس دین و شیوه بزرگان اخلاق بوده است. امام سجاد(ع) در این رابطه می فرمایند : تمامی خیر و خوبی در بریدن طمع و چشم نداشتن به آنچه در دستان مردم جمع شده است.

لجاجت
یکی دیگر از شاخه های منیت، لجاجت است. خطر این رذیله به حدی بزرگ است که می تواند اساس زندگی را مختل کند. کسانی هستند که اگر حق را ببینند زیر بار آن نمی روند. حاضرند سنگی بر سر آنان بیاید، آتشی آنها را بسوزاند، اما زیر بار نروند. از جمله چیزهایی که نمی گذارد همسران بر دل هم حکومت کنند، لجاجت است. اگر در شرایطی قرار می گیرید که نمی توانید از نظر خود کوتاه بیایید برای درمان مساله خود را وادار به رفتار خلاف آن کنید. در وهله اول برای شما سخت است اما به مرور برایتان عادت می شود. یادتان باشد انسان می تواند تغییر کند و خصوصیات خود را کمال بخشد.

توقعات بی جا
زندگی شویی میدان مشترک کمال زن و مرد محسوب می شود. بنابراین برای داشتن آرامش و رضایت از زندگی، باید میزان خواسته ها و انتظارات زن و مرد از هم متناسب با قدرت و توان طرف مقابل باشد. در غیر این صورت فشار های روانی بر زندگی حاکم می شود و روابط خانوادگی دچار اختلال می گردد.

انتقاد ناپذیری
اسلام و تربیت دینی کاملاً روحیه انتقاد پذیری را تأیید می کند امام جواد (ع) می فرمایند : مومن نیاز دارد به توفیقی از طرف خدا و به پندگویی از طرف خودش و به پذیرش از کسی که او را نصیحت کند. خطر انتقاد ناپذیری، این است که محبت میان زن و شوهر را کمرنگ می سازد و حس لجاجت را در آنان تقویت می کند.

نا سپاسی
طبع انسان طوری است که وقتی در نعمت واقع شود، سپاسگذاری نمی کند و هنگام مصیبت و سختی، صبر و شکیبایی را از دست می دهد. این صفت اخلاقی ناپسند در محیط خانواده نیز بروز می کند و می تواند از سوی هر کدام از زن یا مرد، آشکار شود. به گونه ای که زحمات و محبت های طرف مقابل را درک نکرده و یا برای آن اهمیتی قائل نشود. این برخورد به مرور زمان اختلال شدیدی در روابط همسران ایجاد می کند.

سوء تفاهم
در سخن گفتن باید روشی را در پیش گرفت که از بروز سوء تفاهم جلوگیری شود. چه بسا اتفاق می افتد که گفته ها با شنیده ها همخوانی ندارد. چیزی که می گوئیم غیر از چیزی است که طرف مقابل از آن می فهمد. برخی افراد به جهت دارا بودن روحیه ای خاص، برای دچار شدن به سوء تفاهم به شدّت آماده اند و ذهن آن ها از هر سخنی، برداشتی نا مطلوب دارد. این افراد از خوش بینی بی بهره اند و حفظ روابط با آن ها بسیار دشوار است. برخی روان شناسان عامل اصلی اختلافات شویی را سوء تفاهم می دانند. آن ها معتقدند ریشه اصلی مشکلات شویی این است که دو طرف، به درستی به مقاصد حقیقی هم پی نمی برند. بنابراین همسران باید از گمان های بی اساس، تعبیر و تفسیرهای منفی و وسواس های فکری خود داری کنند تا آسیبی به روابط شویی شان وارد نشود.

خشم و عدم کنترل آن
تردیدی نیست که خشم و عصبانیت در سلامت جسمی و روحی انسان آثاری بسیار ویرانگر دارد و بیماری های مهمّی را به دنبال می آورد. از بعد اجتماعی نیز مشکلات جدی در روابط با دیگران ایجاد می کند و از محبوبیت و صمیمیت انسان می کاهد. در آموزش های دینی توصیه شده که در حال خشم، تصمیم نگیریم و برای کاهش این حالت، تغییر موقعیت بدهیم. مثلاً اگر ایستاده ایم، بنشینیم و … در روایتی از امام سجاد (ع) آمده است : هیچ جرعه ای با ارزش تر از جرعه خشمی که فرو برده شود، نیست! اگر یکی از زوجین فردی عصبی است، طرف دیگر باید بکوشد با درک موقعیت، از تحریک عصبانیت او خودداری کند و با سکوت و خویشتنداری، او را در کنترل هیجان عصبی خویش یاری کند. بعد از فروکش کردن خشم، می توان در یک فرصت مناسب با همسر خود به گفتگو پرداخت و او را از تکرار این گونه برخوردها بر حذر داشت.

زندگی دیگران را به رخ همسرکشیدن
برخی همسران پیوسته زندگی دیگران را به رخ همسر می کشند و با این وسیله او را تحقیر می کنند. زن و شوهر موظفند برای حفظ روابط صمیمانه و مهر آمیز، یک بار و برای همیشه دست از مقایسه های ویرانگر بردارند و به این وسیله، موجبات آزردگی یا تحقیر طرف مقابل را فراهم نیاورند. گاه این نوع مقایسه ها به خانواده های زن و شوهر نیز کشیده می شود و هر یک از دو طرف، خانواده و بستگان خود را با بستگان طرف مقابل مقایسه می کند و امکانات و امتیازات آن ها را به رخ همسر می کشد. این نوع جر و بحث ها به کشمکش و درگیری می انجامد. در حقیقت این گونه رفتارها از ضعف های شخصیتی دو طرف حکایت می کند و نشان می دهد که این قبیل افراد هنوز به رشد و بلوغ فکری و روحی لازم نرسیده و راه و رسم زندگی مشترک را نیاموخته اند.

بیان گلایه ها
در یک ارتباط سالم گلایه ها و دلخوری ها و رضایت ها و خشنودی ها نیز به طور مناسب مطرح می شود. بعضی افراد تا سر صحبت باز می شود، حتماً چند گلایه و انتقاد در آستین دارند که طرف مقابل را با طرح آن ها آزار می دهند. طرح گلایه هر چند در جای خود لازم است، اما نباید در بیان آن ها زیاده روی کرد. در بیان گلایه باید موقع شناس بود و فرصت مناسبی را برای این کار در نظر گرفت. زمانی که مرد خسته و آزرده از راه می رسد، یا زن به کار ظریفی مشغول است، زمان مناسبی برای بیان ناراحتی یا شکایت نیست.

جر و بحث
یکی از مسائل اساسی در حفظ ارتباط، پرهیز از جر و بحث و جدال های تند بر سر مسائل گوناگون و گاه کم اهمیت است. این گونه بحث ها آثاری مخرّب بر روابط انسانی بر جای می گذارد و موجب دور شدن از هم و دلخوری و رنجش خاطر همسران می شود. به این ترتیب روز به روز از میزان تفاهم آن ها کاسته می شود. اغلب زن یا شوهر نظری را ابراز می کند و با پافشاری، قصد تحمیل آن را بر دیگری دارد، هر چند آن نظر ممکن است دقیق و درست نباشد. طرف مقابل هم برای فرار از این تحمیل با تمام وجود در برابر آن موضع می گیرد. اینجاست که دامنه حمله و دفاع گسترده تر می شود و کار به مشاجره لفظی می کشد. تجربه نشان داده در همه این موارد، معمولاً جدال بر سر حق و باطل نیست. بلکه بر سر خود و به کرسی نشاندن حرف خود است. بنابراین کسانی که با آفت خودخواهی در مبارزه اند، از وارد شدن به این جدال ها می پرهیزند. از سفارشات امام علی (ع) است که از ستیزه و خصومت بپرهیزید که این ها دل های برادران را بیمار می کند و نفاق را می رویاند.


یکی از مسائلی که مشاوران ازدواج با آن روبه رو هستند، مشکلات مربوط به صمیمیت و کمک به بهبود آن در همسران است؛ زیرا یکی از شاخص هایی که امروزه باعث آشفتگی در ارتباط همسران می شود، کمبود صمیمیت است و یکی از مهم ترین و کم هزینه ترین روش های ایجاد صمیمیت بین همسران، گفت وگو و تعامل سازنده است. یکی از مسائل مهمی که زن و شوهر را به هم نزدیک می کند، گفت وگو و صداقت داشتن در کارهاست. برای یک ازدواج فرخنده و بادوام، همسران باید از اینکه کنار هم هستند، لذت ببرند و صحبت کردن با هم عمده ترین چیزی است که باید موردتوجه قرار گیرد.

هرگز فکر کرده اید چرا بعضی از زوجها اینقدر عاشق و صمیمی هستند؟ این به آن دلیل نیست که زندگی آنها ایده آل است و هیچ مشکلی ندارند، بلکه نکته اینجاست که آنها نحو حفظ روابط عاشقانه و جلوگیری از فرسایش روزمره آن را به خوبی می دانند.

ازدواج ها اغلب با یک حال خوب شروع می شوند. دوست داشتن، دوست داشته شدن و رسیدن به فردی که پسندیده ایم یا به دلمان نشسته، شور و هیجانی ایجاد می کند که به زندگی مان عطر و رنگ می بخشد. تجربه چنین شور و هیجانی نه تنها حال خود ما که حال اطرافیان را هم خوب می کند. زن و شوهرها به تجربه می گویند این حال خیلی خوب تا ابد ماندگار نیست و بالاخره یک روز همه چیز معمولی می شود.

صمیمیت با همسر

با همسر خود به گونه ای رفتار کنید که در روزهای ابتدای آشنایی رفتار می کردید

در ادامه راهکارهای ساده ای معرفی می کنیم که با استفاده از آن ها، بدون آن که هزینه زیادی صرف نمایید، می توانید زندگی صمیمانه ای برای خود و همسرتان بسازید و حال خوب روزهای اول را دوباره داشته باشید.


تهیه لیستی از کارهای لذت بخش دو نفره با همسر

با همسر خود به گونه ای رفتار کنید که در روزهای ابتدای آشنایی رفتار می کردید. لیستی از کارهای لذت بخش دو نفره اتان و آن چیزهایی که هر دو از آن لذت می برید تهیه کنید و هر وقت به مورد جدیدی رسیدید، آن را به لیست اضافه کنید. برای این اتفاقات برنامه ریزی کنید و سعی کنید موقعیت تکرار آنها را فراهم کنید.


کنار همسر به آشپزخانه فکر نکنید

در کنار همسرتان حضور قلب داشته باشید. تمرین کنید ذهن خود را به زمان حال متمرکز کنید. وقتی در کنار همسرتان هستید، به کار، رنگ جدیدی که قرار است به آشپزخانه بزنید،و فکر نکنید. شاهراه رسیدن به صمیمیت، توانایی برقراری ارتباط موثر با همسر است. اگر سعی کنید به همسرتان و نیازهایش توجه کنید، آن چه می گوید را درست و کامل بشنوید، در برابر انتقادهایش به سرعت موضع دفاعی نگیرید و هنگام بروز مشکلات و سوءتفاهم ها فقط وی را مقصر و مسئول ندانید. بخش بزرگی از راه رسیدن به صمیمیت با همسرتان را پیموده اید.

همسر شما نیاز دارد که بداند برای شما اهمیت دارد و حتی اولویت اول زندگی شماست. اگر بتوانید چنین حسی به همسرتان بدهید، گام بزرگی برای رسیدن به صمیمیت در زندگی شویی تان برداشته اید.

صمیمیت با همسر

شما و همسرتان یک تیم هستید، بنابراین تا جایی که می توانید با هم باشید

در مورد آن چه برایتان مهم است با همسرتان صحبت کنید

هرچه شما صریح تر و روشن تر افکار، احساسات، نیازها و خواسته هایتان را با همسرتان در میان بگذارید، رابطه صمیمانه تری خواهید داشت. بنابراین برای ایجاد رابطه صمیمانه، با همسرتان صحبت کنید و به وی کمک کنید تا شما را بهتر بشناسند.توجه داشته باشید که اگر به همسرتان اجازه بدهید شما را بشناسد، بهتر می تواند برای رضای نگه داشتن و برآورده کردن نیازهایتان تلاش کند. بنابراین این باور اشتباه را کنار بگذارید که همسرتان باید خودش ویژگی ها، حساسیت ها و نیازهای شما را بفهمد.


به نیازهای همسرتان توجه کنید

اگرچه همسرتان باید به شما برای شناخت خود کمک نماید، اما شما هم انتظار نداشته باشید همسرتان در مورد همه حس ها و نیازهایش به شما اطلاعات بدهد. توجه داشته باشید که گاهی خود افراد نیز خیلی در مورد حس ها و نیازهایشان نمی دانند و البته ممکن است برایشان صحبت کردن در مورد آن ها راحت نباشد. بنابراین خودتان دست به کار شناخت همسرتان و درک و برآورده کردن نیازهایش باشید.


تکی تصمیم نگیرید ، باهمسرتان م کنید

تنها تصمیم نگیرید. شما و همسرتان یک تیم هستید، بنابر این تا جایی که می توانید با هم و در کنار هم باشید. باید احساس کنید که با همسرتان کامل می شوید و دو بخش از وجود یک نفر هستید، پس وقتی نیم دیگر وجودتان حضور ندارد، تصمیم گیری نکنید. شرایط را با هم بسنجید و با هم تصمیم گیری کنید ؛ در مورد همه چیز، خواه موارد کوچک و خواه بزرگ باشد. خود را مشتاق سازش و سازگاری نشان دهید.

 صمیمیت با همسر

در کنار همسرتان حضور قلب داشته باشید


دفترچه خاطرات زندگی مشترک را با همسرتان ورق بزنید

شما روزهای صمیمانه ای را پشت سر گذاشته اید که مرور آن ها و پررنگ نمودن نشان می تواند به افزایش صمیمیت بین شما و همسرتان کمک کند. خاطرات اوایل آشنایی، نامزدی و ازدواج شما خاطرات شیرین و دلچسبی هستند که باید هر از چند گاهی آن ها را به همراه همسرتان و یا حتی به تنهایی مرور نمایید. تماشای عکس ها و فیلم های مراسم ازدواجتان، قرارگذاشتن و رفتن به مکان هایی که با آن ها خاطره دارید، انجام مجدد کارهای خاص و غافلگیرکننده دوران عاشقی معجزه می کند.


با کارهای کوچک و بدون هزینه همسرتان را خوشحال کنید

برای ایجاد رابطه صمیمی با همسرتان قرار نیست کار بزرگ، پرخرج و یا عجیب و غریبی انجام دهید. کارهای کوچکی مثل پختن یک غذای خوشمزه ، تماس گرفتن یا ارسال پیامک، احوالپرسی های روزانه، غافلگیر کردن، گذاشتن یادداشت های محبت آمیز در جیب یا ماشین همسر، خرید گل به عنوان هدیه یا عذرخواهی، پیشنهاد صرف یک وعده غذایی در بیرون از منزل و یا مسافرت، کارهای ساده ای هستند که اثر شگفت انگیزی بر روی افزایش صمیمیت بین همسران دارند

 

لطفا نظرات خودرابرای مابفرستید.

برای مشاوره حضوری یا غیر حضوری باشماره 09058956770تماس حاصل فرمائید. 


 

ارتباط صمیمانه چطور و چگونه؟!

پنج شیوه ارتباطی می تواند زندگی شما را متحول کند. از این جمع سه شیوه مربوط به مهارت های شنیدن و دو شیوه مربوط به مهارت های ابراز وجود کردن هستند. یاد می گیرید که با گوش سوم خود بشنوید تا احساس و اندیشه طرف مقابل خود را درک کنید. با احاطه به این شیوه ها می توانید احساسات خود را آزادتر، روشن تر و مؤثرتر بیان کنید و از مجموعه آنها یک جا برای برقراری ارتباط بهتر استفاده کنید. 

 

مهارت گوش دادن شماره 1: روش خلع سلاح

1 - در گفته های طرف مقابل حقایقی بیابید. هیچ کسی صددرصد بی اشتباه نیست. معمولاً وقتی کسی را تأیید می کنید خود مورد تأیید قرار می گیرید. این پدیده جالب را قانون اضداد» نامیده اند

2 - اگر خشمگین هستید و احساس می کنید مورد تهاجم واقع شده اید احساستان را به کمک عبارتی با مفهوم من احساس می کنم» بیان کنید. از بحث و مشاجره بپرهیزید و حالت تدافعی نگیرید

3 - طوری جواب دهید که حتی در صورت پذیرش انتقاد احترام و شأن و عزت نفستان حفظ شود

4 - میل به سرزنش کردن طرف مقابل را در خود سرکوب کنید. سعی کنید احترام متقابل میان شما از بین نرود.5- از وارد شدن به بحث حق با کیست؟» خودداری کنید. با این کار به جایی نمی رسید.

 

مهارت گوش دادن شماره 2:  برخورد همدلانه

1 - خود را به جای طرف مقابل بگذارید. خوب گوش بدهید و بفهمید که منظورش چیست و چه می خواهد بگوید. نظر خود را درباره طرز اندیشه و احساس او بیان کنید: به نظر می رسد .» و بعد حرف او را به طور خلاصه تکرار کنید

2 - سعی کنید احساس طرف مقابل را درک کنید. به حرکات و نشانه های جسمانی آنها توجه کنید

3 - برای تأیید احساسات آنها پرس وجو کنید: مثل اینکه از من ناراحت هستی. آیا همین طور است؟ »

4 - از عبارت هایی با مفهوم من احساس می کنم » استفاده کنید تا بدانند که اگر جای آنها بودید چه احساسی داشتید: اگر این احساس برای من هم پیش می آمد احساس شما را داشتم.»

 

مهارت گوش دادن شماره 3 : پرس و جو

1 - اغلب اشخاص از ابراز علنی احساسات خود هراس دارند. می توانید از همسرتان بخواهید تا درباره احساسات منفی خود توضیح بیشتری دهد. با این کار از شدت ناراحتی او می کاهید

2 - از او بپرسید از کدام عمل یا کدام حرف شما دلگیر شده است؟ وقتی به جواب او گوش می دهید حالت تدافعی نگیرید، به جای آن از روش برخورد همدلانه و شیوه خلع سلاح استفاده کنید. در عبارات او واقعیتی بجویید. اگر ناراحت هستید، اگر احساس می کنید که تحقیر شده اید، احساسات خود را همان طور که گفته شد به او انتقال دهید

3 - وقتی دلیل ناخشنودی و عصبانیت او را می پرسید، از لحن احترام آمیز استفاده کنید. از مبارزه جویی بپرهیزید

4 - از خشم و اختلاف نهراسید. اشکالی در این ها نیست. اجازه ندهید که احساسات ناخوشایند همسرتان ابراز نشده باقی بماند. این کار بر شدت ناراحتی او می افزاید.

 

مهارت ابراز وجود شماره 1 : استفاده از عبارت هایی با مفهوم:

1 - هنگام ابراز احساسات خود از عباراتی که مفهوم من احساس می کنم » را تداعی کنند استفاده کنید. مثل ناراحتم ». از عبارت‌هایی که با تو » یا شما » شروع می شوند و حالت خطابی دارند بپرهیزید: مثل تو مرا ناراحت می کنی. » این قبیل عبارات، انتقادآمیز و داوری کننده هستند و همیشه به مشاجره ختم می شوند.

2 - احساسات خود را به نمایش نگذارید، آنها را بیان کنید. به نمایش گذاشتن احساسات می تواند به شکل‌های زیر باشد : اخم کردن،سکوت های طولانی،به هم کوبیدن در اتاق،چهره در هم کشیدن.

 

3 - جراحات احساسی را هم می توانید با عباراتی که مفهوم من احساس می کنم» را تداعی می کنند ابراز کنید، احساساتی مانند اندوه، مورد رنجش واقع شده، بی کفایت، مورد بی اعتنایی واقع شده، رعب و ترس

 

4 - آرزوها و خواسته ها را نیز می توانید با عباراتی از این قبیل انتقال دهید :

دوست دارم با تو بیشتر وقت صرف کنم.

دلم می خواهد سعی کنی منظور مرا بفهمی.
 

مهارت ابراز وجود شماره 2 : احترام بگذارید

1 - روی هم رفته اغلب مردم مایلند که بر کارشان ارج گذاشته شود. بیشترین نگرانی اشخاص از این است که تحقیر شوند، مورد قبول واقع نشوند و یا درباره آنها داوری شود

2 - همسر خود را مطمئن کنید. با آن که از او عصبانی یا مخالف او هستید به او احترام می گذارید. او برای شما شخصیت مهمی است.

3 - بگذارید تا همسرتان بداند که می خواهید مسئله موجود را به شکل رضایت بخشی حل کنید.

 

4 - از شخصیت وی انتقاد نکنید. از این کار سودی نمی برید. انتقاد شخصیت با انتقاد از کار و رفتار متفاوت است.

 

_ مهارت های گوش دادن و ابرازوجودکردن فقط به عنوان روش هستند. ارتباط واقعی ناشی از روح احترام برای خود و برای همسرتان است. اگر هدف شما این است که حق به جانب بودن خود را ثابت کنید، اگر می خواهید او را مقصر جلوه بدهید، هر شیوه ارتباطی بی تأثیر می شود. اما اگر هدف شما حل مسئله است، اگر می خواهید با طرز فکر و احساس همسر خود آشنا شوید، این روش ها در حکم ابزار مطمئنی هستند که می توانید از آنها استفاده کنید.

برای دریافت مشاوره در زمینه ارتباط صحیح با همسر می‌توانید با شماره 09058956770تماس بگیرید.

 


 

خیانت به معنای شکسته شدن یک پیمان است. در اینجا منظور ما به طور خاص پیمان ازدواج است. خیانت در چارچوب پیمان شویی، وضعیتی است که به موجب آن، یکی از طرفین رابطه به شکل پنهانی قوانین و هنجارهایی را که ازدواج بر اساس آن بنا شده است، زیر پا می گذارد و با فردی جز همسر خود رابطه ای جنسی یا عاطفی بر قرار می کند.

 

در بسیاری مواقع هم فردی که خیانت می کند و هم فرد خیانت دیده دچار رنج روان شناختی شدیدی می شوند. این نشانه ها به ویژه برای فرد خیانت دیده شدیدتر است و تجربه اضطراب، خشم، کاهش احترام به خویشتن (حرمت نفس)، غم و افسردگی را در بر می گیرد.شیوع و میزان بروز خیانت به درستی مشخص نیست؛ اما پژوهشی در دانشگاه شیکاگوی آمریکا احتمال بروز خیانت را برای مردان 12 درصد و برای ن 7 درصد برآورد کرده است؛ البته باید توجه داشته باشیم که میزان بروز خیانت در فرهنگ ها، برهه های تاریخی، گروه های اجتماعی- اقتصادی و سنین مختلف متفاوت است.

 

به طور کلی خیانت در افرادی بیشتر دیده می شود که علایق جنسی شدیدتری دارند، ارزش های جنسی سهل گیرانه تری اتخاذ می کنند، رضایت کمتری از شریک زندگی خود دارند و روابط اجتماعی مشترک کمتری با همسر خود دارند.خیانت انواع مختلفی دارد. بسیاری خیانت را در دو گروه کلی قرار می دهند. خیانت های عاطفی و خیانت های جنسی. خیانت عاطفی به معنی برقراری رابطه صمیمی احساسی با فردی جز شریک زندگی است. به همین ترتیب خیانت جنسی نیز به معنای برقراری روابط جنسی با فردی جز شریک زندگی خود است. ممکن است این دو شکل با هم ترکیب شوند و خیانت عاطفی و جنسی به طور همزمان رخ دهد.

 

معمولا گفته می شود وقوع خیانت های جنسی بیشتر برای مردان و وقوع خیانت های عاطفی بیشتر برای ن رنج آور است؟از طرف دیگر می توان انواع خیانت را با توجه به شرایط فرد و میزان علاقه و تعهد موجود در رابطه نیز طبقه بندی کرد، به این ترتیب انواع خیانت ها را می توان در چند دسته قرار داد:

 

1-خیانت موقعیتیخیانت موقعیتی به معنای تسلیم شدن در مقابل میل جنسی است. در واقع در این نوع خیانت، فرد شریک زندگی خود را دوست دارد اما در موقعیتی خاص در برابر تکانه های جنسی خود تسلیم می شود.

 

2-خیانت تحت اجباردر این نوع خیانت نیز فرد به شریک زندگی خود علاقه مند است و سعی می کند به او متعهد بماند اما از ترس واکنش های فردی که نسبت به او ماجراجویی جنسی نشان می دهد، تسلیم می شود. این واکنش ها ممکن است دامنه ای از تهدیدهای عاطفی (مثل ترک کردن یا بی توجهی) تا تهدیدهای جسمی را در بر بگیرد.

 

3-خیانت عشقی زمانی رخ می دهد که فرد علاقه خود نسبت به شریک زندگی اش را از دست داده است و به فرد دیگری علاقه مند می شود.

 

4-خیانت عشقی متعین نوع خیانت شکل پیچیده تری از خیانت عشقی است. در واقع در این حالت فرد به طور همزمان به چندین نفر علاقه‌مند است و ممکن است روابط پنهانی زیادی داشته باشد. اما گذشته از تعریف و انواع خیانت یک سوال بسیار رایج این است که چرا افراد خیانت می کنند؟

 

به عقیده برخی انسان شناسان مانند هلن فیشر عوامل روان شناختی متعددی موجب گرایش افراد به خیانت می شود. برخی افراد به دنبال حل مشکلات رابطه شویی و جنسی خود هستند، برخی نیز به دنبال کسب توجه بیشتر، گرفتن انتقام یا ایجاد هیجان در رابطه فعلی هستند. علاوه بر این، به عقیده فیشر گرایش به خیانت ریشه های زیستی هم دارد. ما همان طور که گرایش بسیار زیادی به روابط صمیمی داریم، گرایش مشابه و خالصی هم برای کسب لذت جنسی بیشتر داریم. به نظر می رسد خیانت با غلبه این تمایلات جنسی نیز مرتبط باشد.علل مسئله خیانت را می توان به شکل جداگانه در ن و مردان بررسی کرد.

 

بیشتر مردانی که خیانت می کنند عمده ترین دلیل خود را نیتی جنسی از رابطه فعلی می دانند و بیشتر ن دلیل اصلی خود را نیتی عاطفی می دانند. برخی پژوهش ها نشان داده است که مهم ترین دلیل ن برای خیانت نیتی از رابطه فعلی است و مهم ترین دلیل مردان برای خیانت، نیتی های جنسی و همچنین نبود درک متقابل و مشکل در برقراری ارتباط با همسرشان است.

 

عوامل دیگری که با خیانت بیشترین همبستگی را دارد عبارت است از: ارزش های سهل گیرانه جنسی، اعتقاد به روابط بی قید، تعداد زیاد روابط جنسی پیش از ورود به رابطه متعهدانه، تحصیلات بالاتر و زندگی در مناطق شهری.اما اگر قرار باشد فقط و فقط به یک عامل مشترک میان ن و مردان اشاره کنیم که بیشترین میزان خیانت را پیش بینی می کند، بی شک آن عامل نیتی شویی خواهد بود. رضایت شویی به معنی ارزیابی ذهنی زوج ها از رابطه خود است. به نظر می رسد تاثیر عوامل دیگر از گذرگاه این عامل می گذرد. به این معنا که عوامل دیگر به این دلیل باعث خیانت می‌شوند که موجبات نیتی شویی را فراهم می‌کنند

 

لطفا نظرات خودرا میان بگذارید.

برای دریافت هرگونه مشاوره باشماره 09058956770 تماس بگیرید.

 


راه های افزایش محبت بین زن و شوهر

 
 


 

محبت بین زن و شوهر, افزایش محبت بین زن و شوهر

پدیدار شدن مهر و محبت افزون‏تر، معلول یک سرى عوامل است که بعضى از آنها در دست همسر و برخى در اختیار زوج است. آنچه که در اختیار زن است، احترام و اهمیت دادن به شوهر، مهیا کردن محیط خانه براى او، همراهى با او در امور مختلف، پرهیز از بحث و مجادله‏ هاى بى‏نتیجه، توجه به خواسته‏ هاى جنسى شوهر و آماده ساختن خود براى او، صداقت و امانت و فداکارى و گذشت، از جمله امورى است که مراعات آن از جانب زن، می‏تواند در جلب محبت شوهر مؤثر باشد. اسلام به منظور ایجاد علاقه و محبت بیشتر میان دو همسر، به همتایى و کفو بودن آنها سفارش کرده است. در واقع می‏توان گفت: مرد و زن اگر از نظر شرایط اعتقادى و اقتصادى، نزدیک به هم باشند و براساس صداقت و حسن اعتماد به همدیگر، زندگى خود را آغاز کنند و در طول زندگى روزمره به آن توجه کافى داشته باشند و آن را رعایت نمایند خداوند علاقه، محبت و الفت را بین این دو همسر قرار خواهد داد. پس از انعقاد پیمان ازدواج نیز براى استحکام خانواده و استمرار آن الفت و علاقه، باید هر یک از مرد و زن به روابط میان خود توجه کافى مبذول کنند.

راهکارهاى ایجاد محبت
1. با مطالعه کتاب‏هاى مربوط به انتخاب همسر، آیین همسردارى، چگونگى ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شرکت در جلسه‏ هاى آموزش خانواده، دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید.

2. هرگز همسرتان را با زن یا مرد دیگر مقایسه نکنید.


3. از رفتارهاى مطلوب همسرتان تشکر کرده، او را تشویق کنید و انگیزه تکرار آن رفتار را بیشتر سازید.


4. از تصمیم‏هاى نادرست و غیر منطقى و کلى‏گویى‏هاى منفى و شکل‏گیرى افکار منفى، درباره همسرتان شدیداً بپرهیزید.

5. بکوشید در سراسر زندگى به خصوص در روابط بین خود و همسرتان – به جاى هر گونه پیش‏داورى یا مشاهده اشکالات و ضعف‏ها، نقاط مثبت و قوت را ببینید. به عبارت دیگر، به جاى توجه به نیمه خالى لیوان، به نیمه پر آن توجه کنید.

6. متعادل کردن انتظارات-انتظارات نامعقول از طرف مقابل محبت میان افراد را کم خواهد کرد. از آن جا که هر انسان فوتها و ضعف های دارد باید تلاش شود بدیها نادیده گرفته شود و نقاط قوت مدنظر قرار گیرد. ماه اول زندگی مشترک را ماه عمل می خوانند. اما سۆال این جاست که چرا فقط ماه اول زندگی باید ماه عسل باشد؟ علت آن است که بعد از مدتی همسران متوجه می شوند که نمی توانند انتظارات یکدیگر را برآورده سازند. راه برطرف شدن این مشکل آن است که انتظارات پایین آورده شود.


7. در مواردى که غمگینى و افسردگى و یا عصبانیت زن یا شوهر، شدت مى‏یابد و احتمال اختلال در کار سیستم عصبى یا غدد درون‏ریز- به ویژه غده تیروئید- وجود دارد، در نخستین فرصت به پزشک متخصص مراجعه کنید تا از عادى بودن ترشح غدد- از جمله غده تیروئید- مطمئن شوید.


8. براى داشتن یک زندگى با نشاط و موفق خوب بیندیشید، وقت بگذارید، احساس مسؤولیت کنید، موانع ارتباط سالم را از میان بردارید و به عوامل ایجاد کننده روابط سالم توجه کنید.

9. از هر چیزی می‌توان برای محبت استفاده کرد؛ از کلمات، کار، آشپزی، ظرف شستن، تلویزیون دیدن، بازی با بچه‌ها، حتی از خود اختلافات و اشتباهات. شما می‌خواهید این شبکه جعبه‌ی جادو را ببینید و همسرتان آن یکی. این یک اختلاف است، می‌توانید آن را تبدیل کنید به یک دعوا؛ کوچک یا بزرگش فرق نمی‌کند و می‌توانید- تبدیلش کنید به یک محبت. فقط باید اراده کنید و فکر کنید و انجام دهید. هیچ رازی هم در کار نیست. اگر نظر من را می‌خواهید اصلا تلویزیون نبینید. 

محبت بین زن و شوهر, افزایش محبت بین زن و شوهر

10. با همدلى، هم‏فکرى، همکارى و م با یکدیگر درباره مسائل مختلف، میان اعضاى خانواده روابط سالم پدید آورید.

11. هر یک از زوجین دیگرى را نزدیک‏ترین و محرم‏ترین فرد بداند و او را نیمه تن، حامى و پشتیبان خود تلقى کند.

12. اوقات خوش خود را مدام در ذهن مرور کنید. با همسر خود به گونه ای رفتار کنید که در روزهای ابتدای آشنایی رفتار می کردید. لیستی از کارهای لذت بخش دو نفره اتان و آن چیزهایی که هر دو از آن لذت می برید تهیه کنید و هر وقت به مورد جدیدی رسیدید، آن را به لیست اضافه کنید. برای این اتفاقات برنامه ریزی کنید و سعی کنید موقعیت تکرار آنها را فراهم کنید.

13. اظهار محبت-باید محبت، این نعمت خدادادی، به زبان آورده شود. مرد باید محبت خود را به زبان بیاورد. اگر همسری از ناحیه شوهرش احساس کمبود محبت نماید برای محبت کردن به فرزندانش و حتی انجام امور منزل انگیزه ای نخواهد داشت. با سخنی محبت آمیز می توان کانون خانواده را گرم کرد.

14. در برنامه‏ ریزى براى فعالیت‏هاى اجتماعى، اوقات فراغت، دید و بازدیدهاى خانوادگى و نظایر آن، با یکدیگر م کنید و از یک جانبه‏نگرى بپرهیزید.


15. در هر فرصت ممکن، با همسر و اعضاى خانواده ‏تان، ارتباط کلامى و عاطفى برقرار کنید. ن از صحبت کردن با همسرشان بیشتر لذت مى‏برند؛ بنابراین مردان باید فعالانه به سخنان آنان گوش کنند و واکنش مناسب نشان دهند.

16. با یادگیرى مهارت‏هاى ارتباطى نظیر به حرف‏هاى یکدیگر گوش کردن، احترام به نظرها و عقاید یکدیگر و تشریک مساعى و م کردن- روابط خود را بهبود بخشید.


17. بکوشید، باایجاد کانونى گرم و صمیمى، تمام اعضاى خانواده- به ویژه زن و شوهر- مسؤولیت رسیدن به تفاهم را پذیرا شوند.

18. به همسرتان کمک کنید تا هروز بیش از روز قبل عاشق باشد. به او کمک کنید عاشقانه فکر کند، عاشقانه زندگی کند و در عشق ورزیدن به شما احساس امنیت کند؛ به این ترتیب او با قلبی سرشار از عشق به سوی شما خواهد شتافت و بدون ترس و واهمه و بدون آنکه در مورد عکس العمل شما، قضاوت شما یا پس زده شدن از طرف شما نگران باشد، احساسات خود را به شما بازگو خواهد کرد. ستایش، تحسین، و در آغوش کیشدن همسر، نکاتی کوچک با تاثیراتی بسیار بزرگ هستند….امتحان کنید!

19. گاهى در فضایى محرمانه، محبت ‏آمیز و صمیمانه به ارزیابى رفتار و روابط یکدیگر بپردازید و از یکدیگر بپرسید، چه باید کرد تا روابط تان بهتر و با نشاطتر شود.

20. هدیه دادن-کارهایی که به نوعی بیان محبت به شمار می رود در تقویت محبت آثار بسیاری دارد. از جمله این کارها می توان به هدیه دادن اشاره کرد.
در دستورات اسلامی است که مرد به هنگام ورود به منزل و به ویژه در هنگام بازگشت از سفر هدیه ای به خانه ببرد و خانم هم در منزل خود را برای شوهرش آماده و حتی آرایش کند.

محبت بین زن و شوهر, افزایش محبت بین زن و شوهر

21. هنگام اختلاف نظر یا سوء تفاهم، به جاى سرزنش کردن یکدیگر یا تفسیر نادرست، به شناسایى مسأله و یافتن راه حل آن بپردازید و در صورت وم کمک و مشاوره افراد با تجربه و متخصص را جلب کنید.


22. براى رسیدن به امنیت روانى وعاطفى در روابط شویى، داشتن صداقت، پذیرش، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار دهید.

23. همیشه، در رویارویى با مسائل و مشکلات خانوادگى، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسئولیت خود و شناخت انتظارات متقابل، به حل و فصل اختلافات روى آورید.

24. تنها تصمیم نگیرید. شما و همسرتان یک تیم هستید، بنابر این تا جایی که می توانید با هم و در کنار هم باشید. باید احساس کنید که با همسرتان کامل می شوید و دو بخش از وجود یک نفر هستید، پس وقتی نیمۀ دیگر وجودتان حضور ندارد، تصمیم گیری نکنید. شرایط را با هم بسنجید و با هم تصمیم گیری کنید ؛ در مورد همه چیز، خواه موارد کوچک و خواه بزرگ باشد. خود را مشتاق سازش و سازگاری نشان دهید.

25. درهر روز یا درهرهفته، زمان مشخصى را براى گفت و گو درباره مسائل و مشکلات و به اصطلاح درد دل کردن با همسرتان، اختصاص دهید.

26. هر دعوائی فقط دعواست و هر اختلافی فقط اختلاف و هر اشتباه فقط اشتباه. بحث سر  شبکه تلویزیون، فقط سر شبکه تلویزیون است نه درباره نمک شام دیشب و رفتار خواهرزن یا خواهرشوهر. توی دعوا باید حد و مرز دعوا مشخص شود و نرود بالاتر از حد خودش. من گاهی که پسرم کار بدی می‌کند یا کار اشتباهی، و می‌خواهم دعوایش کنم قبل از این‌که دعوا کنم بهش می‌گویم من دوستت دارم و الان که دارم دعوا می‌کنم ربطی به دوست داشتن من ندارد، من به خاطر کار بدت دعوات می‌کنم. من دیده‌ام که هم دعواهایم مؤثر بوده و هم پسر من این دعوا را پذیرفته است.

27. در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستین فرصت ممکن به حل و فصل آن بپردازید تا به فرآیندى مخرب و پیشرونده تبدیل نشود.


28. در کنار همسرتان حضور قلب داشته باشید. تمرین کنید ذهن خود را به زمان حال متمرکز کنید. وقتی در کنار همسرتان هستید، به کار، رنگ جدیدی که قرار است به آشپزخانه بزنید،و فکر نکنید.

29.حسن خلق-حسن خلق در خانواده باعث می شود که کانون خانواده گرمتر شود و به همین میزان سوء خلق باعث سردی کانون خانواده می گردد و افراد خانواده مجبور می گردند فرد بداخلاق را تحمل کنند و کانون خانواده بهترین مکان برای خوش رفتاری و بروز حسن خلق است وگرنه در خارج از منزل فرد به علت شۆون اجتماعی مجبور است رفتاری اخلاقی داشته باشد نکته مهم آن است که پایه گذاری حسن خلق در منزل باید از طرف پدر خانواده باشد؛ چرا که بار مسۆولیت در آغاز بر دوش اوست و سپس دیگران. 

30. از داشتن نگرش‏هاى آرمان گرایانه و شاعرانه، انتظارات غیر واقع بینانه در ازدواج و روابط شویى اجتناب کنید.

 

برای دریافت هرگونه مشاوره باشماره 09058956770تماس بگیرید.

 

 


رازِ داشتنِ زندگی شویی شاد

همه زوج‌ها دوست دارند زندگی مشترک شادی با هم داشته باشند، اما باید بدانند که شاد زیستن هم مانند هر امر دیگر اصولی دارد. افراد مختلف و صاحب نظران گوناگون از شادی و شاد زیستن برداشت‌ها و تعاریف مختلف دارند. مثلا ارسطو می‌گوید؛ مردم عادی لذت را شادی فرض می‌کنند، افراد موفق عملکرد خوب را برابر شادی می‌شمارند و دانشمندان زندگی متفکرانه و جستجوگرانه را معادل شادی می‌دانند.

 

رازِ داشتنِ زندگی شویی شاد

جان لاک معتقد است که شادی بستگی به تعداد لذات زندگی دارد. "مک گیل" شادی را به لذت‌های تمایلات شده مربوط دانسته است. برتراندراسل می‌گوید: رغبت همگانی‌ترین نشانه شاد زیستن است. ولی می‌توان تعریف دیگری از شادی داشت. شادی عبارت است از احساس خوشبختی پایدار در زندگی شخصی، مفید بودن برای تحقق آرزو و رفع نیاز‌های عمومی، یعنی انسانی شاد است که از زنده بودن خود احساس خوشبختی و رضایت کند و دیگران از زندگی او سود ببرند.
پرسش اصلی این است که چگونه می‌توانیم با همسرمان شاد زندگی کنیم؟ این سوال با فراوانی بسیار بالا در بین افراد مطرح می‌شود. چون همه ما شادی را دوست داریم و آن را زیربنای سلامتی خود و جامعه می‌دانیم. با عنایت به محوریت زن و مرد در ایجاد زندگی شاد در خانواده و با توجه به این که خانواده شاد، جامعه شاد را ایجاد میکند.

ن بیش از ۶۰ درصد از شادی‌های خانه را فراهم می‌کنند و مردان نیز باید بدانند که هر چه بیشتر در خانه شاد باشند و ارتباط بهتری با همسرشان برقرار سازند، زن را در تأمین شادی خانه همراهی کرده اند.


محمدعلی ترابی کارشناس روانشناسی با تأکید بر نقش ن در ایجاد شاد کردن فضای خانه گفت: شاید کمی باورش سخت باشد که حتی انجام کار‌های کوچک، اما امید بخش می‌تواند کانون خانواده را چنان گرم کند که حتی در حاد‌ترین شرایط خانواده را از ورطه پاشیدگی نجات دهد.
ترابی تمیز نگه داشتن خانه، رسیدگی به پوشش و خوراک اعضای خانواده مخصوصا شوهر، استقبال گرم از تک تک اعضای خانواده به محض ورود به خانه، ابراز محبت کلامی در قالب تشکر از همسر و فرزندان، تأکید بر احساس آرامش کردن در خانه توسط همسران را از نمونه کار‌هایی دانست که می‌تواند کانون خانواده را گرم و لحظات آن را برای خانواده شادی آفرین کند.
وی رمز شاد بودن خانه را شاد بودن زن و مرد خانه عنوان کرد و گفت: نگاه مثبت به کار‌ها و فعالیت‌های همسر باعث می‌شود که او از کار کردن برای رفاه شما راضی بوده و همین رضایت به رفتار‌های دلنشین باعث سرور و شادی در خانه شود.
این کارشناس روانشناسی یکی از دلایل اختلاف در میان اعضای خانواده را که باعث بروز خشم در خانه می‌شود دست کم گرفتن همدیگر دانست و افزود: سوء تفاهم و ایجاد ظن بد نسبت به همسر از دیگر دلایل مهم نیتی در خانواده‌ها است.
وی در خصوص میزان تأثیرگذاری رفتار زن و شوهر در شادی خانوادگی تصریح کرد: ن بیش از ۶۰ درصد از شادی‌های خانه را فراهم می‌کنند و مردان نیز باید بدانند که هر چه بیشتر در خانه شاد باشند و ارتباط بهتری با همسرشان برقرار سازند، زن را در تأمین شادی خانه همراهی کرده اند.

نقش مرد در شادی زن
اگر فرض را براین بگذاریم که در سن ۲۵ سالگی ازدواج کنیم، می‌توان نتیجه گرفت که حدود ۵۰ سال یا بیشتربا فرض برخورداری از

یقین بدانیم که هر چه در خانه شاد‌تر باشیم و ارتباط بهتری با همسرمان داشته باشیم انرژی بیشتری داریم تا صرف کارمان کنیم و به این وسیله در کارمان نیز موفق‌تر خواهیم بود.

عمر طبیعی با زنمان زندگی می‌کنیم، پس به این بیندیشیم که با شاد کردن همسرمان خودمان هم شاد و خوشبخت خواهیم بود، برای این کار باید سعی کنیم در خودمان عادات بهتر ایجاد کنیم. مثلا قبل از این که میهمان دعوت کنیم موضوع را با او در میان بگذاریم، به او فرصت کافی برای تدارک میهمان بدهیم، در مسایل عقلانی و منطقی با زنمان موافقت کنیم، اشتباهات خود را بپذیریم، اشتباه پذیری کسر شان و امتیاز دادن نیست، بلکه اشتباه بهترین آموزگار انسان است. سعی کنیم بخندیم و به همراه ما زن ما هم بخندد، بدانیم که خوشحال کردن زن هنر است نه علم، اگر علم بود همه می‌توانستند کسب کنند، اما هنر ریشه ذاتی و درونی دارد و به همین جهت اثر آن ماندگارتر است.
از تلاش همسرمان قدردانی کنیم، در تصمیم گیری به او کمک کنیم شرایطی را فراهم کنیم که استعدادهایش را نمایان کند و با بهره‌گیری از قدرت تعریف و تمجید ما بدرخشد. به جای هدایای گران قیمت، برای زنمان وقت صرف کنیم، به گفته‌هایش گوش دهیم و حتی اجازه دهیم فریاد بکشد تا از این طریق به آرامش برسد، محبت خودمان را به زبان بیاوریم و حتی به مادر همسرتان بگویید که دخترش را دوست دارید، فراموش نکنیم که حال و هوای عاشقی تا زمانی بر فضای خانواده ما حاکم خواهد بود که رفتار ما با همسر مان مانند رفتار روز‌های آشنایی و نا‌مزدیمان باشد. یقین بدانیم که هر چه در خانه شاد‌تر باشیم و ارتباط بهتری با همسرمان داشته باشیم انرژی بیشتری داریم تا صرف کارمان کنیم و به این وسیله در کارمان نیز موفق‌تر خواهیم بود.
ن نیاز به صحبت کردن دارند، مردی که با زنش صحبت می‌کند و به حرف‌های او گوش می‌دهد قلب زنش را تسخیر می‌کند، بار‌ها شاید شنیده باشیم که خانممان می‌گوید"فقط می‌خواهم حرفم را بشنوی و آنچه را می‌گویم درک کنی و به احساس من اهمیت بدهی" این جمله و امثال آن بیانگر ابراز نیاز درونی وی است. پس به همسرمان توجه کنیم تا شادی در فضای زندگی ما پراکنده شود.

برای دریافت مشاوره  می توانید با شماره  09058956770 تماس بگیرید.

 


 

رضایت شویی | عوامل موثر بر رضایت شویی

رضایت شویی | عوامل موثر بر رضایت شو

 

رضایت شویی، یکی از عوامل تعیین کننده در پیش بینی میزان صمیمیت یک رابطه عاشقانه و ماندگاری آن یا میزان درگیری زوجین و پایان یک رابطه است. زوج‌هایی که احساس رضایت از زندگی شویی خود دارند، در روابط خود ثبات بیشتری دارند و برای حل کردن مشکلات و تعارض‌های زندگی مشترک خود بیشتر از دیگران، تلاش می‌کنند. رضایت شویی ابعاد جسمی، جنسی و عاطفی را در بر می‌گیرد و با رفاه اقتصادی و اجتماعی و عوامل فرهنگی مرتبط است. عدم رضایت شویی با افزایش تنش و درگیری بین زن و شوهر همراه است که در نهایت ممکن است به طلاق عاطفی یا جدایی زوجین منجر شود. با توجه به نقش مهم رضایت شویی در بهزیستی روانی افراد، بازدهی شغلی و سلامت عمومی بدن در این مقاله قصد داریم به بررسی عوامل مهم در کسب رضایت در زندگی شویی بپردازیم.
 


 

اهمیت رضایت شویی در زندگی مشترک

رضایت در زندگی شویی نقش مهی در سلامتی روانی شما ایفا می‌گند و شاهرگ اساسی برای حیات یک رابطه است. رضایت شویی با فراهم شدن نیازهای عاطفی و جنسی همچنین برآورده شدن انتطارات زوجین از یکدیگر کسب می‌شود. در واقع زن و مرد با وجود تمام چالش‌ها و فراز و نشیبهای زندگی مشترک به رضایت نسبی از ازدواج خود دست یافته‌اند. در صورت وجود رضایت شویی، زوجین با قبول مسئولیت‌ها نقش خود را به خوبی ایفا می‌کنند و هر دو طرف برای رسیدن به رویاها و اهداف زندگی خود با یکدیگر مشارکت می‌کنند. رضایت در زندگی مشترک همچنین باعث افزایش صمیمیت، حس همدلی و از خود گذشتگی، تعهد و احترام متقابل می‌شود.

 

عوامل تعیین کننده در رضایت شویی

به صورت کلی سه عامل وجود دارد که نوع نگرش به رابطه و رضایت شویی را در افراد کنترل می‌کند. از این سه عامل یکی مربوط به فرد، دیگری مربوط به محیط و عامل سوم مدیریت ارتباطی زوجین است:

عوامل فردی

عوامل فردی، مجموعه ای از رفتارها و ویژگی‌هایی را در بر می‌گیرد که به خود فرد و نوع نگرش او بستگی دارد. در این دسته شریک فرد به اندازه خود فرد اهمیت ندارد بلکه پویش‌های روانی و نحوه تفکر و رفتارهای فرد بیشترین اهمیت را داراست. از عوامل موثر در این زمینه می‌تواند به پاتولوژی و شخصیت فرد، باورهای مذهبی و اجتماعی، سلامت روان، سلامت جسمانی و سن اشاره کرد. 

۱. ویژگی‌های شخصیتی: ویژگی‌های شخصیتی معمولا برآیندی از تربیت و ساختار زیستی افراد هستند که می‌توانند باعث سازگاری و ناسازگاری افراد شوند. این ویژگی ها در صورت ناهنجار بودن، در جلسات 

مشاوره روانشناسی می‌تواند تغییر یافته و صفات سازگار جایگزین آن‌ها شود. 

۲. ویژگی‌های جسمانی: ویژگی های جسمانی یکی دیگر از مسائلی ست که افراد را درگیر خود می‌کند. ممکن است فردی معلولیتی داشته باشد و به دلیل معلولیت خود نتواند حداقل اعتماد به نفس کافی را داشته باشد. این تعارض به وجود آمده در فرد می‌تواند سازگاری او را برای زندگی شویی پایین بیاورد. 

۳. سلامت روان: سلامت روان را می‌توانیم اصلی‌ترین عامل در رضایت شویی بعد از مهارت‌های حل  تعارض در نظر گرفت. افرادی که سلامت روان بالاتری دارند به طور کلی اضطراب بیمارگونه را کمتر تجربه می‌کنند و ارتباط صمیمی‌تر و سالم تری با همسر خود برقرار می‌کنند.

عوامل محیطی

عوامل محیطی مثل میزان درآمد و توان اقتصادی، فرزندان، جامعه و فرهنگ حاکم هر کدام می‌توانند بر رضایت شویی اثر داشته باشند:

۱. فرهنگ و محیط: فرهنگ و محیط هر کدام به شکلی می‌تواند روی رضایت شویی تاثیر گذار باشد. فرهنگ می‌تواند فاکتوری به نام حمایت اجتماعی را ایجاد کند. البته حمایت اجتماعی بر خلاف تصور ما همیشه خوب نیست و می‌تواند مخرب باشد و به صورت دخالت اطرافیان در زندگی شویی باشد.

۲. وضعیت اقتصادی: وضعیت اقتصادی بدون شک نمی‌تواند به تنهایی عامل بالا رفتن رضایت شویی شود اما درصورت نامساعد بودن وضعیت اقتصادی، زوجین سطوح پایین‌تر رضایت در زندگی مشترک را تجربه خواهند کرد. معمولا تعت شویی در زمانی که اوضاع اقتصادی نامساعد هست، بیشتر است.

۳. فرزندان: نگهداری از فرزندان نیاز به صرف انرژی بسیار زیادی دارد. زوجین ممکن است به دلیل صرف این انرژی، نتوانند برای زندگی شویی خود وقت گذاشته و این امر می‌تواند در نهایت رضایت از زندگی مشترک را پایین آورد.

عوامل ارتباطی

عوامل ارتباطی معمولا با آموزش و یادگیری قابل تغییر هستند . ارتقا پیدا میکنند. بالاتر رفتن ابزارها و مهارتهای ارتباطی می‌تواند در نهایت عوامل محیطی را نیز در سیطره خود قرار دهند.

1- روش‌های حل تعارض: روش های حل تعارض شاید مهم‌ترین فاکتور برای رضایت در زندگی شویی باشد. در ابتدای زندگی شویی معمولا رویکرد افراد نسبت به همسر خود، تحمل مشکلات و سختی هاست بدون اینکه در مورد ناراحتی ها و دغدغه های خود صحبت کنند. اما تلاش نکردن برای حل آن‌ها معمولا توان افراد تحلیل می‌برد و شرایط را برای دعوایی تمام عیار فراهم می‌کند. 

2- مهارت‌های ارتباطی: توانایی 

ارتباط صحیح با همسر و مهارت‌های ارتباطی بالا عاملی مهم در رضایت زندگی مشترک است. در واقع زوج‌هایی که از این مهارت برخوردار هستد، می‌توانند به خوبی با یکدیگر تعامل برقرار کنند، در مورد نیازها و خواسته هایشان صحبت کنند و در صورت پیش آمدن مشکل و تعارض به خوبی مسائل را حل کنند.   

 

چگونه می‌توان به رضایت شویی دست یافت؟

بسیاری از زوج‌ها در آرزوی رسیدن به رضایت در زندگی مشترک هستند؛ آرزویی که با تلاش و برنامه ریزی دست یافتنی است. داشتن انتظارات واقع بینانه از ازدواج و افزایش مهارت‌های زندگی شویی مانند توانایی حل تعارض‌ها، افزایش آگاهی در مورد تفاوت‌های جنسیتی، مهارت گفت و گوی موثر بین زوجین، ابراز صحیح احساسات و توجه به نیازهای عاطفی همسر، مهارت‌های لازم برای برقراری 

رابطه جنسی لذتبخش و. می‌تواند راهگشا باشد. از آن جایی که روابط جنسی نقش مهمی در رضایت در زندگی شویی ایفا می‌کند 

مشاوره جنسی به شما کمک می‌کند تا این روابط را از حالت یکنواختی معمول خارج کنید و نیازهای جنسی همسرتان را به خوبی کنید.

 

لطفا نظرات خودرامیان بگذارید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.

 


اثرات یک ازدواج ناموفق

در زندگی فقط عشق کافی نیست و شکست‌های بسیاری در ازدواج، به این دلیل رخ می‌دهد‎

 

می گویند ازدواج یک ریسک است. یک ریسک بزرگ در زندگی که همه آدم ها به آن تن می دهند ، اما چرا برخی از ازدواج خود راضی و برخی ناراضی اند؟ این سوال، موضوعی بسیار حساس و بحث برانگیز است. پاسخ های بسیاری به این سوال داده شده که نتیجه گیری برای رسیدن به یک فرمول منطقی را مشکل کرده است.

  

برخی از دلایل ازدواج های ناموفق

 

تنها عشق برای زندگی مشترک کافی نیست

همه انسان‌ها دوست دارند با فرد مورد علاقه خود ازدواج کنند؛ اما این به این معنا نیست که حتما پایان خوشی خواهند داشت. در زندگی واقعی فقط عشق کافی نیست و شکست‌های بسیاری در ازدواج، به این دلیل رخ می‌دهد. افراد مطلقه توصیه می‌کنند، با فردی ازدواج کنید که برای او احترام بسیاری قائل بوده و طرز فکر مشابهی با او دارید؛ زیرا ازدواج موضوعی موقتی نیست و نیاز به دلایل محکم تری علاوه بر عشق و دوست داشتن دارد.

  

کوتاه بودن دوران آشنایی و نامزدی 

پیدا کردن همسر مناسب شاید ساده به نظر برسد اما واقعا پیچیده و مهم است. در مورد ویژگیهای کسی که دوست دارید همسر شما باشد اول باید با خودتان به یک توافق برسید و ببینید وقتی با او هستید چه احساسی دارید، آیا برایتان مهم است دوستان و خانواده‌تان نیز او را دوست داشته باشند؟ وقتی از او دور هستید دلتان برایش تنگ می‌شود؟

 

حتی اگر مطمئن هستید فرد مناسب‌تان را پیدا کرده‌اید باز هم دلایل زیادی وجود دارد که می‌توانند باعث شوند به اشتباه بیفتید. اوایل آشنایی با توجه به شور و هیجانات زیادی که وجود دارد ممکن است به راحتی باعث شود با قلب و احساس‌تان عجولانه تصمیم بگیرید و انتخاب‌تان پشتوانه‌ی عاقلانه‌ای نداشته باشد. طول مدت آشنایی شما با همسر آینده‌تان اهمیت زیادی دارد. مطالعات و بررسی‌ها نشان داده‌اند چیزی حدود سه سال یا بیشتر، ایده‌آل‌ترین زمان ممکن برای خوب آشنا شدن پیش از ازدواج است که احتمال طلاق را به شدت پایین می‌آورد.

  

شاید بعدا عاشقش شوم

درست است که برای ازدواج کردن نیاز نیست که اول عاشق باشید اما اگر هیچ احساسی به طرف مقابل تان نداشته باشید یا از او بدتان بیاید و باز با این حال به ازدواج با او تن بدهید، دستی دستی خودتان را بدبخت کرده اید. وقتی احساسی در دیدارها و گفتگوهای اولیه شکل نگیرد یعنی هیچ وقت شکل نخواهد گرفت. خودتان را فریب ندهید و با گفتن این که شاید روزی بتوانید عاشقش شوید، وقت خودتان و طرف مقابل را نگیرید. عشق ورزیدن کاری اختیاری نیست. شاید بتوان در طول زمان به بهانه های مختلف علاقه مندی را که ایجاد شده زیاد و کم کرد ولی نمی توان با تفکر و اراده آن را ایجاد کرد. سیستم لیمبیک مغز که کنترل هیجانی مغز را به عهده دارد بدون تحریک اولیه عمل نمی کند و زوجی که حس عاشقانه و کشش جنسی در میان آنها وجود نداشته باشد دیر یا زود از یکدیگر فاصله گرفته و زندگی شان سرد می شود. 

 

تلاش‌های بی فایده برای تغییر دادن افراد

یکی از مهم ترین فاکتورهای ازدواج‌های موفق، پذیرفتن افراد می‌باشد. اگر با هدف تغییر دادن همسرتان با او ازدواج می‌کنید،‌ بدانید که ازدواج نا موفقی خواهید داشت. تغییردادن افراد تا حدودی امکان پذیر است؛ اما گاهی اوقات ما برای تغییر باورها و عقاید افراد تلاش می‌کنیم، که کاملا بی فایده است.

 

دلایل ازدواج های ناموفق

تنهایی می‌تواند هر فردی را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد‎

 

فرار از تنهایی

احساس تنهایی شدید، بسیار ساده‌تر از آنچه که فکرش را کنید، می‌تواند هر فردی را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. هر وقت شخصی در تنهایی مفرط خود غوطه‌ور شود، احساس یاس و تاسف بی‌قرارش کرده و او را بر هر آغوش به ظاهر بازی، پذیرا می‌کند. فقط کافی است سری به مجلات و رومه بزنید و حوادث آن را ورق بزنید بی‌شک با موارد بسیاری برخورد خواهید کرد که چگونه افرادی به خاطر فرار از تنهایی در دام شیاطین گرفتار شده‌اند. قصه تکراری اکثریت قریب به اتفاق این افراد جوان تنهایی است که به طلب رویای رهایی از دست غول تنهایی و نجات از غم و غصه، دل به غریبه‌ای سپرده و تا ناکجاآباد پیش رفته است. در اولین گام، سعی کنید خود را از دام تنهایی برهانید. اگر فکر می‌کنید ازدواج راهی برای حل این مساله است، کاملا در اشتباهید! به جای اندیشه به ازدواج، بهتر است با دوستان و آشنایانتان رفت و آمد کنید، در کلاس‌های هنری و ورزشی ثبت‌نام کنید، خود را هدفمند سازید و برای آینده‌تان برنامه‌ریزی کنید و… بی‌شک بعد از این که از عمق تنهایی‌تان کم کردید، می‌توانید برای زندگی‌تان تصمیمات بهتری بگیرید که در این مرحله شاید ازدواج بهترین گزینه باشد.

  

کمی‌فاصله لازم است

برخی از افراد تصور می‌کنند هر چه بیش تر در کنار همسر خود باشند، روابطی بهتر و عاشقانه تر خواهند داشت؛ اما این طور نیست، افرادی که مدام در کنار هم هستند، زمانی برای رسیدگی کردن به فعالیت‌های شخصی خود نخواهند داشت و در نتیجه روابط آنها از هم می‌پاشد. همیشه کمی‌فاصله، برای داشتن روابطی بهتر و عاشقانه تر لازم است.

   

الویت دادن به ثروت و زیبایی 

اولین ویژگی همسرتان که شما را جذب کرد چه بود؟ لبخند گرمش؟ درخشش چشمانش؟ و یا شاید هم حساب بانکی‌اش؟! هیچ ایرادی ندارد جذب زیبایی کسی شوید که قصد ازدواج با او را دارید یا وضعیت و توان مالی همسرتان به عنوان کسی که قرار است یک زندگی را بچرخاند برایتان مهم باشد. اما ن و مردانی که تمرکزشان بیش از اندازه روی وضعیت ظاهری طرف مقابل‌شان است یا وضعیت مالی او را به هر ویژگی دیگری ترجیح می‌دهند آینده زندگی مشترک خود را در معرض شکست قرار می‌دهند.

 

طبق یافته‌های علمی، مردانی که به ظاهر بیش از هر چیز دیگری اهمیت می‌دهند، نسبت به مردانی که سایر خصوصیات برایشان مهمتر است، یک و نیم برابر بیشتر در معرض طلاقند. نی هم که الویت‌شان در انتخاب همسر، ثروت است نسبت به ن دیگر، 1.6 برابر بیشتر در معرض جدایی‌اند.

 

مطرح نکردن مشکلات و برطرف نکردن سوء تفاهم‌ها

بسیاری از ما تصور می‌کنیم برای داشتن روابطی بهتر، نباید مشکلات خود را با همسرمان در میان بگذاریم. این یک اشتباه بزرگ است و موجب از هم پاشیدن روابط خواهد شد. به طور مثال گاهی اوقات برخی خانم‌ها تصور می‌کنند شوهرشان توجه کافی به آنها نمی‌کند، در این گونه مواقع بهتر است هر چه سریع تر این مشکل را با همسرتان در میان بگذارید و به او بگویید که چنین حسی دارید. مطرح کردن این مشکلات بسیار بهتر از ساکت ماندن است. یکی از نتایج مطرح نکردن این مشکلات‌، به وجود آمدن شک و تردید و سوء ظن است و این بدترین اتفاق ممکن در یک زندگی مشترک می‌تواند باشد.

  

داشتن بیماری جسمی 

علاوه بر عواملی که گفته شد، بیماری نیز چیزی است که تاحدودی تعیین کننده‌ی آینده‌ی زندگی مشترک‌ است. همه‌ی ما مریض می‌شویم، عده‌ای هم جدی‌تر از بقیه دچار بیماری می‌شوند. متاسفانه بیماریهای جدی جسمی، نقش مهمی در وضعیت زندگی شویی دارند. مطالعه‌ای که روی بیش از 2700 ازدواج انجام شد نشان داد این واقعیت تلخ در مورد ن بسیار جدی و تاثیرگزاز است. …

  

در ازدواجهایی که زن، دچار بیماری جدی می‌شود ریسک طلاق بالا می‌رود. بر اساس اطلاعات به دست آمده، مثلا زن متاهلی که دچار مشکلات قلبی می‌شود، 6 درصد بیشتر ممکن است در زندگی شویی خود با شکست روبرو شود. اما مرد متاهلی که دچار بیماری مزمنی می‌شود، طبق یافته‌ها، احتمال شکست زندگی مشترکش تحت تاثیر این بیماری قرار نمی‌گیرد

 

لطفا نظرات خودرامیان بگذارید.

برای هرگونه  مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید


اهمیت مشاوره پیش از ازدواج و تاثیر آن بر زندگی

 

مشاوره پیش از ازدواج به زوجین کمک می کند که بتوانند با شناخت بهتری از یکدیگر وارد زندگی مشترک شده و بتوانند با تفاهم بیشتری زندگی خود را آغاز نمایند. خیلی از افراد می پرسند که کلاس های مشاوره پیش از ازدواج چگونه است و کلاس های مشاوره قبل از ازدواج دقیقا به چه هدفی برگزار می شوند که در این مقاله در این مورد می خواهیم بیشتر صحبت کنیم. با ما همراه باشید.

 

اهمیت مشاوره پیش از ازدواج

 

مشاوره پیش از ازدواج همانطور که گفتیم به زوجین کمک خواهد نمود که بتوانند شناخت بهتری از یکدیگر پیدا کنند .متاسفانه امروزه می توانیم شاهد طلاق های بسیار باشیم که به دلیل عدم تفاهم زوجین با یکدیگر شکل می گیرد. دلیل عمده ازدواج هایی که به طلاق منتهی می شوند، این است که افراد تنها شور و اشتیاق عشق اولیه خود را در نظر می گیرند و مابقی موارد را پشت گوش خواهند انداخت که همین مسئله در آینده گریبانگیر آنها خواهد شد.

اگر می خواهید بدانید که کلاس های مشاوره پیش از ازدواج چگونه است و چگونه برگزار می شود، باید به شما بگویم که به این مسئله زیاد توجه نکنید و توجه خود را بر روی مسائل مهم تری مانند اهمیت کلاس های مشاوره قبل از ازدواج بگذارید. حتی گاها مشاوره قبل از ازدواج رایگان از سوی برخی مشاورین انجام می گیرد که زوجین با شناخت بیشتر و بهتری بتوانند زندگی مشترک خود را آغاز نمایند. پس از اهمیت این کلاس ها غافل نشوید و هر طور که شده قبل از ازدواج به همراه همسر خود در این کلاسها شرکت کنید.

اگر در این کلاس ها شرکت کنید، خواهید فهمید که اگر در آینده بچه دار شوید، آیا بچه ای که حاصل شما و همسرتان است به دلیل عوامل ژنتیکی سالم خواهید بود یا خیر و همچنین در این کلاس ها پرسشنامه مشاوره قبل از ازدواج هم به شما ارائه می گردد که با تکمیل این پرسشنامه ها، به مشاور کمک بیشتری می کنید که شناخت بهتری از شما پیدا کند و در نهایت با توجه به شخصیت شما و همسرتان بگوید که آیا مناسب یکدیگر هستید یا خیر.

 

مشاوره پیش از ازدواج از اهمیت زیادی برخوردار است

قطعا اگر در مشاوره پیش از ازدواج شرکت کنید، قبل از اینکه هر منفعتی برای شما به وجود بیاید، حداقل از بروز اتفاقات منفی و ناخواسته در آینده جلوگیری خواهید کرد که همین اتفاقات چه بسیار زندگی هایی را نابود نکرده و چه بسیار افرادی را به مرز خودکشی نرسانده اند!

 

شرکت در کلاس های مشاوره پیش از ازدواج

 

با شرکت در کلاس های مشاوره قبل از ازدواج و تشکیل زندگی مشترک، شما و همسرتان می توانید شناخت بهتری از یکدیگر پیدا کنید. حتما برای شما هم پیش آمده که قبل از اینکه بخواهید ازدواج کنید، میبینید که شخصی قصد ازدواج دارد و به هیچ مسئله ای توجه نمی کند و تنها قصدش این است که با شخص مورد نظر زندگی مشترک خود را آغاز نماید. اتفاق جالب اینجاست که بعد از گذشت چند ماه همین افرادی که با علاقه و اشتیاق به سمت محضر ازدواج برای عقد رسمی می رفتند، اکنون به قدری از یکدیگر تنفر دارند که حتی مراحل طلاق را هم بدون یکدیگر طی خواهند کرد.

این مسئله  وقتی نمود پیدا می کند که شما تنها ذوق و اشتیاق خود را مد نظر قرار دهید و از منطق در این راه استفاده نکنید. مشاوره پیش از ازدواج به شما کمک خواهد کرد که علاوه بر عشق و اشتیاقی که برای تشکیل رابطه دارید، از منطق هم استفاده کنید تا مبادا زندگی مشترکتان به سمت نابودی کشیده شود.

 

مشاوره پیش از ازدواج به شما در گرفتن تصمیم منطقی کمک خواهد کرد

 

کلاس های مشاوره پیش از ازدواج چگونه است؟

 

خیلی ها این سوال را ممکن است داشته باشند که دقیقا محتوای مشاوره پیش از ازدواج چیست و در این کلاس ها دقیقا چه چیزی قرار است عنوان شود که در زیر ما بخش های مختلف کلاس های مشاوره قبل از ازدواج را برایتان بررسی خواهیم کرد.

مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج

مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج یکی از بخش های همین مشاوره ها و گفتگوهایی است که با زوجین صورت می گیرد. معمولا زوجین خود می توانند برای این مشاوره وقت بگیرند و در مورد آن با مشاور مربوطه به بحث و گفتگو بپردازند. مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج به شما کمک خواهد کرد که در مورد سلامت کودکی که قرار است از طریق شما و همسرتان به دنیا بیاید اطمینان پیدا کنید.

در واقع یکی از مهمترین هدف های تشکیل رابطه و زندگی مشترک زوجین این است که آنها دارای فرزند شوند و مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج به آنها کمک می کند که اگر احیاناً قرار باشد فرزند آنها با مشکلی خاص متولد شود، از آن اطلاع یابند و جلوی آن را بگیرند.

مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج برای کسانی که ازدواج فامیلی دارند از اهمیت زیادی برخوردار است! چرا که در ازدواج های فامیلی اغلب این اتفاق می افتد که به واسطه ی همین مشاوره ها، می توان متوجه آن شد و از آن جلوگیری کرد. به شما پیشنهاد می کنیم که حتما به کلاس های مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج بروید! حتی اگر قصد رفتن به کلاس های دیگر را ندارید، این کلاس به نوعی اامی است و تنها آینده خودتان مورد بحث نیست؛ بلکه پای آینده فرزندتان هم در میان است.

 

مشاوره پیش از ازدواج برای مسائل ژنتیکی مهم است و باید انجام شود

پرسشنامه مشاوره قبل از ازدواج

روانشناس و مشاور با ارائه پرسشنامه مشاوره قبل از ازدواج شناخت بهتری از شما و همسرتان می یابد و می تواند تشخیص بهتری در این زمینه دهد که آیا شما تفاهم لازم با همسرتان را دارید یا خیر. در واقع هدف از پرسشنامه مشاوره پیش از ازدواج پیدا نمودن ویژگی های شخصیتی است که شما چه خودآگاه و چه ناخودآگاه قصد پنهان کردنشان را دارید که مشاور با بررسی این پرسشنامه از آن ویژگی شخصیتی مطلع می شود و به شما در این زمینه کمک می کند.

عده ای فکر می کنند که پرسشنامه مشاوره قبل از ازدواج اهمیت چندانی ندارد و حتی سوالات موجود در آن را نخوانده علامت زده و از آن میگذرند که این بسیار اشتباه است و اگر قصد دارید که با انجام چنین کاری مشاوره قبل از ازدواج را بگذرانید، پیشنهاد می کنیم که اصلا وارد این کلاس ها و مشاوره ها نشوید و وقت خود و روانشناس تان را نگیرید.

مشاوره پیش از ازدواج در مورد مسائل جنسی

مسائل جنسی بخش عظیمی از ازدواج را شکل می دهد. زوجین باید به رضایت نسبتاً کاملی در مورد مسائل جنسی نسبت به یکدیگر برسند که بتوانند وارد رابطه شوند در غیر اینصورت ممکن است خیلی زود رابطه آنها با اختلال روبرو شود. کلاس های مشاوره پیش از ازدواج در رابطه با مسائل جنسی موشکافی هایی را برایتان انجام خواهد داد و به این واسطه متوجه می شوید که آیا شما از نظر جنسی با همسرتان تفاهم دارید یا خیر.

 

یکی از مباحثی که در کلاس های مشاوره پیش از ازدواج صورت می گیرد، بررسی مسائل جنسی است

مثال ساده ای که بخواهیم در این زمینه بزنیم این است که ممکن است یکی از زوجین علاقه ی چندانی به مسائل جنسی نداشته باشد و نگاهی خیلی گذرا به آن بکند که در نقطه مقابل، همسرش کاملا این مسئله را جدی می داند و از همسرش توقع داشته که در بازه های زمانی کوتاه مدت اقدام به رابطه جنسی با یکدیگر نمایند که همین مسئله عدم تفاهم آنها را نشان می دهد و مشاوره پیش از ازدواج به آنها کمک خواهد کرد که در این رابطه به شناخت کامل تری از هم برسند و در صورت داشتن تفاوت هایی اندک، با هم، با برنامه ریزی و نظم دادن به امور، آنها را مدیریت کنند.

 

لطفا نظرات خودرامیان بگذارید.

برای دریافت مشاوره در زمینه ازدواج باشماره09058956770تماس بگیرید.

 


 

ارتباط با همسر

 

ابعاد صمیمیت در رابطه زوجین

 

بیشتر افراد تصور می کنند صمیمیت صرفا به جنبه های ی خلاصه می شود اگر چه این بعد رابطه زوج بسیار مهم و غیر قابل انکار است ولی تنها جنبه صمیمیت نیست. زوجها از بسیاری جهات دیگر می توانند با هم ارتباط برقرار نموده و صمیمیت خود را افزایش دهند

ابعاد صمیمیت

صمیمیت در بعد عاطفی:

صمیمیت د ربعد عاطفی به این معنی است که زوج به راحتی بتوانند مسایل عاطفی خود را چه مثبت و چه منفی با هم در میان بگذارند در این نوع صمیمیت دونفر می توانند بدون احساس ضعف یا نگرانی از ترسها، نگرانی ها، غم، شادی، عشق و محبت خود گفتگو کنند

صمیمیت در بعد جنسی :

بسیاری مردم معتقدند که این بعد مهمترین بخش رابطه زوجی است و دلیل اهمیت ان این است که که این نوع رابطه با هر کسی امکان پذیر نیست و رابطه ویژه ای است بین زوجین. نکته مهم در این بعد این است که بیشتر افراد بیش از این که بدان عمل کنند در مورد آن حرف می زنند سعی در عمل به جای فکر کردن و حرف زدن باعث افزایش صمیمیت در این بعد رابطه می شود.

صمیمیت همدلانه:

این نوع صمیمیت به درک نیازها و احساسات طرف مقابل آنگونه که او می اندیشد و احساس می کند مربوط است توجه به اولویت های طرف مقابل همانگونه که او حس می کند و پرداختن به آن باعث افزایش این نوع صمیمیت می شود

صمیمیت عقلانی:

این نوع صمیمیت مربوط به تبادل عقاید و افکار در زمینه های فلسفی، ی، فرهنگی، علمی و از این دست می باشد. این نوع صمیمیت نیاز به نزدیکی درسطح هوش،اطلاعات و علایق دو طرف است. اختصاص دادن وقت برای درمیان گذاشتن افکار و عقاید در موارد فوق باعث افزایش صمیمیت در این زمینه می شود.

صمیمیت شغلی:

این نوع صمیمیت بدین معنی است که دو طرف بتوانند در مورد شغل و تحصیل یکدیگر با هم گفتگو و مشارکت کنند. در وافع بدین معنی است که در این باره حرف برای گفتن داشته باشند و بتوانند در این زمینه به هم نیز کمک کنند. آنها می توانند وظایف شغلی یکدیگر را پیگیری کنند و در جهت کاهش بار کاری یکدیگر به هم یاری رسانند که در این صورت صمیمت بیشتری با هم پیدا می کنند و سختی کار را کمتر احساس کنند.

صمیمیت معنوی:

بدین معنی است که دو طرف درک مشترگی از فلسفه و هدف زندگی داشته باشند. داشتن فلسفه مشترک از زندگی و درک نزدیک به هم ازمفهوم زیستن تاثیر به سزایی در شیوه نگریستن و سبک زندگی انسانها خواهد داشت. زوجی که ادراک معنوی مشترکی دارند نسبت به هم احساس نزدیکی بیشتری خواهند داشت.

صمیمیت فیزیکی:

این نوع صمیمیت به معنی رابطه ی نیست بلکه به معنی این است که دو نفر بتوانند حتی بدون یکدیگر را در آغوش گرفته لمس کنند و بتوانند یکدیگر را ماساژدهند و ببوسند و از این امر لذت ببرند. این نوع صمیمیت بخش زیادی از نیازهای عاطفی دو طرف را برطرف می کند و لازمه یک رابطه صمیمانه است

صمیمیت در سبک گفتگو:

یکی از صمیمیت های کمتر شناخته شده صمیمیت در زبان، چه نوشتاری و چه گفتاری است . بعد از بعد ظاهری دو نفر، که اولین و نه مهمترین مرحله در جذب دوفرد به یکدیگر است، مرحله بعدی گفتگو و رابطه زبانی دو نفر است که اشتراک و صمیمیت در این بخش می تواند به ادامه یک رابطه رمانتیک در دراز مدت کمک کند. زبان نماینده روان انسان است که حالات درونی فرد را به صورت سمبل ارایه می دهد. اشتراک و نزدیکی در این بخش می تواند نشان دهنده نزدیکی روانشناختی دو فرد نسبت به یکدیگر باشد.

صمیمیت تفریحی:

این نوع صمیمیت بدان معنی است که دو نفر از تفریحات مشابهی لذت ببرند و در برنامه ریزی برای گذران اوقات فراغت با هم اشتراک نظر داشته باشند. تصور کنید دو نفر که یک طرف ترجیح می دهد آخر هفته منزل بماند و فوتبال تماشا کند و طرف دیگر دوست دارد تفریحات خارج از منزل داشته باشد حتی اگر هم این دو نفر بخواهند خود را با دیگر ی تطبیق دهند به اندازه دو نفری که در این زمینه اتفاق نظر دارند از این اوقات لذت نمی برند.

صمیمیت در خلاقیت:

این نوع صمیمیت، بین صممیت شغلی و تفریحی قرار دارد در واقع اشتراک سلیقه در چگونگی گذران وقت به صورت خلاقانه است مثلا گوش دادن به موسیقی، نواختن موسیقی، باغبانی، آشپزی با هم و سرودن شعر با هم و بسیاری زمینه های دیگراست.

صمیمیت در تعارض:

تعارض علی رغم مفهومی که دارد می تواند منجر به صمیمیت شود اگردونفر در زمان اختلاف نظر عنان از کف نداده و بتوانند به گونه ای بالغانه به حل مسیله با تبادل نظر بپردازند که در این صورت بعد از آن می توانند احساس نزدیکی بیشتری نسبت به هم داشته باشند.

صمیمیت در بحران:

این نوع صمصمیت زمانی است که وقتی یکی ازدو طرف یا هر دو دچار بحران شده اند بتوانند در کنار هم بوده و از یکدیگر حمایت کنند. مواردی مانند بیماری، از دست دادن عزیزان، مشکلات شغلی ویا بحرانهای اقتصادی از جمله این بحرانها است که می تواند زوج را به هم نزدیک کند.

در نهایت این که انواع صمیمیت از آن جهت اهمیت دارد که افراد با آگاهی نسبت به آنها می توانند رابطه خود را در ابعاد بیشتری گسترش دهند و نیز به افراد داوطلب ازدواج کمک می کند که قبل از تصمیمی گیری نهایی در مورد یک زندگی دراز مدت میزان صمیمیت خود را در آینده با توجه به میزان اشتراکات و همخوانی ها ارزیابی کنند

برای دریافت مشاوره باشماره 09058956770 تماس بگیرید.

لطفا نظرات خودرامیان بگذارید.


مشاوره قبل ازدواج چه فایده ای دارد؟

 

بیشتر جوانان مشاوره قبل ازدواج را ضروری نمیدانند و مدام این سوال را با خودشان تکرار میکنند؛ مشاوره قبل ازدواج به چه دردی میخورد؟

مشاوره قبل ازدواج به چه دردی میخورد؟

ازدواج هندوانه دربسته است یا باید تحقیق کرد،فکر کرد و با مشاورین م کرد تا بتوان مهارت های زندگی مشترک را آموخت و شادتر و موفق تر زندگی کرد.

مشاوره قبل ازدواج

شما هرچقدر هم که فکر کنید بهترین مرد یا زن روی کره زمین را پیدا کرده اید، بازهم به دلیل هیجانات ناشی از علاقه زیاد ممکن است دچار خطا شوید و تصمیم اشتباهی بگیرید. مشاوره قبل ازدواج، همین دوراهی ها و چاله هایی را که ممکن است در آن بیفتید و خود و طرف مقابلتان را بدبخت کنید، برایتان مشخص می کند.

مشاوره قبل ازدواج

مشاوره قبل ازدواج دردی را دوا میکند؟

خیلی ها هنوز بر این باور هستند که ازدواج هندوانه دربسته ای است که تا باز نشود، خوبی و بدی آن مشخص نمی شود. اکثر افرادی هم که این حرف را می زنند، خودشان تجربه ناخوشایندی از ازدواجشان داشته اند و بیشتر قسمت و تقدیر الهی را مقصر می دانند و نه انتخابی که خودشان کرده اند اما یادمان نرود موقع خرید کردن همان هندوانه دربسته ای که نگران سالم یا خراب بودن آن هستیم، از تجربه آقای میوه فروش استفاده می کنیم و از او می خواهیم که خوبش را برایمان سوا کند (البته اگر میوه فروش قابل اعتمادی باشد.) 

مشاوره قبل ازدواج هم همین نقش را برای ما بازی می کند. شما هرچقدر هم که فکر کنید بهترین مرد یا زن روی کره زمین را پیدا کرده اید، بازهم به دلیل هیجانات ناشی از علاقه زیاد ممکن است دچار خطا شوید و تصمیم اشتباهی بگیرید. مشاوره پیش از ازدواج، همین دوراهی ها و چاله هایی را که ممکن است در آن بیفتید و خود و طرف مقابلتان را بدبخت کنید، برایتان مشخص می کند و یک نقشه راه درست برای تشکیل یک زندگی مناسب را در اختیارتان قرار می دهد. درباره همه این اتفاقات و ریزه کاری های مشاوره پیش از ازدواج که ممکن است برای شما هم سؤال باشد، با ناهید دهقان، روان شناس و مشاور خانواده در امر پیش از ازدواج گفت وگو کرده ایم: 

ما برای مشاوره پیش از ازدواج باید به چه نوع متخصص حوزه روان شناسی مراجعه کنیم؟

مشاوره پیش از ازدواج هم توسط کسانی که تحصیلات روان شناسی دارند و هم افرادی که مشاوره خوانده اند، انجام می شود ولی برای انجام مشاوره پیش از ازدواج، روان شناس بالینی اولویت دارد؛ به دلیل اینکه روان شناسان بهتر می توانند مشکلات شخصیتی افراد و اختلال های روانی ای که به آن دچار هستند را بهتر تشخیص بدهند، توصیه می شود که برای انجام این نوع مشاوره ها، نزد یک روان شناس بالینی که تخصص مشاوره پیش از ازدواج را دارد، مراجعه کنیم.

 چه ضرورتی دارد قبل از ازدواج با فردی مشاوره انجام بدهیم؟

تصمیم به ازدواج یکی از مهم ترین اتفاق هایی است که در زندگی هر کس اتفاق می افتد. از آنجایی که قصد ما از ازدواج کردن تشکیل یک خانواده بوده و قرار است در زیر سایه این خانواده فرزندی به وجود بیاید و رشد کند، باید در انتخاب فردی که قرار است با او تشکیل زندگی بدهیم، بسیار دقیق و نکته سنجانه عمل کنیم؛ مثلا در یک مورد، خانمی بعد از چندین سال ازدواج به بنده مراجعه کرده بود و خواستار جدایی بود، به این دلیل که صاحب فرزندی شده بود که این فرزند دچار نقص عقلی بود و این مسئله را از پدر خود به ارث برده بود و خود این خانم عنوان می کرد که در زمان آشنایی اش این نقص را می دانسته و صرفا از روی علاقه با این آقا ازدواج کرده است.

 خیلی از افراد به دلیل غالب شدن هیجان هایی در زمان آشنایی، قادر به تصمیم گیری درست نیستند و بسیاری از خطا و ایرادهایی که وجود دارد و بعدا ممکن است در زندگی شویی مشکل ساز شود، نمی بینند و تمایل دارند که از فرد مورد علاقه خود ایده آل سازی کنند. کمک گرفتن از یک مشاور پیش از ازدواج، این خاصیت را دارد مواردی را که ممکن است در زندگی آن دو نفر باعث ایجاد بحران شود، شناسایی کند.

 در چه مرحله ای از آشنایی دو طرف، باید مشاوره پیش از ازدواج اتفاق بیفتد؟

مشاوره پیش از ازدواج هم در زمان آشنایی دو نفر با هم و هم بعد از مرحله خواستگاری اتفاق می افتد. به این صورت که ممکن است دو نفر قبل از انجام مراحل رسمی خواستگاری و به واسطه آشنایی ای که با یکدیگر دارند، احساس کنند به هم علاقه مند شده اند و مایل هستند، نزد یک مشاور بروند و میزان تناسب همدیگر برای امر ازدواج را بسنجند یا اینکه بعد از مراسم خواستگاری و تصمیم قطعی برای ازدواج، این مشاوره انجام شود. فرایند مشاوره در هر دو شکل، هیچ تفاوتی ندارد و یک فرایند معمول در همه این مراحل اتفاق می افتد.

 فرایند معمولی که در جلسات مشاوره پیش از ازدواج اتفاق می افتد، شامل چه مراحلی است؟ چه محتوایی دارد و چه چرخه ای را پشت سر می گذارد؟

اتفاق معمولی که در این جلسات اتفاق می افتد و یک فرایند پنج تا 10 جلسه ای را شامل می شود، حضور هر دو نفر در یک جلسه مشترک مشاوره پیش از ازدواج است. در این جلسه ابتدایی، میزان و مدت آشنایی دو نفر با یکدیگر و دلایلی که برای ازدواج مطرح می کنند، شنیده می شود؛ سپس در جلسات جداگانه هر فرد به تنهایی مورد ارزیابی قرار می گیرد. این ارزیابی، مشاوره و مصاحبه های فردی را شامل می شود تا میزان نگرش و شخصیت افراد مشخص شود و مشاور ذهنیتی از هر دو نفر پیدا کند و میزان همخوانی آنها را بسنجد.

 در کنار این ارزیابی ها، از آزمون هایی نیز برای تکمیل شناخت دو طرف استفاده می شود. درنهایت در یک جلسه مشترک همه یافته های مشاور از دو نفر و نظر او نسبت به ازدواج آنها، به بحث گذاشته می شود. خیلی از مواقع خود همین جلسه پایانی مشترک و واکنش افراد نسبت به مواردی که گفته می شود، ملاک بسیار خوبی برای سنجش یک زوج است. به عنوان مثال، فردی که یافته مشاور مبنی بر اینکه او فرد شکاکی است را می پذیرد و سعی در اصلاح خود می کند، با فرد دیگری که این مشکل را قبول نمی کند و با پرخاشگری واکنش نشان می دهد، در تصمیم گیری درباره اینکه او می تواند فرد قابل اتکایی در زندگی باشد یا نه، بسیار تأثیرگذار است.

 آیا خانواده ها هم باید در این جلسات حضور داشته باشند؟

مبنای مشاوره پیش از ازدواج بر اساس حضور و گفت وگو با دو نفری است که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند ولی گاهی اوقات حضور خانواده ها برای بررسی های بیشتر یا پیداکردن دلیل مخالفت خانواه ها با ازدواج فرزندشان و یافتن تفاوت های فرهنگی اام پیدا می کند. در این صورت در یک جلسه جداگانه از آنها خواسته می شود که در این جلسات حضور پیدا کنند.

 آیا آزمون هایی نیز در این مشاوره پیش از ازدواج استفاده می شود؟ این تست ها چه کاربردی دارند؟

معمولا آزمون هایی که در این جلسات استفاده می شود، آزمون های ارزیابی شخصیت و احتمال ابتلا به اختلال های روانی است که بیشتر مبنای تکمیلی دارند. بیشترین ارزیابی در جلسات مشاوره پیش از ازدواج براساس مصاحبه و مشاوره های چند جلسه ای است که انجام می گیرد.

 فردی که مشاور پیش از ازدواج است، در چه صورتی به دو نفری که برای ازدواج مراجعه کرده اند، می گوید شما مناسب هم نیستید و نباید با هم ازدواج کنید؟ درواقع، چه نشانه های خطری در فرد می بیند که او را از ازدواج با فرد مقابل منع می کند؟

 تصمیم گیری نهایی برای انتخاب یک نفر به عنوان همسر خود، برعهده دو نفری است که برای مشاوره پیش از ازدواج مراجعه می کنند. یک مشاور پیش از ازدواج، هرگز بله» یا نه» قطعی به دو نفر نمی گوید، بلکه سعی می کند ارزیابی کند دو نفر تا چه حد می توانند با یکدیگر زندگی خوبی داشته باشند ولی در این بین نشانه های خطری وجود دارد که باید جدی تر گرفته شود و حتما در صورت مشاهده به دو طرف تذکر داده شود که در صورت ادامه پیداکردن این موارد، حتما به مشکل برخواهند خورد. مثل اینکه دو نفر اهل گفت وگو با یکدیگر نیستند، در جلسه مشاوره با یکدیگر اختلاف نظر دارند و بحث و جدل می کنند، به فرد مقابل خود بی اعتماد هستند و خاطره خوشی از رفتار و برخورد او در ذهن خود ندارد.

 وضعیت امروز مشاوره های پیش از ازدواج را در کشور ما چطور ارزیابی می کنید؟

در جامعه امروز ما، استقبال گسترده ای از مشاوره پیش از ازدواج انجام می گیرد و این استقبال هم از سمت خود خانواده ها و هم زوج هایی است که قصد تشکیل خانواده را دارند. خود من تجربه مشاوره پیش از ازدواج را برای زوج هایی داشتم که از روستاها و شهرهایی به غیر از تهران مراجعه می کردند و با تا چندین جلسه، این مشاوره ها را ادامه می دادند.

 آیا در جلسات مشاوره پیش از ازدواج علاوه بر سنجش تناسب دو نفر با یکدیگر مهارت آموزی نیز به افراد انجام می شود؟

هدف اصلی مشاوره پیش از ازدواج، سنجش همخوانی دو طرف در امر ازدواج است ولی در مواقعی پیش می آید که دو طرف با هم از نظر بسیاری از ملاک ها همسانی دارند ولی نیاز است که برای ادامه زندگی خود و داشتن یک خانواده پویا، مهارت های زندگی مثل گفت وگو کردن، حل تعارض و مدیریت خشم را یاد بگیرند. در اینجاست که ادامه پیداکردن جلسات مشاوره بعد از تصمیم گیری برای ازدواج و پیش از رفتن زیر یک سقف ضرورت پیدا می کند.

 مشاوره پیش از ازدواج بیشتر به دنبال تفاوت ها و اختلاف ها در دو طرف می گردد تا آنها را از ازدواج با یکدیگر منع کند یا به دنبال وجه اشتراکی است تا بتواند دو نفری که متقاضی ازدواج هستند را به هم نزدیک کند؟

مسلما افرادی که شباهت های بیشتری یا یکدیگر داشته باشند، بهتر می توانند با یکدیگر کنار بیایند اما این به آن معنی نیست افرادی که با یکدیگر در زمینه هایی اختلاف دارند، نباید به هیچ وجه با هم ازدواج کنند. تفاوت هایی در ازدواج مسئله آفرین است و باعث اختلاف می شود که زوج ها را در زندگی دچار تنش کند و باعث درگیری آنها با یکدیگر شود. مهم برخورد خود افراد با تفاوت ها و اختلاف هایی است که دارند.

 خود فردی که مشاوره پیش از ازدواج را به مردم ارائه می دهد، چه مهارت ها و صلاحیت هایی باید داشته باشد و چه دوره های تخصصی ای را گذرانده باشد؟

یک مشاور پیش از ازدواج خوب، علاوه بر تحصیلاتی که مرتبط با حوزه روان شناسی و خانواده دارد، باید ویژگی های شخصیتی مناسب را نیز داشته باشد. ویژگی های مثل صبور بودن و عجله نکردن در امر تصمیم گیری، حافظه خوب، گوش دادن مؤثر و فعال، یک مشاور این حوزه را برای تصمیم گیری بهتر یاری می رساند. بهتر است خود این فرد ازدواج کرده باشد و چالش های این انتخاب را گذارنده باشد تا درک بهتری از فضای همسرداری و ازدواج داشته باشد. علاوه بر اینها، گذراندن دوره های مرتبط با خانواده و مشاوره پیش از ازدواج بسیار کمک کننده است.

  جلسات مشاوره پیش از ازدواج به صورت فردی هم ممکن است اتفاق می افتد یا حتما باید با حضور هر دو نفر برگزار شود؟

برای هر چه بهتر برگزار شدن مشاوره پیش از ازدواج بهتر است که هر دو نفری که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، مراجعه کنند ولی گاهی ممکن است که تنها یکی از طرفین برای مشاوره مراجعه کند. این مسئله ای است که بسیار متداول است و هیچ ایرادی به آن وارد نیست ولی توصیه ما در این موارد آن است که دو نفر حتما یک مشاور پیش از ازدواج را برای تصمیم گیری انتخاب کنند و فرضا یکی از طرفین در محل کار خود به مشاوری مراجعه نکند و طرف دیگر به یک مشاور متفاوت. این کار باعث ناهمخوانی می شود و ممکن است تناقض هایی را در تصمیم گیری برای امر ازدواج ایجاد کند.

 معمولا گذراندن چند جلسه مشاوره پیش از ازدواج برای زوج ها ضروری است؟

روند معمول جلسات مشاوره پیش از ازدواج از پنج جلسه تا 10 جلسه متغیر است که بسته به نوع ویژگی های شخصیتی طرفینی که مراجعه می کنند و مسائل و مشکلاتی که در بین آنها وجود دارد، این تعداد جلسات بیشتر یا کمتر می شود.

 شما طی این سال ها با چه چالش ها و مشکلاتی در زمینه مشاوره پیش از ازدواج در کشورمان روبه رو بوده اید؟

مسئله و دغددغه اصلی ای که در امر مشاوره پیش از ازدواج به ویژه در کشور ما اتفاق می افتد، درک نکردن مسئله چرایی ازدواج» از سمت دختر و پسرهایی است که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند. خیلی اوقات طرفینی که برای ازدواج مراجعه می کنند، دلیل و فلسفه مناسبی برای ازدواج ندارند و واقعا هیچ هدفی را از تشکیل یک زندگی دنبال نمی کنند و براساس تصمیم های هیجانی و ناگهانی و بدون فکر کردن، تصمیم می گیرند که خانواده تشکیل بدهند. در این بین، خیلی از خانواده ها هم فکر می کنند ازدواج کردن مثل تکالیف دیگر زندگی مانند درس خواندن یا کار پیداکردن است که حتما و هر چه زودتر باید انجام شود و همین اصرار و در تنگنا قراردادن دختر یا پسرشان برای ازدواج کردن، باعث تصمیم گیری های نادرست می شود که علت بسیاری از طلاق های امروزه نیز هست.

برای دریافت مشاوره باشماره 09058956770 تماس بگیرید.

لطفا نظرات خودرامیان بگذارید.


 

خیانت

بیشتر بدانید از دانستنی هایی پیرامون خیانت شویی

۱. خیانت همراه خود درد و آسیب بسیاری به‌همراه دارد و به‌سلامت عبور کردن از آن راحت نیست.

۲. خیانت باعث خشم، غم و افسردگی زیادی می‌شود.

۳. بهبود رابطه نیازمند صرف زمان و تلاش بسیاری است.

۴. در صورتی زندگی به بقای خود ادامه می‌دهد که فرد خیانت‌کار مسئولیت کار خود را بپذیرد و طرف مقابل را مسئول آن نداند (به من محبت نمی‌کردی، رابطه جنسی خوبی نداشتی، همیشه غر می‌زدی، لباس‌های بد در خانه می‌پوشیدی و …).

پذیرفتن مسئولیت رفتار به‌معنای انجام فعالیت‌ها و رفتارهای زیر است:

الف) هرگونه ارتباط و تماس با معشوقه را قطع کنید. در صورتی که آن شخص همکار فرد است، باید تدابیری اندیشید تا حداقل ارتباط صورت پذیرد. نمی‌توان به بهانه‌های مختلف از جمله او ناراحت می‌شود اگر …، کارم را از دست می‌دهم و … بخواهید وضعیت را مانند گذشته حفظ کنید. باید درک کنید که شرایط تغییر کرده است.

ب) خیانت خود را توجیه نکنید. قبول کنید که اشتباه کرده‌اید و هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد. شما صاحب اراده و اختیار هستید.

ج) همه دروغ‌هایی که مجبور بودید برای پوشاندن رابطه خود بگویید را به‌طور روشن و آشکار بیان کنید.

د) انگیزه‌های خود را از رابطه خارج از ازدواج به‌طور شفاف توضیح دهید. دلایل خود را توضیح دهید، اما جزییات رابطه خود را نگویید. نحوه بوسیدن او، نحوه رابطه جنسی با او و … را توضیح ندهید. همسر شما سوال‌های زیادی می‌کند، زیرا داستان زندگی که به آن باور و اعتماد داشته است از بین رفته است و باید داستان جدیدی بر اساس واقعیت‌های موجود برای خود بسازد که سبب درمان خیانت های شویی می شود.

ترمیم رابطه بعد از خیانت

او مانند گم شده‌ای است که به‌دنبال راه می‌گردد، زیرا راهی که همیشه از آن گذر می‌کرده است دیگر قابل اعتماد نیست. بنابراین او لبریز از سوال است. با آرامش و صبوری باید به سوال‌های او پاسخ دهید.

اگر شما با خیانت همسر مواجه شدید، بهیچوجه سوال‌های جزیی از او نکنید؛ زیرا تحمل شنیدن جواب آنها را نخواهید داشت و هربار در دام مقایسه و افکار منفی بیشتری می‌افتید. سوال‌هایی مانند چند بار، چه مدت، چند وقت یکبار، آیا او بهتر از من بود، آیا زیباتر بود ، آیا با او رابطه جنسی از نوع … هم داشتی، آیا او در رختخواب بهتر بود؟ اینها همه سوال‌هایی است که نباید از همسرتان بپرسید، اگرچه می‌دانیم که چقدر کنجکاوی به شما فشار می‌آورد تا شما جواب آنها را بدانید. سوال‌های شما باید در ارتباط با خودتان و رابطه‌تان باشد و نه شخص دیگر. 

لطفا نظرات خودرامیان بگذارید.

برای دریافت مشاوره باشماره 09058956770تماس بگیرید.


 

باج گیری عاطفی چیست؟
برای واژه باج گیری، می‌­توانیم واژه‌هایی مثل استثمار، بهره کشی یا سوءاستفاده را نیز هم طراز قرار دهیم. اما باج گیری عاطفی، یعنی فردی با استفاده از موضع برتر عاطفی خود، فرد مورد نظرش را کنترل کند و منافعش را به دست بیاورد. افراد باج­گیر، از ترس، تعهد و احساس گناه طرف مقابل برای بهره کشی استفاده می­ کنند. فرد قربانی نیز به خاطر احساس گناه، از دست دادن توجه و یا هر فقدان دیگری مجبور است که به خواسته‌های طرف مقابلش تن بدهد و اغلب دچار شکست عشقی می‌شود.

چطور بفهمیم کسی باج گیری عاطفی می‌کند؟


فرد باج­گیر، می­ تواند از ضعف شما علیه شما و برای دستیابی به چیزی که می­ خواهند استفاده کند. آن‌ها می­‌دانند که چه چیزی برای شما مهم است و همان‌ها را از شما طلب می­ کنند. آن‌ها به طور کلی 4 دسته هستند:

۱. باج گیری عاطفی به صورت تنبیهی
خواسته خود و پیامد عدم پذیرش آن را می‌­گویند. مثلا اگر فلان کار را بکنی ترکت خواهم کرد. این گروه از افراد به صورت آشکار باج می‌گیرند و خواسته‌های خود را عملی می‌کنند. مثالی دیگر والدینی هستند که فرزندان خود را مم به ازدواج با شخص خاصی می‌کنند و می‌گویند اگر با فلان شخص ازدواج کنی تو را طرد می‌کنیم و از ارث محروم می‌شوی. والدینی که باج گیری عاطفی می‌کنند اغلب بر روی انتخاب‌های دیگر فرزندانشان برای ازدواج عیب و ایراد می‌گذارند و از این طریق سلطه گری می‌کنند. گروهی دیگر از تنبیه کنندگان هستند که به تنبیه کنندگان خاموش معروف‌اند و با سکوت طولانی مدت خود شما را تنبیه می‌کنند به گونه‌ای که در نهایت تسلیم خواسته‌هایشان می‌شوید.


۲. باج گیران عاطفی که شما را تهدید می‌کنند
تهدیدشان علیه خودشان است و اغلب افرادی وابسته و بدون تواناییِ مسئولیت پذیری هستند. مثلا اگر این کار را نکنی خودم را می­ کشماین نوع از باجگیران خشمشان را متوجه خودشان می‌کنند و از این طریق حس ترس و ترحم شما را بر می‌انگیزند. این گونه افراد همیشه دیگران را مسئول اتفاقات ناگوار زندگی‌شان می‌دانند و به شدت وابسته هستند. باج گیران تهدید کننده قربانی خود را در تنگنا قرار می‌دهند و از این طریق به خواسته خود می‌رسند. اغلب نوجوانان و جوانان چنین رفتارهایی از خود بروز می‌دهند و والدین را تسلیم خواسته‌های خود می‌کنند.


۳. وسوسه کننده‌ها
آن‌ها در ازای خواسته خود، وعده‌های جذاب و عجیب می‌­دهند و معمولا پس از رسیدن به هدفشان به آن عمل نمی­‌کنند. همچنین آن‌ها به احساسات و درخواست‌های شما توجه نمی­‌کنند و هر بار چیز بیشتری از شما می­‌خواهند. این دسته از باج گیری‌های عاطفی اغلب در روابط دوستی و کارمند و کارفرما دیده می‌شود. افراد وسوسه کننده باهوش‌ترین افراد باج گیرهستند.

۴ باج گیری عاطفی سرزنشی
در این نوع از باج گیری عاطفی فرد برای اطمینان از توجه شما، می‌­خواهند که شما خواسته ­شان را حدس بزنید و اگر در آن ناتوان باشید، شدیدا بهم می­ ریزند. همچنین این گونه از افراد جوری وانمود می‌کنند که تمام بدبختی‌هایشان تقصیر شما است و شما مسئول تمام اتفاقات بدی زندگیشان هستیدو علاوه بر این به گونه‌ای به شما القا می‌کنند که اگر خواسته‌شان را عملی کنید شما را می‌بخشند. باجگیران عاطفی اغلب افسرده و گریان هستند؛ ممکن است به ظاهر مظلوم به نظر برسند اما در واقع با این کار خود کنترل شما را در دست می‌گیرند و سلطه گری می‌کنند. برای مثال چنین جملاتی بر زبان می‌آورند: من به خاطر تو تمام این بدبختی‌ها را تحمل کردم؛ اگر بمیرم هم اهمیتی به من نمی‌دهی»

 

لطفانظرات خودرامیان بگذارید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.


مشاوره ازدواج

 

شناخت پیش از ازدواج، به تلاش برای شناختن ویژگی ها، خصوصیات و علائق طرفین ازدواج گفته می شود. در واقع دوره قبل از ازدواج، کوشش مشترکی است برای پیدا کردن یک پایه مشترک برای زندگی شویی و اطمینان یافتن از فرد مقابل در جهت ایجاد یک رابطه شویی و عاطفی مناسب. نقش خانواده، اختلافات فرهنگی در ازدواج، اختلافات طبقاتی از جمله مواردی است که در مرحله قبل از ازدواج از اهمیت بالایی برخوردار است.

شناخت قبل از ازدواج از طرق مختلفی صورت می گیرد. بسته به نوع ازدواج، افراد مسیر های متفاوتی را طی می کنند. در ازدواج های سنتی طرفین به صحبت کردن در منزل در مورد برخی مسائل کلیدی کفایت کرده و اگر خانواده های معیارهای هم را بپذیرند، وصلت انجام می شود. برخی دیگر از افراد نیز بعد از طی کردن یک دوره دوستی، تصمیم به ازدواج می گیرند. در این حالت آن ها یک شناخت نسبتا عمیق از هم دارند و شاید در جلسات خواستگاری، صحبت های مهمی نداشته باشند. برخی از خانواده ها هم در بین این دو حالت قرار می گیرند و زمانی را برای شناخت در نظر می گیرند. در این زمان افراد با هم قرار ملاقات های خارج از منزل گذاشته و در مورد مسائل مهم توافق می کنند.

هر فردی که قصد ازدواج دارد، باید دارای ویژگی های خاصی باشد. این ویژگی ها امر شناخت را تسهیل می کند. اولین ویژگی صداقت است. در صورت نداشتن صداقت، هیچ کدام از مراحل بعدی به خوبی پیش نخواهد رفت. مهم ترین ویژگی فردی که پیش نیاز آمادگی برای ازدواج است، خودآگاهی است. پس از معیار های انتخاب همسر خود آگاه باشید. فردی که خود را به خوبی نشناسد، از نیاز های خود آگاه نباشد، ملاک های روشن و دقیقی برای ازدواج نداشته باشد یا انگیزه های ازدواج خود را تعیین نکرده باشد، نمی تواند فرایند ازدواج را به خوبی طی کند. مسئولیت پذیری و تعهد از ویژگی های دیگری است که فرد جویای ازدواج به آن نیاز دارد. در نهایت توانایی ارتباط اجتماعی، مهارت حل مسئله و مدیریت هیجانات فرایند شناخت را تسهیل می کند.

 

لطفا نظرات خودرامیان بگذارید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید



راز ازدواج موفق
1- زوج‌های موفق خواسته‌ها و انتظارات خود را به صراحت می‌گویند. آن‌ها قبل از ازدواج، توقعاتی را که از یکدیگر دارند مطرح می‌کنند، اگر توافق اساسی با هم ندارند (برای مثال مرد فرزند می‌خواهد ولی خانم مخالف است)، می‌توانند به شروع و یا خاتمه ازدواج به طور جدی فکر کنند. بعد از ازدواج، زوج‌های موفق به طور منظم در مورد توقعات و انتظارات‌شان با هم صحبت می‌کنند و اگر اختلافی پیش آمد، آن را به زمان دیگری موکول می‌کنند تا همدیگر‌ ‌را درک کرده و به توافق برسند.

2- زوج‌های موفق فردیت خود را حفظ می‌کنند. بعد‌ ‌از ازدواج، استقلال زوج‌ها کم می‌شود اگر افراد فرزند داشته باشند روز به روز‌ ‌وابستگی بیشتر می‌شود و گاهی افراد احساس خستگی می‌کنند. زوج‌های موفق می‌دانند حتی‌ ‌اگر به هم علاقه داشته باشند، گاهی احساس خستگی می‌کنند. آن‌ها یکدیگر را تشویق می‌کنند تا همیشه ما نباشند و زمانی را هم برای خود داشته باشند و به کارهای مورد علاقه خود بپردازند. بدین ترتیب زوج فردیت خود را حفظ می‌کند و زندگی، شاداب می‌شود‌.

3- زوج‌های موفق همدیگر را مرکز توجه قرار می‌دهند. آن‌ها یکدیگر را دست کم‌ ‌نمی‌گیرند و همیشه به فکر خوشبختی همسر خود و خانواده هستند. معمولا افراد چند سال‌ ‌پس از ازدواج مانند سال‌های اول به هم توجه نمی‌کنند. ولی زوج‌های موفق، کارهای‌ ‌کوچک نظیر در اولویت قرار دادن نیازها و کارهای همسر و کارهای بزرگ نظیر احترام و گوش‌ ‌کردن به حرف‌های یکدیگر را مدنظر قرار می‌دهند. ازدواج، دریای تغییرات است. شما اغلب‌ ‌فراموش می‌کنید همسرتان مهم است و به او توجه نمی‌کنید. در عوض به کار، سرگرمی‌ و‌ ‌دوستان اهمیت می‌دهید ولی زوج‌های موفق همدیگر را مرکز توجه قرار می‌دهند.

4- زوج‌های موفق روش‌های حل اختلاف را می‌آموزند. جان گاتمن روان‌شناس که 20 سال‌ ‌زندگی زوج‌ها را مطالعه کرده، عامل اصلی موفقیت یا شکست ازدواج را توانایی، یا عدم‌ ‌توانایی حل اختلافات می‌داند. حتی اگر شما و همسرتان کاملا با هم یکی باشید، گاهی‌ ‌با نظر هم موافق نیستید و این مخالفت باعث ناراحتی می‌شود. نباید به اعتیاد، خشونت‌ ‌و . رو بیاورید. اگر خواسته شما و همسرتان با هم فرق دارد، باید آن را حل کنید. زوج‌های موفق با هم صحبت می‌کنند، حتی اگر احساس بدی نسبت به هم دارند. آن‌ها در‌ ‌مورد اختلافات و مخالفت‌ها با هم مذاکره می‌کنند تا به نتیجه عادلانه برسند. آن‌ها‌ ‌از یکدیگر حمایت می‌کنند و غر نمی‌زنند و می‌پذیرند در مواردی عشق، برتر از پیروزی است.

5- زوج‌های موفق با هم رشد می‌کنند. مسلما فردی که امروز با او ازدواج می‌کنید10 سال آینده متفاوت خواهد بود. شما هر دو تغییر می‌کنید، به ویژه‌ ‌در شرایط سخت زندگی مانند از دست دادن والدین. زوج‌های موفق می‌دانند که یکی یا هر‌ ‌دو در طول زندگی تغییر می‌کنند و قواعد عوض می‌شود. پس لازم است تغییر کنید تا‌ ‌بتوانید روابط در حال تغییر را عوض کنید.

6- زوج‌های موفق برای حفظ روابط می‌کوشند. زوج‌های موفق به طور منظم وضعیت زندگی خود را بررسی کرده و با هم صحبت می‌کنند تا از شادی و رضایت هر دو از زندگی مشترک مطمئن شوند. اگر یکی، یا هر دو ‌از زندگی مشترک ناراضی هستید، مشکل‌تان را حل کنید‌.

7- از مراجعه به مشاور خجالت‌ ‌نکشید. زوج‌های موفق قبل از مراجعه به مشاور، سند طلاق را امضا نمی‌کنند. آن‌ها می‌کوشند تا در اولین فرصت مشکلات را حل کنند.

زوج‌های موفق

ازدواج موفق یکی از مهم‌ترین فاکتورهای کاهش افسردگی محسوب می‌شود

 

10 قانون طلایی ازدواج موفق
1- سعی کنید بیشتر از آن که انتظار داشته باشید چیزی از همسرتان دریافت کنید، چیزی به او ببخشید. اگر هدف شما ایجاد حس رضایت و خوشبختی در همسرتان است، مطمئن باشید فرصت‌های بی شماری برای رسیدن به این هدف پیدا خواهید کرد. در این صورت شما نیز از لطف و محبت همسرتان برخوردار خواهید شد. زیرا انسان‌ها همواره سعی می‌کنند خوبی‌های دیگران را جبران کنند.

2- از همسرتان انتظارات غیرواقعی نداشته باشید. اجتناب از انتظارات غیرواقعی می‌تواند از بروز بسیاری درگیری‌ها، عصبانیت‌ها و سرخوردگی‌ها جلوگیری کند. انتظار نداشته باشید همسرتان کامل و بی نقص باشد. در ضمن هیچ‌گاه او را با دیگران مقایسه نکنید.

3- سعی کنید نسبت به همه چیز دیدی مثبت داشته باشید.

4- به راه‌هایی فکر کنید که می‌توانید همسرتان را نسبت به انجام کارهایی که دوست دارید، ترغیب کنید. اگر این روش موثر نبود روش‌های دیگر را امتحان کنید و به یاد داشته باشید که تحسین و تعریف به موقع می‌تواند یک انگیزه قوی باشد.

5- اهداف خود را طبقه‌بندی کرده و افکار خود را بر مهم‌ترین هدف‌تان یعنی داشتن یک محیط خانوادگی آرام و شاد متمرکز کنید.

6- هیچ‌گاه با همسرتان وارد جنگ قدرت نشوید؛ به جای این کار با او به توافق برسید.

7- همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش نکنید. در عوض سعی کنید روشی در پیش بگیرید که از تکرار این اشتباهات جلوگیری کند. وقتی شما همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش می‌کنید، احساسات او را جریحه‌دار می‌کنید و باعث آزار او می‌شوید.

8- اگر همسرتان به شما توهین کرد، سکوت کرده و با او مقابله به مثل نکنید. با این کار از بروز بسیاری از بحث‌های غیر ضروری جلوگیری می‌کنید. این لحظات به سرعت سپری خواهند شد و شما می‌توانید در زمان بهتری با همسرتان درباره رفتارش صحبت کنید (البته این بدان معنا نیست که تصور کنید ااما باید با یک همسر بد زبان و بدخو کنار بیایید و همیشه تمام کج‌رفتاری‌های او را تحمل کنید؛ این مشکل دیگری است و راه‌حل‌های دیگری دارد).

9- در زمان حال زندگی کنید. اشتباهات و وقایع تلخ گذشته را فراموش کنید و سعی کنید شرایط زندگی امروزتان را تغییر دهید.

10- همواره از همسرتان بپرسید: برای این که زندگی ما شاد و دلپذیر باشد، من چه کاری می‌توانم انجام بدهم؟

ازدواج موفق از مهم‌ترین فاکتورهای کاهش افسردگی
زندگی توام با عشق و محبت در کنار همسر، مهم‌ترین فاکتور ایجاد آرامش روحی است.مطالعات اخیر پژوهشگران حاکی از آن است: افراد متاهل نسبت به کسانی که مجردند زندگی شادتری دارند.

این مطالعات نشان می‌دهد: ازدواج موفق یکی از مهم‌ترین فاکتورهای کاهش افسردگی محسوب می‌شود. بر این اساس افرادی که با همسرشان زندگی توام با عشق و محبت را تجربه می‌کنند از آرامش روحی قابل توجهی برخوردارند.

 

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.


آسیب های روحی به اطفال پس از طلاق والدین

گاهی اوقات پیش می آید که زوج ها در زندگی شویی خود احساس رضایت کافی را ندارند و پس از مدتی خواهان طلاق از یکدیگر هستند اما بسیاری از این پدر ومادر ها که همیشه نگران فرزندانشان بوده اند , با آثار مخرب طلاق بر روی دلبندانشان آشنایی ندارند ونمی دانند که طلاق باعث بروز چه رفتارهایی در کودکان می شود در این بخش از نمناک به آسیب های روحی به اطفال پس از طلاق والدین می پردازیم.

طلاق

آسیب های جدایی و طلاق» والدین بر روی فرزندان

هنگامی که دو نفر قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، باید قبل از عقد کردن، تحت نظارت خانواده هایشان نسبت به یکدیگر به شناخت کافی و کامل برسند. اگر میزان شناخت ما از یکدیگر، سطحی باشد و نیازها و انتظارات طرف مقابل خود را نشناسیم، می تواند مقدمه ای برای ایجاد اول طلاق عاطفی و بعد طلاق رسمی، باشد. پس مهم ترین اصل در جلوگیری کردن از طلاق ، این است که همسران به شناخت کافی نسبت به نیازها و انتظاراتشان بپردازند.
اما اگر این آشنایی و شناخت در دوران قبل از ازدواج صورت نگرفت، بعد از ازدواج هم می شود این کار را انجام داد، اما نیازمند کمی صبر و تحمل و وقت گذاشتن است. کم کم حدود یک سال بعد از ازدواج دو نفر، به دلیل اینکه هر روز و شب در کنار هم هستند، جذابیت هایشان برای یکدیگر کمتر می شود و همین امر موجب می شود که تفاوت ها و تعارض هایشان بیشتردیده شود.
این در واقع زمانی است که باید زنگ خطری خورده شود و زوج ها به این مطلب آگاهی پیدا کنند که اگر سعی نکنند این تعارض ها را بر طرف نمایند، ممکن است آسیب های جدی به خودشان و زندگیشان وارد شود.
طلاق عاطفی
ایجاد احساس ناامنی، احساس گناه، ترس از دست دادن والدین، احساس بلاتکلیفی، تنهایی و افسردگی، افت تحصیلی و . می تواند از آسیب های طلاق بر روی فرزندان باشد.
وقتی همسران احساس کنند که نیازهایشان در زندگی مشترک برآورده نمی شود، کم کم از یکدیگر فاصله می گیرند و مهر و محبتشان نسبت به هم کمتر می شود و اگر سعی بر درست کردن این حالت نداشته باشند، طلاق عاطفی شکل می گیرد. در طلاق عاطفی همسران به یکدیگر کاری ندارند و نیازهای عاطفی یکدیگر را هم برآورده نمی کنند و زندگی روز به روز کسالت آورتر می شود و این زمانی است که زوج ها تصمیم بر طلاق را می گیرند. این تصمیم علاوه بر این که بر روی خودشان می تواند آسیب هایی را وارد کند، بر فرزندان نیز می تواند تاثیرات منفی را داشته باشد که در زیر به آنها اشاره می کنیم:

طلاق

یکی از آثار مخرب طلاق بر روی فرزندان تنهایی و افسردگی است.

ایجاد احساس ناامنی در دنیا
اولین و مهم ترین نیازی که فرزندان از بدو تولد دارند این است که باید نیاز به امنیت یعنی دور از خطر بودن، در آنها برآورده شود. به ویژه این نیاز باید در 3 سال اول زندگی بیشتر از مابقی زمان ها و بدون معطلی در کودک برآورده شود. اگر والدینی که تصمیم بر جدایی دارند، کودکشان زیر 3 سال است بزرگترین ضربه را در این مورد به کودکشان وارد می کنند و باعث می شوند که کودکشان همیشه احساس ناامنی و ترس از اطرافیان را داشته باشند. اگر کودک بالای 3 سال سن داشته باشد این احساس در او هم شکل می گیرد ولی در کودکان زیر 3 سال بسیار شدیدتر است. معمولا کودکان با طلاق والدین سوال های زیادی هم ممکن است برایشان ایجاد شود. مثل اینکه آیا پول کافی داریم؟ آیا خونمون رو از دست می دیم؟ و سوالاتی از این قبیل.
ترس از دست دادن والدین
وقتی همسران احساس کنند که نیازهایشان در زندگی مشترک برآورده نمی شود، کم کم از یکدیگر فاصله می گیرند و مهر و محبتشان نسبت به هم کمتر می شود و اگر سعی بر درست کردن این حالت نداشته باشند، طلاق عاطفی شکل می گیرد.
معمولا فرزندان طلاق، بعد از جدایی والدینشان از یکدیگر، باید در کنار یکی از آنها زندگی کند و همین کار، باعث می شود که کودک احساس کند که یکی از والدینش را از دست داده و دیگر در کنارش نیست و می ترسد که آن یکی والدش را هم از دست بدهد. این حالت ممکن است که کودک را، به ویژه کودکان خردسال، به اضطراب جدایی مبتلا کند و این حالتی است که کودک با دیر آمدن والدش به خانه، به مدرسه، احساس می کند که ممکن است برایش اتفاقی افتاده باشد.

طلاق

یکی ازآثار مخرب طلاق بر روی فرزندان احساس بلا تکلیفی است.

نهایی و افسردگی
کودکان طلاق به دلیل این که شرایط متعادلی را در زندگیشان ندارند و ممکن است به فکر درست کردن آن شرایط باشند، افراد درخود فرومانده ای می شوند که ممکن است تنها بمانند و این تنها بودن در دراز مدت کودک را به افسردگی نزدیک تر می کند.

ایجاد احساس گناه

در فرزندان بزرگتر، ممکن است احساس گناه ایجاد شود و خود را مقصر بر طلاق والدینش بداند. این احساس مخصوصا زمانی ایجاد می شود که فرزندان سن بالاتری را داشته باشند. احساس گناه می تواند فرزندان را دچار استرس و اضطراب هم بکند.
احساس بلاتکلیفی
فرزندان هم پدر و هم مادر خوب را دوست دارند و با ایجاد طلاق در بین والدینشان دچار بلاتکلیفی می شوند که در کنار کدام یک از آنها می توانند زندگی کنند و آن دیگری که تنها می ماند چه اتفاقی برایش می افتد.
افت تحصیلی
شرایط بعد از طلاق والدین، برای فرزندان بسیار سخت است. معمولا فرزندان طلاق عدم تمرکز پیدا می کنند و نمی توانند سر کلاس به حرف های معلمشان خوب گوش دهند در نتیجه در درس هایشان نیز به مشکل برخورد می کنند و افت تحصیلی بارزی را نشان می دهند. انگیزه پایینی که کودکان بعد از طلاق، نسبت به زندگیشان به دست می آورند نیز در ایجاد عدم دقت و تمرکز کودکان در درسهایشان بسیار موثر است.

خشم

خشم احساسی متداول درمیان کودکان طلاق است که در اثر عدم درک یا پذیرش این مسئله روی می دهد. کودکان گاهی خشم خود را نشان نمی دهند. خشم کودکان زمانی رواج پیدا می کند که دلایل طلاق روشن نباشد. در این مواقع کودکان به خاطر آنچه از نظر آنها غیرضروری» است از والدین خود می رنجند.

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت هرگونه مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.


تکنیک های مهم همسرداری

 

وقتی همسرتان خسته و بی‌حوصله یا گرسنه است خواسته‌هایتان را مطرح نکنید. پیش از غذا خوردن در خواست انجام کاری نکنید.

 

 

همه خانم‌ها دلشان می‌خواهد قلب شوهرشان را کاملا تسخیر کنند و از او حرف‌های حق‌شناسانه و محبت‌آمیز بشنوند، اما اغلب آنها گاه و بیگاه دچار امواج خشم، بی‌احساسی، بی‌حوصلگی و کم‌توجهی شوهرانشان می‌شوند. روانشناسان و مشاوران خانواده اعتقاد دارند که آقایان، پیام‌هاى دیدارى را دریافت مى‌کنند و خانم‌ها پیام‌هاى شنیدارى را دوست دارند.

 

یعنی اگر می‌خواهید جذاب باشید :

 

اول از همه به ظاهر خودتان رسیدگی کنید. توجه به سلامت و فعالیت‌هاى جسمانى، نظیر قدم زدن و نرمش می‌تواند قدرت نفوذ شما را بالا ببرد.

 

سعی کنید خودتان را دوست داشته باشید و فعالیت‌هایی را که خودتان را راضی می‌کند انجام دهید تا اعتماد به نفستان بالا برود. اگر فکر کنید دوست‌ داشتنی نیستید کسی هم شما را دوست نخواهد داشت.

 

سعی کنید شادمانی را به زندگی خود راه دهید. نى که همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند، بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند.

 

وقتی شوهرتان خسته از کار روزانه به خانه برمی‌ گردد به استقبالش بروید و با خوشرویی از او پذیرایی کنید و هنگام رفتن به سر کار او را بدرقه کنید.

 

وسایل او را از دستش بگیرید و از خریدهایش تعریف کنید.

 

اول از همه خبرهای خوب را به او بدهید و نگذارید بچه‌ها در بدو ورود از سر و کول او بالا بروند.

 

اگر زمان غذا خوردن است از پیش آماده باشید و سفره را بچینید.

 

وقتی همسرتان خسته و بی‌حوصله یا گرسنه است خواسته‌هایتان را مطرح نکنید. پیش از غذا خوردن در خواست انجام کاری نکنید.

 

اگر همسرتان بدقولی کرد یا دیر به خانه آمد و توضیحی نداد بعد از رفع خستگی با ملایمت از او علت تاخیرش را بپرسید و بگویید که برای او نگران شده‌اید.

 

اگر همسرتان کم حرف می‌زند فضایی برای تنهایی او قرار دهید و برای سرگرمی خود از کم‌حرفی او شکایت نکنید. اگر تنها می‌مانید شما هم با یک سرگرمی شخصی اوقات خود را پر کنید تا زمانی که همسرتان خود درخواست کند حرف‌هایش را بشنوید.

 

شاید عجیب باشد ولی خیلی شنیده می‌شود که مردان، ن باهوش را دوست ندارند و دلشان می‌خواهد همسرشان نسبت به آنان معلومات کمتری داشته باشند. این موضوع به آنان حس بهتری می‌دهد و برعکس این موضوع حس حسادت و رقابتشان را برمی‌انگیزد. بنابراین جلوی آنها ابراز فضل نکنید و تا جایی که می‌ توانید با وجود توانایی جسمی و فکری از آنان کمک بخواهید. به همسرتان احترام بگذارید و به جای رقیب درست کردن برای او از او تعریف و تمجید کنید.

 

در ناراحتی‌هایش شریک شوید و شنونده خوبی باشید و پند و اندرز دادن را کنار بگذارید و از گفته‌هایش سوء استفاده نکنید. آشپزخانه پر رونقی داشته باشید و اگر می‌خواهید از شوهرتان کمک بگیرید از کارهای ناشیانه‌اش ایراد نگیرید و هر کار خوب او را تحسین کنید تا برای انجام بقیه کارها، ترغیب شود.

لطفا نظرات خودرامیان بگذارید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.


ازدواج مبنای شکل گیری خانواده است که خود جز مهمترین اتفاقاتی است که در طی زندگی فرد رخ میدهد . ازدواج یعنی پیوند زندگی مشترک دو فرد با حفظ استقلال نسبی هر یک در جهت تکامل شخصیت دو طرف. ازدواج بعنوان پیچیده‌ترین نوع رابطه انسانی واجد چنان توان بالقوه ای در آزادسازی احساسات است که در کمتر روابط بین فردی دیگر میتوان نظیرآن را یافت.

 

رضایت شویی، یک جنبه ی بسی مهم در روابط زوجین هست و نقش مهمی در تندرستی سلیس- شناختی زوجین اجرا میکند . تندرستی سلیس شناختی بانوان هم میتواند تحت‌تأثیر مؤلفه های مهمی زیرا رضایت شویی و خشنودی جنسی قرار گیرد.

 

تعریف رضایت شویی:

انطباق رفتارهای شویی زوج ها با یکدیگر و وجود تفاهم و هم دلی و عشق بین آن هاست. به عبارت دیگر رضایت شویی، وجود یک رابطه دوستانه منطقی، تفاهم، درک یکدیگر و ی نیازهای مادی و معنوی زن و مرد است. رضایت شویی یک تجربه فردی در ازدواج هست که اشخاص آنرا باتوجه به میزان شادی و خوشی در زندگی شویی محاسبه میکنند ، این امر به توقعات، احتیاج ها و خواسته ها و تمایلات اشخاص در ازدواجشان بستگی دارد. رضایت شویی بر میزان رضایت بین زوج ها اشاره میکند ، که این امر به مفهوم میزان رضایتی هست که زوجین در روابط خویش آنرا حس میکنند .

 

رضایت شویی چیست ,رضایت شویی , رضایت شویی یعنی چه

مهمترین عامل در رضایت شویی

 

رابطه ی شویی در زندگی مثل هر رابطه ی دیگری داری جنبه های مثبت و منفی میباشد . یکی از مهم ترین شاخصه های تعیین کننده موفقیت در ازدواج رضایت شویی هست، بنابراین پژوهش حاضر با هدف عرضه ی یک مدل عالی بر اساس رابطه ی متغیرهای مثلث عشق، تمایز یافتگی خویش، سبک زندگی معنوی و علاقه ی اجتماعی با رضایت شویی و میانجی گری الگوهای ارتباطی زوجین انجام گرفت. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ن و مردان متاهل شهر کرمانشاه بود. نمونه ای به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به حجم 603 نفر انتخاب شد وشرکت کنندگان به پرسشنامه های رضایت شویی انریچ، الگوهای ارتباطی، مثلث عشق، تمایز یافتگی خود، سبک زندگی معنوی و علاقه ی اجتماعی جواب دادند.

 

نتیجه نشان داد بین مثلث عشق، تمایز یافتگی خویش، سبک زندگی معنوی و علاقه ی اجتماعی با رضایت شویی والگوهای ارتباطی زوجین رابطه وجود دارد . نتایج برازش مدل پیشنهادی حاکی از آن بود که این مدل از برازش لازم برای پیش بینی رضایت شویی بهره مند بود. طبق نتیجه پژوهش حاضر میتوان گفت که ابعاد عشق، تمایز یافتگی خویش، علاقه اجتماعی و سبک زندگی معنوی زمانی باعث رضایت شویی می شوندکه الگوی ارتباطی توقع- کناره‌گیری کم تر در بین زوجین باشد.

 

ی نیازهای فیزیولوژیکی( مسکن، خوراک، پوشاک)، معمولاً با پول امکان پذیر میشود . آن چه پول میتواند بخرد، کننده نیازهای فیزیولوژیکی است، نه خود پول و پول میتواند موجب ی نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی و حتی اجتماعی شود.

 

همچنین ، باتوجه به نظریة مازلو میتوان گفت رضایت اشخاص در گرو تامین نیازهای مالی و مادی آن ها است. همچنین به تامین اقتصادی و کفایت اقتصادی بعنوان تعیین کنندة اصلی در رضایت شویی و طلاق می نگرند. زوج هایی که به دنبال طلاق هستند، مشکلات و شکایات مالی را قویاً بعنوان مسأله ای عمده طرح میکنند .

 

رضایت شویی چیست ,رضایت شویی , رضایت شویی یعنی چه

رضایت شویی در زوجین

 

بر اساس نظریة همسان همسری، اکثر اشخاص همواره برای ازدواج خویش رغبت به انتخاب شخصی را دارند که همسان و شبیه به یکدیگر باشند، به دلیل آن که مطابق با این نظریه، همسانی اشخاص در بسیاری از جهات سبب ماندگاری و پایداری آن ازدواج میشود و همینطور افزایش رضایت از زندگی شویی را هم به دنبال خواهد داشت. در واقع انسان طبیعتاً مایل هست همسری برگزیند که بیش تر همسان او باشد تا ناهمسان با او. همسانی دو شخص نه تنها آنها را بسوی یکدیگر جذّب میکند ، بلکه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر میکند .

 

پژوهش های بسیاری هم مؤید این امر است که هر چه میزان همسانی زوجین از جنبه های گوناگون بیش تر باشد، میزان رضایت شویی بیش تری حاصل میشود . مطابق با این نظریه، میزان رضایت از زندگی شویی در هر یک از مراحل و چرخه های زندگی متفاوت است، در واقع میزان رضایت مندی شویی در طی مدت زندگی شویی از یک منحنیU شکل تبعیت میکند . به طوری که هر چه از سال های نخست ازدواج می گذرد از میزان رضایت مندی هم کم میشود .

 

در سال های نخست ازدواج رضایت به نحو چشمگیری بالاست و بعد با به دنیا امدن فرزند این رضایت تنزل پیدا میکند ، در سال های نوجوانی فرزندان و نیمه های زندگی هم چنان سطح رضایت پائین هست و زمانی دوباره رضایت افزایش می یابد که تمامی فرزندان خانه را ترک نموده و زوجین به دوره میان سالی و پیری خویش نزدیک شده اند.

 

در واقع مطابق با این نظریه می بینیم که هر چه از سال های نخست ازدواج که می گذرد، میزان رضایت مندی تقلیل می یابد. زوجین در هر یک از مرحله های زندگی خویش با تغییراتی روبرو میشوند که چنانچه نتوانند راهکارهای مناسبی برای روبرو با این تغییرات اتخاد کنند، این امر بر روابط با همسر تأثیرات سو و مخربی بر جای می گذارد.

 

با توجه به نتایج حاصل شده و رابطه مثبت و منفی متغیرها میتوان به زوجین درخصوص افزایش صمیمیت و رابطه آن با رضایت شویی و عملکرد مناسب جنسی، کنترل و شناخت هیجان ها و خصوصیت های شخصیتی همسر، راهکارهای مؤثر و مطلوبی را ارائه کرد تا از این طریق رضایت شویی را در زوجین افزایش داد.

لطفا نظرات خودرا برای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره با شماره 09058956770تماس بگیرید.


طلاق عاطفی (جدایی خاموش)

درحالی که امروزه بیشتر ازدواج ها با عشق صورت می گیرد و هردو طرف قصد دارند که به یکدیگر و تعهداتشان در مقابل هم احترام بگذارند . اما در طول زمان مسائلی پیش می آید که می تواند یه جدایی، یا یک زندگی مشترک بدون احساس ، عشق وهمراهی منجر می شود، یکی از معظلات اجتماعی امروز در زندگی مشترک زوجین، ظهور پدیده ای به اصطلاح مدرن به نام طلاق عاطفی است. نوعی از جدایی است که در آن زن وشوهر اگرچه با هم زیر یک سقف زندگی می کنند، اما هیچ مهر وعاطفه ای بین آنها حاکم نیست ، در طلاق عاطفی زن و شوهر عواطف خود را از یکدیگر دریغ می کنند وروی از هم بر میتابند. چرا که اعتمادشان به یکدیگر وجذابیتشان برای هم کاهش یافته است.

طلاق عاطفی
طلاق عاطفی

ریشه طلاق عاطفی:

عدم آموزش مهارت های زندگی به جوانان یکی از مهمترین دلایل آن است. عدم رابطه صحیح کلامی و مهارت های لازم برای سخن گفتن و بیان خواسته ها از همسر از دیگر دلایل طلاق عاطفی زوجین است.

  1. خست
  2. عصبانیت
  3. دورویی
  4. دروغ
  5. پنهانکاری
  6. پرخاشگری وخشونت
  7. لجاجت
  8. خودبینی وتحقیر یکدیگر
  9. بی انضباطی.
  10. عدم تامین نیاز عاطفی
  11. بی توجهی مرد ویا زن
  12. عدم همدلی وهمراهی
  13. رفتار های خشونت آمیز مرد
  14. عدم گذاردن وقت با یکدیگر
  15. نیتی جنسی
  16. بی اعتمادی
  17. عدم تعادل روحی مرد یا زن
راهکارهایی برای جلوگیری از طلاق عاطفی:
  1. اگر ازدواج نکرده اید شیوه ها و معیار های صحیح انتخاب همسر را یاد بگیرید و اجرا کنید نه صرفا عشق وعلاقه موقت دوجانبه را.
  2. اگر ازدواج کرده اید به طور مداوم آموزه های نحوه رفتار شخصی و اجتماعی، همسر داری، بچه داری، شیوه زندگی و… را یاد بگیرید و راهکارهای عملی آنها را با زندگی خود تطبیق دهید.
  3. راه های صحیح اصلاح رفتار نادرست وجلوگیری از تکرار آن ها را بیاموزید و اجرا کنید نه اولین راهی را که به نظرتان می رسد.
  4. از هر مساله جزئی وکوچک شکوه نکنید با شناخت کافی، مهم و غیر مهم  وویژگی های خود و مسائل اساسا مهم را مدنظر بگیرید.
  5. احترام متقابل را حفظ کنید. بی احترامی و توهین مقدمه دلخوری و ورود به حیطه لطمات عاطفی است.
  6. به تفاوت سلیقه، فکر و نگاه یکدیگر احترام بگذارید و دیگری را تمسخر نکنید.
  7. برای داشتن زمان های مکالمه دونفره برنامه ریزی کنید و نگذارید دلخوری باعث شود مکالمات دونفره از زندگی حذف شود.
  8. پیش از صحبت با هم، سعی کنید خود را جای همسرتان قرار دهید. در این صورت به طور کامل در می یابید که چگونه باید مسائل را مطرح کنید.
  9. در حین بیان ناراحتی های خود از مجادله و بلند کردن صدایتان پرهیز کنید.
  10. هرگز صحبت های خود را با طعنه، زخم زبان، کنایه و پایین آوردن شخصیت و حرمت همسرتان بیان نکنید.
  11. با همسرتان مقابله به مثل نکنید، سعی کنید همیشه شما پیشقدم شوید و با رفتار محبت آمیز، مهربانی را به او، آموزش دهید.
  12. از سرزنش کردن همسرتان بپرهیزید، هیچ گاه تصور نکنید که در زندگی مشترکتان قربانی شده اید.
  13. خواسته ها و انتظارتان را واضح و مشخص بیان کنید.
  14. از پیش داوری و تصمیم گیری براساس تصورات خود، پرهیز نمایید.
مراحل طلاق عاطفی:
  1. سرزنش ومخالفت: افراد در این مرحله همسر خود را در تمام اتفاق های گذشته، حال و آینده مقصر می دانند.
  2. خشم و عصبانیت: در همه مراحل خشم تظاهر می کند ولی در این مرحله در بیشترین حالت خود می باشد.
  3. عدم پذیرش و طرد و تنهایی: به تدریج خود را طوری تطبیق می دهند که دیگر نیازی به همسر خود ندارند.
  4. بازگشت به زندگی : اگر طلاق قانونی انجام شود.
طلاق عاطفی
طلاق عاطفی
طلاق عاطفی و جامعه ایرانی:

طلاق عاطفی پنهان است واطلاعات دقیقی از آمار طلاق عاطفی وجود ندارد در طلاق رسمی افراد موظف هستند که بروز واقعه طلاق را ثبت کنند اما در طلاق عاطفی وقتی مرد و زن از روی اجبار و به خاطر ملاحظاتی با هم زندگی می کنند تمایلی به بروز آن ندارند مگر آنکه وقتی به مشاور مراجعه می کنند . سر دردلشان باز شود وبخواهند بگویند که اگر می توانستند طلاق می گرفتند.

مشاهدات روانشناسان نشان می دهد که در کشور ما به ازای هر ازدواج موفق 3 تا 5 ازدواج هم درگیر طلاق عاطفی هستند. معمولا در سال های نخست زندگی رخ نمی دهد . در سالهای نخست هرچقدر هم که معیارهای انتخاب همسر سطحی باشد، میان زن وشوهر کشش ها وعلایقی وجود دارد یا حتی اگر علاقه ای در این حد وجود نداشته باشد، این امید وجود دارد که ممکن است شرایط تغییر کند معمولا طلاق عاطفی از سالهای پنجم وششم زندگی شروع می شود، یعنی وقتی که افراد امید به تغییر همسر را از دست می دهند و البته از طلاق رسمی هم ناامید هستند و به تدریج فاصله میان آنها بیشتر و بیشتر می شود.

دلایل تحمل طلاق عاطفی
  1. وابستگی اقتصادی واجتماعی زوجین به یکدیگر
  2. داشتن فرزند
  3. محدودیتهای اجتماعی وفرهنگی
  4. اجبار خانواده ها
تاثیر طلاق عاطفی بر میل جنسی زوجین:

محققان می گویند در زوج هایی که دچار طلاق عاطفی شده اند تا طلاق قانونی با نیاز های جنسی خود پنج نوع رفتار را خواهند داشت:

  1. یکی از زوج ها به شدت تحت فشار و زوج دیگر به شدت درگیر است و به این دلیل از میل جنسی به مقدار زیادی کاسته می شود.
  2. سرکوب تمایل های جنسی، و افراد سعی می کنند ذهن خود را از رابطه شویی دور کنند که احتمال دارد در صورت طلاق قانونی، در ازدواج بعدی با شکست جنسی روبه رو شوند.
  3. به دنبال مواد، وگرافی (فیلم ، عکس، داستان، مطلب،….) می روند وسعی می کنند نیازهای جنسی خود را از این  طریق برطرف کنند.
  4. بهترین پاسخ به نیاز های جنسی در 

    خودیی می دانند وبسیاری از مردان ونی که حتی قبل از ازدواج تجربه خودیی نداشته اند از این طریق به نیاز های خود پاسخ می دهند.

  5. نیازهای جنسی خود را خارج از خانواده با برقراری ارتباط قانونی یا غیر قانونی با جنس مخالف برطرف کنند.

توجه:

فردی که دچار طلاق عاطفی شده است به خود و سلامت فردی خود بی توجه می شود و حتی به سلامت دیگر افراد خانواده نیز اهمیت کمتری می دهد، وظایف خود را به درستی انجام نمی دهد و مسئولیت های خود را در مقابل دیگر افراد خانواده به سردی و بی هیچ میل و رغبتی انجام می دهد.

طلاق عاطفی معمولا به صورت تدریجی ایجاد شده و به دنبال ناکامی مکرر، عدم ی خواسته های روانی و… رخ می دهد، طلاق روانی در صورت ادامه می تواند باعث طلاق قانونی شود.

پیشگیری بهتر از درمان است

هرچند که در خصوص طلاق عاطفی و طلاق رسمی  واثر مخرب آن تاکنون راهکارهایی ارائه شده اما مسئله ای که بیش از هر چیز پرداخت به آن حائز اهمیت است بحث پیشگیری است.

زوج هایی که تصمیم به ازدواج دارند به خصوص جوانان که در آستانه ازدواج هستند، سعی کنند آگاهانه و با تحقیق و بررسی در این راه قدم بردارند و درگفتار خویش در ضمن شناخت صداقت داشته باشند، به اطرفیان نیز توصیه می شود از هرگونه دروغ مصلحتی برای ایجاد زمینه هایی وصلت جلوگیری نمایند. 

مشاوره پیش از ازدواج به همه کسانی که می خواهند ازدواج کنند، توصیه می شود.

مهارت های همسرداری به عنوان عاملی برای جلوگیری از طلاق عاطفی زوجین:

زوجین باید در همان اوان زندگی به شناخت کاملی از یکدیگر رسیده و با استفاده از آن شناخت، مهارت گفتگو با یکدیگر را کسب کرده باشند. زمانی که زوجین به مشکلی برمی خورند باید با استفاده از مهارت گفتگو، راه حلی برای مشکل فرد پیدا کنند نه اینکه با قهر کردن، صحبت نکردن و یا رفتارهایی از این دست، روابط میان خود را سرد کنند.

تاثیر طلاق عاطفی بر فرزندان:

میزان آسیبی که این نوع طلاق بر کودکان می گذارد، بیشتر از طلاق قانونی است. در این نوع طلاق هیچ یک از اعضای خانواده تکلیف خود را نمی دانند و دائما با تضادها دست وپنجه نرم می کنند. میزان آسیب هم به سن و شخصیت کودک دارد. کودکان تمایل دارند ثبات در خانه حاکم باشد، اما اختلافات دائمی والدین به کودکی که در دوران مهم رشد قرار دارد، آسیب های جبران ناپذیر جسمی-روانی عمیقی را تحمیل می کند.

لطفانظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.


چگونه "نه" گفتن را به کودکمان آموزش دهیم

آموزش نه گفتن به کودکان

چگونه "نه" گفتن را به کودک آموزش دهیم

یکی از مهم ترین راه های محافظت از فرزندتان، آموزش قدرت و توانایی نه” گفتن به اوست. توانایی نه گفتن فرزندان به این معنا نیست که آنها به هر چیزی نه بگویند. بلکه آنها یاد خواهند گرفت که مجبور نیستند کاری را که راحت نیستند انجام دهند و باید در موقعیت هایی که آنها را ناراحت می کند، سریعا نه بگویند. البته این کار ساده ای نیست و نیاز به صبر و حوصله والدین دارد. در این مقاله با روش های آموزش نه گفتن به کودکان آشنا خواهید شد.

روش های آموزش نه گفتن به کودکان

اهمیت آموزش مهارت نه گفتن به کودکان یک امر ضروری برای زندگی آینده فرزندانتان می باشد. کودکانی که در جریان معادلات ساده زندگی مهارت نه گفتن را یاد می گیرند، در سال های جوانی بدون ترس از قطع شدن رابطه و یا طرد شدن به خواسته دوستی که به او سیگار تعارف می کند نه می گوید و یا در برابر توقع های نابه جای همسرش در سال های بعد بدون ترس از اینکه رابطه اش در زندگی مشترک به خطر بیفتد جواب منفی می دهد. علاوه بر تاثیرات مثبت در آینده کودکان، این کار یکی از بهترین راه های مقابله با 

آزار جنسی کودکان است.

آموزش نه گفتن به کودکان
آموزش نه گفتن به کودکان

دیکتاتور نباشید

هنوز هم هستند پدر و مادرهایی که سبک فرزند پروری دیکتاتوری را دارند و به این باورند که به خاطر نقش پدر و یا مادر بودن دلیلی برای اینکه فرزندان خود را قانع کنند و علت موضوعی را برای فرزندان خود توضیح دهند وجود ندارد. فقط کافی است تشخیص دهند و بگویند نه. درست است که کودک شما تا سالهای نوجوانی توانایی و ابزاری برای مقاومت در برابر پدر و مادر خود ندارند و خواسته و یا ناخواسته از والدین اطاعت می کنند اما وقتی والدین برای تصمیمات و حرف خود دلیل نمی آورند و توضیح نمی دهند در آینده هم این کودکان نمی توانند در مواردی که با آنها مخالف هستند سربلند و پیروز بیرون بیایند و نمی توانند هنگام نه گفتن منطق خود را بکار گیرند.

به همین دلیل توصیه می کنیم وقت نه گفتن به فرزندتان، دلیل این تصمیم را هم توضیح دهید. مثلا به کوچولوی تان بگویید نه برایت چیپس نمی خرم، چون دیروز خورده بودی و زیاد خوردنش برایت ضرر دارد»، همین جملات ساده و قابل فهمی که به زبان کودک تان آنها را ادا می کنید، تکلیف او را در آینده در بسیاری از موقعیت هایی که باید نه بگوید روشن می کند.

نه» سرنوشت ساز است

اگر این نکته ها را بخوانید می فهمید چرا باید به کودک تان نه گفتن را آموزش دهید. اگر به کودک تان یاد دهید به موقع و بجا از این کلمه استفاده کند، آینده اش را بیمه کرده اید. چرا که باعث شده اید او فکرش را به کار بیندازد و تصمیم گیری کند . از خودش در برابر خطرات و سوء استفاده ها محافظت می کند . موفقیت بیشتری را بدست می آورد و همیشه به دنبال موقعیتی بهتر و تصمیم درست تر است و اعتماد به نفس او تقویت می شود و مستقل بودن را یاد می گیرد .

آموزش نه شنیدن

موافقت یک خیابان دو طرفه است. نه تنها آنها اجازه دارند به کسی که به بدن، احساسات و یا فضای شخصی شان وارد می شود نه بگویند، بلکه باید به نه گفتن دیگران هم احترام بگذارند.

وقتی که کودکتان جواب منفی برای خواسته اش می شنود و مدام خواسته اش را تکرار می کند، از سر بی حوصلگی و یا ترحم حرفتان و نظرتان را عوض نکنید. در چنین مواقعی هر چند بار به خواسته و اصرار او جواب منفی بدهید و با رفتاری خوب و مهربانانه علتش را برای او توضیح دهید. در اینصورت او یاد خواهد گرفت که در صورت تکرار خواسته کسی قرار نیست حرفش را عوض کند و در صورتی که منطق و احساسش به او می گوید باید پاسخ منفی دهد و دلیلی ندارد جواب نه خود را تغییر دهد.

این مرحله از آموزش نیاز به صبر و حوصله زیادی دارد. باید بر روی حرفتان ایستادگی کنید و تسلیم کودک نشوید. در صورت تسلیم شدن این باور را به کودک خواهید داد که اگر کسی برای خواسته ای اصرار کرد باید تسلیم شود. فراموش نکنید که کودکان آینه رفتار والدین هستند.

کوپن های تان را نسوزانید

گفتیم کودک تان در کنار کسب کردن مهارت نه شنیدن»، نه گفتن» را هم یاد می گیرد، به همین دلیل باید مراقب زمان و شرایطی که کلمه نه» را به زبان می آورید باشید. برای شروع باید تعداد دفعاتی که پاسخ منفی به زبان می آورید را محدود کنید. یادتان نرود که شما هر روز چند کوپن نه در اختیار دارید و نباید با ولخرجی، کوپن های تان را بسوزانید.
اگر مکرر و بیهوده از این کلمه استفاده کنید باعث میشود که این کلمه در ذهن کودکتان بی ارزش و بی اعتبار شود و همچنین این خطر را دارد که خودش هم نتواند به جا و قاطعانه از این کلمه سرنوشت ساز استفاده کند .

بازی مهارت نه گفتن

یکی از بهترین شیوه های آموزش مهارت های جدید کودک و شناختن آن در زندگی واقعی، نقش بازی کردن است. موقعیت های مختلفی که فرزندتان باید نه بگوید را بازی کنید و کودک را با فضایی که ممکن است در آن قرار بگیرد آشنا کنید تا کودک به راحتی بتواند خودش را در موقعیت قرار داده و نه بگوید

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره با شماره09058956770تماس بگیرید.

 

 


عشق ورزیدن به همسر در زندگی شویی

زن و شوهر باید یکدیگر را در مورد نیازهایشان و آنچه از عشق ورزی و ازدواج می‌خواهند آگاه کنند. عشق ورزیدن یک هنر است که نیاز به آموزش دارد.

برخی از نامزدها یا زن و شوهر ها بر سر این موضوع اختلاف دارند که یکی از آنان (اصولا مردها) راه عشق ورزیدن به همسرش را نمی‌داند، نیازهای او را درک نمی‌کند و باید همه چیز را برایش توضیح داد. این شکایت که بیشتر از طرف ن مطرح می‌شود اغلب با این شکایت از طرف مردان پاسخ داده می‌شود که همسرشان از آنان انتظار ذهن خوانی دارد و طوری رفتار می‌کند که گویی باید به نحوی سحرآمیز نیازهای او را پیش‌بینی کرده، در غیر این صورت عصبانی خواهد شد. مقاله زیر را بخوانید تا با حقیقت موضوع بیشتر آشنا شوید.

عشق ورزیدن افسانه‌ای

 

بسیاری از ن به یکی از رایج‌ترین و شایع‌ترین افسانه‌های عشقی باور دارند. باوری نادرست درباره عشق که در عمل به رابطه و ازدواج صدمه می‌زند. این افسانه عشقی این است:

چنانچه نامزد / همسرم به راستی مرا دوست داشته باشد خود به خود خواسته‌ها و نیازهای مرا خواهد فهمید.» این افسانه بدین معنی است که شما هرگز مجبور نیستید خواسته‌ها و نیازهایتان را به او بگویید. شما مجبور نیستید رویاها و آرزوهای پنهان خود را با او در میان بگذارید. چنانچه او همسر مطلوب شما باشد باید خودبه‌خود درونی‌ترین افکار و احساسات شما را کشف کند!

اینکه هرگز مجبور نباشید در مورد خواسته‌ها و نیازهایتان حرفی بزنید. همسرتان شما را دیده و در یک چشم برهم زدن شما را باتمام ظرائف وجودتان شناخته است؛ بیشتر شبیه فیلم‌ها و افسانه‌هاست. به طور حتم این تصویر ذهنی مطلوب از همسر را زمانی که دختربچه کوچکی بیش نبودید، گرفته‌اید و همین که در بزرگسالی شاهزاده جذاب و زیبای خود را که سوار بر اسبی سفید از راه رسید دیدید، از او انتظار دارید تمامی خواسته‌ها و نیازهایی را که خودتان از آنها آگاهی ندارید کشف و برآورده کند.

 

عشق ورزیدن ، عشق ورزی به همسر ، عکس عاشقانه ، رابطه عاشقانه

 

مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که هنگامی که از نامزد / همسرتان انتظار دارید خودبه‌خود شما را خوشحال کند و خواسته‌ها و نیازهایتان را برآورده کند، از پیش او را محکوم به شکست می‌کنید. علاوه بر این او احساس خواهد کرد می‌خواهید او را آزمایش کنید (که البته همین‌طور هم هست). او احساس خواهد کرد او را بازی می‌دهید و با راه انداختن بازی حدس بزن می‌خواهید باید و نباید نشانش دهید. چرا که هیچ وقت صریح و پوست کنده و صادقانه خواسته‌هایتان را نزد او مطرح نمی‌کنید.

هنگامی که مردی احساس می‌کند چنین توقعات و انتظارات ناگفته‌ای از او می‌رود، اغلب سر به شورش و طغیان برخواهد داشت. حتی اگر از اول خواسته باشد شما را خوشحال کند این کار چنان عصبانیش می‌کند که از خیرش می‌گذرد. شما خیال می‌کنید او بی‌خیال است یا دوست ندارد به دل شما راه بیاید یا در مقابل شما مقاومت می‌ورزد، در حالی که حقیقت این است که او بسیار صادقانه و منطقی عمل کرده است.

نیازهای خود را مطرح کنید

  • نامزد / همسرتان را در مورد خواسته‌ها، نیازها و اولویت‌هایتان آموزش دهید. به او بگویید دوست دارید روز تولدتان برایتان چه کند یا چگونه عشق ورزیدن یا حتی اینکه دوست دارید چگونه شما را لمس کند را به او بگویید.
  • شاید این عمل با تصویر آرمانی شما از ازدواجی رمانتیک همخوانی نداشته باشد اما بسیار واقع‌بینانه‌تر و عملی‌تر است. مطمئن باشید در پایان رضایت و خوشبختی بیشتری برایتان به همراه خواهد داشت.
  • ن ناشاد و بیچاره‌ای وجود دارند که از اینکه نامزد / همسرشان از آنان بپرسد: چگونه می‌توانم تو را خوشحال کنم؟» بسیار به وجد می‌آیند. این قبیل ن فرصت را از دست نداده و هرگز با راه انداختن بازی حدس بزن با شوهرشان او را از دست نمی‌دهند. برخی از ن می‌توانند فهرست بلندبالایی از خواسته‌ها و نیازهایشان تهیه کرده و به شوهرشان بدهند تا آنان را برایشان برآورده کند.
  • به جای باور به افسانه‌های عشقی در مورد عشق ورزیدن به همسر، باوری سالم‌تر و واقع‌بینانه‌تر و منطقی‌تر را جایگزین آن کنید. افسانه عشقی می‌گفت: چنانچه نامزد / همسرم به راستی مرا دوست داشته باشد، خودش از قبل می‌داند چگونه مرا خوشبخت کند.» اما باور منطقی می‌گوید: چنانچه نامزد / همسرم به راستی مرا دوست داشته باشد از من خواهد پرسید چگونه می تواند مرا خوشحال و خوشبخت کند.»
  • نه مردان و نه ن قدرت ذهن خوانی ندارند. یاد بگیرید خواسته‌ها و نیازهایتان را مطرح کرده و با انتظارات غیر منطقی راه را برای ورود احساسات ناخوشایند در خودتان باز نکنید
  • لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.
  • برای دریافت مشاوره باشماره09058956770 تماس بگیرید.
  •  

ازدواج زودهنگام | علل و پیامدهای ازدواج در سن پایین

ازدواج زودهنگام | علل و پیامدهای ازدواج در سن 

 

ازدواج زودهنگام مسئله رایجی در برخی از جوامع از جمله ایران می باشد. البته این مسئله چالش بر انگیز طرفداران و مخالفانی دارد که به نقد آن می پردازند. ازدواج زود هنگام به ازدواج زیر 18 سال گفته می شود که به علل مختلفی در ایران رواج دارد. مسائل فرهنگی، اقتصادی، مذهبی و فردی از عوامل سوق دهنده افراد به سمت ازدواج در سن پایین است. اما این پدیده خود منجر به مشکلات زیادی برای فرد، خانواده و جامعه میشود. مشاوره قبل از ازدواج می تواند افراد را برای یک تصمیم گیری منطقی آماده سازد، در چنین شرایطی خانواده ها و زوجین با دانش بر مشکلات ازدواج در سن پایین موفق میشوند که تصمیم گیری بهتری داشته باشند؛ همچنین با آگاهی از پیامدهای منفی ازدواج در سن پایین، با آمادگی بیشتری برای شروع زندگی مشترک قدم بردارند.

 

 

ازدواج زودهنگام

سن ازدواج به صورت قانونی در ایران 13 سالگی می باشد. البته در سنین پایین تر تحت شرایط خاص با بررسی قاضی، اجازه ازدواج صادر می شود. این در حالی است که سن رسمی ازدواج در سطح جهان 18 سال در نظر گرفته می شود. در واقع منظور از ازدواج در سن پایین، پایین تر از 18 سال می باشد. در جوامع مدرن مبنای ازدواج هر فرد تمایل و انتخاب خودش می باشد. یعنی ازدواج یک انتخاب شخصی است که فرد بالای 18 سال در موردش تصمیم می گیرد. معمولا در این جوامع ازدواج قبل از 18 سالگی غیر قانونی بوده و مردم هم تمایلی برای آن ندارند. ازدواج امری تحمیلی در نظر گرفته نمی شود و خانواده ها در مورد آن تصمیم نمی گیرند.

در مغایرت با فرهنگ غربی، ازدواج در ایران به شکل یک سرنوشت قطعی برای فرزندان در نظر گرفته می شود و والدین از سال ها قبل برای آن برنامه ریزی می کنند و حتی در انتخاب فرد مناسب برای ازدواج با فرزندشان تصمیم گیری می کنند. عاملی که باعث میشود فرد در 

معیارهای انتخاب همسر هیچ نقشی نداشته باشد.

 

شیوع ازدواج زودهنگام

ازدواج زود هنگام یعنی زیر سن 18 سال، در ایران شیوع بالایی دارد؛ طبق آمار ها شیوع کودک همسری برای دختران زیر سن قانونی حدود 65 درصد و برای پسران حدود 35 درصد است. متاسفانه حدود بیست در صد این افراد تحصیلات کمتر از دیپلم دارند. 

 

علل ازدواج زود هنگام چیست؟

ازدواج در سن پایین در بسیاری از مناطق کشور به ویژه در شهرهای کوچکتر و فرهنگ های روستایی یک امر طبیعی بوده و اصولا تشویق و تایید می شود. برای ازدواج در سن پایین علل متنوعی وجود دارد که در ادامه آن ها را بررسی میکنیم:

علل فرهنگی

در برخی از فرهنگ ها، ازدواج در سن پایین یک فضیلت و ارزش محسوب می شود. این مسئله بیشتر در مورد ن صادق است تا مردان؛ ولی به هرحال فرهنگ غالب جامعه تشویق به ازدواج در سن پایین می باشد. در واقع تا همین چندی پیش تخطی از این امر، فشار اجتماعی زیادی بر ن وارد می کرد. در بسیاری از خرده فرهنگ ها دختران هر چقدر زودتر ازدواج کنند، بهتر است و تحصیل یا اشتغال ن ارزش پنداشته نمی شود. در واقع والدین فکر می کنند اگر دختر دیر ازدواج کند، حرف شنوی اش از والدین کاهش پیدا کرده و دیگر نمی توان او را کنترل کرد. البته این نگرانی در مورد پسران هم وجود دارد ولی آزادی پسران در خانواده بیشتر می باشد.

علل فردی

برخی نوجوانان در ارتباط با جنس مخالف که قرار می گیرند و تجربه عاطفی شدیدی را از سر می گذرانند، تصمیم به ازدواج می گیرند. در واقع انگیزه ازدواج در آنها صرفا وصال به معشوق است و بدون هیج آگاهی یا پیش زمینه ای در مورد مهارت های لازم برای ازدواج موفق تصمیم میگیرند زندگی مشترک خود را آغاز کنند. در این شرایط ممکن است حتی علیرغم مخالفت های خانوادگی، این نوجوانان در امر ازدواج پافشاری کنند.

علل مذهبی

به گناه افتادن جوانان و وارد شدن به روابط نامشروع و افکار گناه آلود یکی از نگرانی های اصلی جوامع مذهبی می باشد. در واقع مذهب برای صیانت نفس جوانان ازدواج زود هنگام یعنی زمانی که میل جنسی آن ها فعال می شود را توصیه می کند. که این زمان معمولا دوران نوجوانی و بلوغ می باشد که در واقع همین تفکر و ترس از به گناه افتادن باعث می شود که والدین نوجوان خود را به سمت ازدواج سوق دهند. این مسئله باعث میشود حتی دوران نامزدی کوتاهتر از زمان معمول برای آشنایی زوجین باشد. در صورتی که این مدت، زمان مناسبی برای شناخت پیش از ازدواج است.

علل اقتصادی

فشارهای اقتصادی در خانواده های پر جمعیت باعث می شود والدین سریعتر به این فکر بیفتند که دختر خود را به منزل شوهر بفرستند تا بار هزینه زندگیشان کاهش پیدا کند. همین مسئله عامل ازدواج با مرد سن بالا میشود. پس دختران سن پایین خود را به عقد حتی مردان مسن با تمکن مالی در می آورند.

 

تغییرات فرهنگی در مورد ازدواج زودهنگام

خوشبختانه در سال های اخیر در سراسر کشور شاهد تغییر تدریجی نگرش ها در مورد ازدواج شده ایم. اهمیت تحصیلات به ویژه در مورد دختران بیشتر از پیش مورد توجه قرار رفته است. این روز ها دختران و همینطور پسران سالیان زیادی را صرف تحصیلات می کنند و بعد از آن به تدریج وارد بازار کار می شوند. در واقع به خاطر مسائل اقتصادی و اجتماعی سن ازدواج بالا رفته و فشار اجتماعی روی دختران و پسران برای تن دادن به ازدواج اجباری در سن پایین کاهش پیدا کرده است.

از طرف دیگر با پیش رفتن به سوی مدرن شدن جامعه، در کشور ما هم حق انتخاب فردی یک اولویت در نظر گرفته می شود و ازدواج را به زمانی موکول می کنند که دختران و پسران، خود آمادگی آن را احساس کنند. البته این مسئله در مورد همه شهرها و در همه جمعیت صادق نیست و هنوز ازدواج زود هنگام نوعی تفاخر و ارزش به نظر می رسد.

 

پیامدهای ازدواج زودهنگام

ازدواج زود هنگام، ممکن است در ابتدا باعث کاهش اضطراب خانواده ها شود، هزینه ها را کاهش دهد یا نگرانیشان بابت این که فرزندشان به گناه آلوده شود را از بین ببرد. اما پیامد های منفی بیشتری برای فرد، خانواده و جامعه دارد. در ادامه پیامدهای ازدواج زودهنگام را بررسی می کنیم:

پیامدهای فردی

1- روانشناسان تا حدود 18 سالگی را سنین نوجوانی در نظر می گیرند. یعنی فرد پایین تر از 18 سال هنوز وارد دوران بزرگسالی نشده است. نوجوانی دوران بحران هویت و هویت یابی است. در این سن فرد هنوز به ثبات فکری و هیجانی نرسیده و نمی داند از خود، دنیا و زندگی چه می خواهد. طبعا در چنین شرایطی نمی تواند در انتخاب همسر به درستی عمل کند. 

2- معمولا افراد بعد از چند سال که از 18 سالگی شان می گذرد با وارد شدن به دنیای بزرگسالی تمام تصورات نوجوانی شان تغییر می کند و سلیقه و نظرشان در مورد ازدواج هم متفاوت می شود. یعنی ازدواج زود هنگام ممکن است باعث شود نیتی فرد در آینده از ازدواجش افزایش پیدا کند.

3- یکی از عیوب ازدواج زودهنگام بازماندن از تحصیل می باشد. ممکن است این ازدواج زودهنگام به فرزندآوری هم ختم شود. در نتیجه امکان تحصیل به ویژه برای دختران از بین برود و این به معنی محدود شدن فرصت های رشد فردی و نداشتن مهارت های لازم برای فرزندپروری است. 

4- ازدواج زودهنگام، پذیرفتن و یا تحمیل یک مسئولیت بزرگ به فردی می باشد که احتمالا ظرفیت پذیرش چنین مسئولیتی را ندارد. چنین اتفاقی باعث می شود فرد به شکل ناگهانی از زندگی کودکی خود وارد بزرگسالی شود. برخی در مواجهه با چنین شرایطی فشار روانی زیادی را متحمل شده و اختلالات سازگاری نشان می دهند و برخی دیگر ممکن است سالهای بعدی، از اینکه کودکی نکرده اند شکایت داشته باشند.

پیامدهای خانوادگی

طلاق یا طلاق عاطفی می تواند پیامد ازدواج زودهنگامی باشد که نیتی شویی را برای طرفین به ارمغان آورده است. از طرف دیگر هنگامی که زوجین در سن پایین ازدواج کنند و بچه دار شوند، بلوغ کافی برای تربیت فرزند هم ندارند و بنابراین هم خود و هم فرزندانشان دچار مشکلاتی خواهند شد.

پیامدهای بلندمدت و اجتماعی

ازدواج های زود هنگامی که طلاق را در جامعه بالا ببرد، تاثیرات مخربی بر سلامت جامعه خواهد گذاشت. فرزندانی که در چنین خانواده هایی بزرگ شوند و درگیر فرایند طلاق والدینشان شوند، سطح سلامت روان پایین تری خواهند داشت و در نتیجه نسل آینده هم به طور کلی تحت تاثیر قرار می گیرند.

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

​​​​​​​برای دریافت مشاوره با شماره09058956770تماس بگیرید.

 


خیانت یکی از تلخ ترین تجربه های زندگی هر فردی می تواند باشد. خیانت یک موضوع بسیار جدی است؛ زیرا اعتماد را از بین می برد و مسلما بدون اعتماد، هیچ رابطه ای دیگر شکل نخواهد گرفت. بدون اعتماد، جامعه، خانواده، موسسات و قطعا ازدواج از بین خواهند رفت. خیانت همچنین اثرات مخربی بر زندگی افراد می گذارد. اثرات خیانت شامل شوک، از دست دادن روحیه، غم و اندوه، از بین رفتن اعتماد به نفس و خشم می باشد. به غیر از اینها بسیاری از افراد که خیانت دیده اند، به دنبال دلیل آن هستند. آنها می خواهند بدانند که چرا شریک زندگیشان به آنها خیانت کرده است. در این مقاله علت خیانت در زندگی مشترک را مورد بررسی قرار داده ایم.

دلایلی که منجر به خیانت زوجین می شود

احساسات، شهوت، جاه طلبی، حرص و طمع همه می تواند باعث شود شخص به دیگران 

خیانت کند. البته دلایل زیادی وجود دارد که آنها را به طور خلاصه ذکر می کنم اما نمی توان برای آنها اولویت و مرتبه ای در نظر گرفت.

علت خیانت در زندگی مشترک
علت خیانت در زندگی مشترک

سردی روابط

وقتی بین زوج ها روابط محبت آمیز، عاطفی و هیجانی کم می شود و دیگر خبری از احساس شور و عشق اولیه نیست، در این زمان ممکن است یکی از زوج ها وارد رابطه خیانت آمیز شود.

سرد شدن نسبت به ظاهر یکدیگر

در زندگی شویی افراد به تدریج ممکن است نسبت به ظاهر همسرشان دلسرد شوند یا اینکه جذابیت های فرد مقابل برایشان یکنواخت و تکراری شده باشد.

اعتماد به نفس پایین و خودانگاره منفی نسبت به خود

افراد برای آنکه عزت نفس و خودانگاره شان را حفظ و تقویت کنند، می کوشند از طریق رفتارهایشان نشان دهند عزت نفس شان بالاست و در این زمینه مشکلی ندارند.

این دسته از اشخاص به دنبال رابطه هایی خارج از سیستم خانواده می گردند تا خودشان را اثبات کنند. البته گاهی هم فرهنگ ها باعث ایجاد این تصورات می شوند. مرد می خواهد از طریق مردانگی و زن از طریق جذابیت، خود را نشان دهد.

داشتن اختلالات و مشکلات روانشناختی

افرادی که دچار یکسری از اختلالات بالینی هستند بیشتر در معرض خیانت به همسرانشان قرار می گیرند. مثلا اشخاصی که کنترل های هیجانی ندارند یا اینکه دچار ضعف شخصیت اند.

ازدواج های اجباری

زن یا مردی که برخلاف میل شان و به دلیل اصرار خانواده تن به ازدواج می دهند، احتمال آن که به همسرشان خیانت کنند بیشتر از سایرین است.

انتقام گرفتن

زن و شوهر ممکن است به خاطر رنجشی که از یکدیگر دارند دست به انتقام بزنند و راه خیانت را انتخاب می کنند. مثلا مردی که به همسرش بدبین است و او را تحت فشار قرار می دهد، همسرش برای انتقام گرفتن از او بی وفایی می کند. این مورد در ن شایع است چرا که دائما ن به این فکرند کارهای بدی را که همسرشان در حق شان کرده تلافی کنند.

علت خیانت در زندگی مشترک
علت خیانت در زندگی مشترک

برآورده نشدن نیازهای جنسی

از دیگر علل خیانت در زندگی مشترک می توان به روابط جنسی اشاره کرد. افرادی که در روابط جنسی به مشکل برمی خورند به جای آن که از طریق مشاوره و مراجعه به متخصصان مشکلاتشان را حل کنند، سعی می کنند به همسرشان خیانت کنند. مراجعه به مشاوره می تواند آن ها را در 

بهبود روابط جنسی زوجین کمک کند.

هیجان خواهی

یکسری از افراد دوست دارند دست به کارهای پنهانی بزنند چرا که برایشان تولید هیجان می کند و این احساس را به دست می آورند که افرادی زرنگی اند و دیگران نمی توانند این قضیه را بفهمند اما این را باید دانست بالاخره روزی این روابط آشکار می شود.

علل اقتصادی

وقتی یکی از همسرها در زندگی مشترک، خواسته های مادی اش برطرف نمی شود وارد رابطه ای قرار می گیرد که مرکز توجه اند و نیازهای اقتصادی شان فراهم می شود که بیشتر در مورد ن مصداق دارد.

کنجکاوی

گاهی افراد به دلیل صحبت سایرین درباره روابط خارج از سیستم خانواده، به دنبال بی وفایی می روند و به اصطلاح می خواهند ببینند چه خبر است.

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره با شماره09058956770تماس بگیرید.

 

 

 

رابـطـه زنـاشـویـی و اعـتـماد به نـفـس

 

اعتمادبه‌نفس جنسی یعنی اعتماد داشتن به بدن خود و پذیرفتن تصویر آن همان‌طور که هست و توانایی‌هایی که دارد و لذتی که می‌تواند ایجاد کند.

 

احساس آرامش و راضی‌بودن از بدن و رابطه شویی کار آسانی نیست اما در هر سنی امکا‌ن‌پذیر است. کافی است احساس آزادی درونی داشته باشید و نگاه مثبتی به خود بیندازید. داشتن اعتماد به نفس جنسی، یعنی جرأت دادن به خود برای ملاقات با همسر و وارد شدن به یک رابطه شویی بدون هیچ ترسی.

 

به کسانی که گمان می‌کنند بدنی ایده‌آل ندارند، نمی‌توان اظهار علاقه و با آنها رابطه‌ای را آغاز کرد زیرا دچار نوعی درگیری درونی می‌شوند و به مرور زمان، این درگیری باعث سستی بدنی و کاهش میل و اشتیاق جنسی خواهد شد.

 

نداشتن اعتماد به نفس جنسی به خصوص در میان ن شایع است. اگر ن مطمئن باشند از نظر جنسی جذاب هستند و همسرشان دوستشان دارد، اعتماد به نفس جنسی پیدا می‌کنند ولی اگر زنی احساس کند بین او و آنچه در اجتماع مد روز است؛ مانند جوانی، لاغری، عضلانی بودن و. شکاف عمیقی پیش آمده، نگاهی که به خود دارد منتقدانه‌تر می‌شود و همین امر می‌تواند اعتماد به نفس جنسی او را تخریب کند. البته اعتماد به نفس جنسی در مردان هم مهم است. در واقع قدرت نعوظ، اندازه آلت تناسلی و حسی که به همسر خود منتقل می‌کنند و میزان توانایی در کردن همسر، اعتماد به نفس جنسی‌شان را بالا می‌برد.

 

چگونه اعتماد به نفس جنسی را افزایش دهیم؟

 

برای داشتن اعتماد به نفس جنسی تنها آشتی کردن با بدن خود کافی نیست بلکه از لحاظ روحی و ذهنی نیز باید با خود آشتی کرد. تخیل، احساس و کنجکاوی از اصول اصلی روابط جنسی است. این رابطه را زن و شوهر خلق می‌کنند و بال و پر پیدا می‌کند. زن و شوهر وقتی اعتماد به‌نفس جنسی پیدا می‌کنند که رابطه جنسی‌شان را در نظر خود هیجان‌انگیز جلوه دهند و اجازه بدهند لذت طرف مقابل آنها را درگیر و با خود همراه کند. بهترین دارو برای کسانی که اعتماد به نفس جنسی ندارند، این است که حین برقراری رابطه جنسی، فرد به خود اجازه ‌دهد احساساتش کنترل او را در اختیار بگیرد و این بدنش باشد که هر طور می‌خواهد عمل کند و مغز به هیچ عنوان دخالت نداشته باشد. در واقع اعتماد به نوازش‌ها، بازی‌های جنسی و عمل طرف مقابل است که اعتماد به نفس جنسی فرد را بالا می‌برد.

 

1 به طرف مقابل اعتماد کنید

 

گاهی ترس از اینکه قضاوت طرف مقابل در مورد ما چه باشد، باعث می‌شود به خصوص در اولین برخوردها، میل جنسی به شدت کاهش یابد. گاهی یک کلمه، یک نگاه یا یک تجربه بد، باعث از دست دادن اعتماد به نفس جنسی فرد می‌شود. همسر خوب، همسری است که از نظر جنسی همسر خود را سرکوب نکند و به همراه او یک رابطه لذت‌بخش به وجود آورد. مسخره یا مقایسه کردن اشتباه بزرگی است. اعتماد به نفس جنسی در یک مرد یا زن با نگاه‌های همسر تقویت می‌شود. چیزی به نام حافظه جسمی واقعا وجود دارد. اندام‌های ما تمام تجربه‌های مثبت و منفی را در خود ذخیره می‌کنند. هر چه تجربه‌های مثبت ما بیشتر باشد اعتماد به نفس جسمی و جنسی‌مان بالاتر می‌رود.

 

2 خود را ماساژ دهید

 

سعی کنید هر روز صبح بعد از بیدار شدن یا شب موقع خواب، لباس‌هایتان را درآورید و بدنتان را ماساژ دهید. پاها، شکم، گردن و چشمانتان را ببندید، نفس عمیق بکشید و دستانتان را شل کنید. ماساژ باعث کاهش فشارها و فعال‌تر شدن شما می‌شود.

 

3 حرکت داشته باشید

 

بدوید، راه بروید، دوچرخه‌سواری و شنا کنید. نباید فقط برای لاغر شدن یا ماهیچه‌ای کردن بدنتان ورزش کنید. تحرک برای سلامت جسم و آزاد شدن فکر خوب است.

 

4 تفریح کنید

 

اشتیاق، اشتیاق می‌آفریند. برای دیدن یک فیلم خوب به سینما بروید، کتاب خوبی بخوانید و تا می‌توانید تخیل خود را پرورش دهید.

 

5 به احساسات خود توجه کنید

 

در یک رابطه شویی، روی عملی که انجام می‌دهید و آنچه حس می‌کنید، تمرکز داشته باشید. تمام حواستان باید به چیزی باشد که روی بدنتان اتفاق می‌افتد. یاد بگیرید هنگام برقراری رابطه جنسی بیش از اینکه با مغزتان فکر کنید، با بدنتان تفکر کنید.

 

6 جرات خواستن پیدا کنید

 

یاد بگیرید در یک رابطه جنسی آنچه دوست دارید، از همسر خود تقاضا کنید. با دادن اطلاعات درست و راهنمایی به جا، هم شما اعتماد به نفس پیدا می‌کنید هم همسرتان.

 

7 گاهی نه» بگویید

 

اگر از نوعی رفتار خوشتان نمی‌آید به همسرتان بگویید. ساکت بودن در این لحظات باعث کاهش میل جنسی می‌شود

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره با شماره 09058956770تماس بگیرید.


پلتفرم (The Platform)

نتفیلکس در چند سال گذشته نشان داده که یکی از کارآمدترین و موفق ترین اتاق فکرها در میان کمپانی های ساخت و عرضه فیلم را دارد. کمپانی که با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و ی، به تولید و پخش آثار سینمایی می پردازد و همچنین در فصل جوایز، با تعیین یک استراژی دقیق و موفق، آثاری را به رقابت های سینمایی می فرستد که احتمال موفقیت آنها بسیار زیاد است. این کمپانی در جدیدترین اقدام خود، فیلمی اسپانیایی تحت عنوان پلتفرم » را به انحصار خود درآورده است. فیلمی که پیش از این، اکرانش در جشنواره فیلم تورنتو با تشویق های فراوان مواجه شده و بود پس از آن موفقیت بود که نتفلیکس تصمیم گرفت حق پخش انحصاری آن را کسب نماید و در بهترین زمان ممکن آن را به صورت عمومی عرضه کند. ( ادامه مطلب بخش های زیادی از قصه فیلم را لو می دهد )

پتلفرم » برخلاف دیگر آثار سینمایی، اثری قصه گو محسوب نمی شود و هرآنچه که در فیلم مشاهده می کنیم، نماد و استعاره ای از وضعیت امروز بشر است. فیلم در ابتدا ما را با جوانی به نام گورنگ آشنا می کند که خودخواسته به محلی برای ترک سیگار مراجعه کرده و در قبال دریافت یک مدرک مهم، تن به حضور در پروژه ای شبیه به قرنطینه با طبقات متعدد است. وی زمانی که از خواب بیدار می شود، خود را در طبقه چهل و هشتم می یابد و متوجه می شود از طریق حفره ای که در میانه اتاق قرار گرفته، می تواند به طبقات بالا تر و پایین تر خود نگاه کرده و بنا به جایگاهی که دارد، برای طبقات پایین تر تصمیم بگیرد.

پلتفرم (The Platform)

پلتفرمی که در فیلم معرفی می شود، در همان دقایق ابتدایی تکلیف خودش را با تماشاگر مشخص می کند. جایی که شخصیت پیرمرد به نام تریماگاسی در دیالوگی به گورنگ اعلام می کند که از طریق حفره یا دریچه ای که در وسط اتاق قرار گرفته، او می تواند افراد طبقه بالا یا پایین خود را ببیند اما نمی تواند با آنها صحبت کند. او در توجیه سخنان خود به گورنگ اعلام می کند: با طبقات پایین صحبت نکن چون جایگاه شان از تو پایین تر است و نباید با آنها ارتباط برقراری کنی » و زمانی که گورنگ به بالا و در واقع افراد طبقه بالا نگاه می کند، تریماگاسی بار دیگر به او گوشزد می کند: با افراد بالا هم صحبت نکن چون آنها بالاتر از تو هستند و کاری به کار تو ندارند! »، تمثیلی از روابط میان انسانها در عصر حاضر که دیگری را جز زمانی که در جایگاه اجتماعی خودشان باشد نمی بینند و تمایلی برای ارتباط برقرار کردن با آن ندارند. چراکه ارتباط با طبقه آسیب پذیر در منظر آنها می تواند به جایگاه اجتماعی شان خدشه وارد کند و در آن سو، از ترس مچاله نشدن و تحقیر نشدن از سوی طبقه بالاتر، قید ارتباط با آنها را می زند.

پلتفرم » در تعریف شخصیت پردازی آدمهایش نیز به جزئیات اهمیت فراوانی داده است. گورنگ نماینده طیفی از جامعه است که کتاب در دست دارد و برای فرار از تبدیل شدنش به یک قربانی بزرگ نظام سرمایه داری، به آن پناه می برد اما در نقطه مقابل، تریماگاسی یک مثال تمام و عیار از مسخ شدن افراد در دام تبلیغات تلویزیونی است. وی درباره دلایل حضورش در پلتفرم می گوید که به تماشای یک تبلیغات تلویزیونی نشسته بود که در آن یک چاقوی تیز معرفی شده بود که حتی می توانست یک آجر را ببُرد! وی پس از دیدن این تبلیغ به این فکر افتاده که شاید زندگی اش تا امروز به پوچی گذشته باشد چراکه خوشی های کوچکی مثل بریدن نان یا آجر را تجربه نکرده است! وضعیت تریماگاسی کنایه ای به وضعیت امروز انسان در مواجه با تبلیغات بی اهمیتی که در بیننده این توهم بزرگ را ایجاد می کنند که با داشتن آنها می تواند  فرد مهم تر، محترم تر و البته موفق تری باشد که تمام این موارد جز یک حربه ای برای خالی کردن جیب شهروندان نیست.

پلتفرم (The Platform)

در ادامه سکویی از طبقات بالاتر به طبقه چهل و هشتم می آید. سکویی که بر روی آن غذاهای متنوعی قرار گرفته و تریماگاسی و گورنگ تنها چند دقیقه فرصت دارند آن غذاها را مصرف نمایند و انرژی شان را برای باقی روز حفظ کنند. اما آن میز غذای رنگارنگ در واقع پسمانده غذای طبقات بالایی است که حالا به طبقه چهل و هشتم آمده و پس از آنکه تریماگاسی و گورنگ از آن تغذیه کنند، باقی مانده آن نیز به طبقات پایین تر ارسال خواهد شد. غذای پسمانده که نقشی اساسی در فیلم ایفا می کند، یک کنایه آشکار به وضعیت نظام سرمایه داری در نظام کنونی جهان است. جایی که تمام منابع غذایی با تنوع بسیار در اختیار عده ای معدود قرار گرفته که اگر رغبتی برای استفاده از آن نداشته باشند، با بی میلی آن را به طبقات دیگر اجتماع سوق می دهند تا از آن استفاده نماید.

تریماگاسی پس از اینکه سهم غذای پسمانده خود را مصرف می کند و سکو به سوی طبقات پایین تر حرکت می کند، آب دهان خود را با نفرت بر روی غذا پرتاب می کند. این اقدام او با واکنش تعجب برانگیز گورنگ مواجه می شود که از او دلیل انجام این کار را جویا می شود و تریماگاسی در پاسخ به او می گوید: تا پایینی ها آن را بخورند! » و زمانی که گورنگ به او می گوید:  آیا از اینکه طبقات بالا هم اینکار را برای تو انجام بدهند خوشحال می شوی؟ » می گوید: احتمالا این کار رو انجام میدن!». جمله ای که چندین بار در طول فیلم از زبان تریماگاسی برای توجیه تمام رفتارهای اشتباهش استفاده می شود و  تمثیلی آشکار از وضعیت امروز بشر در مواجه با هم نوع خود است. جایی که ارزش های انسانی فدای جایگاه اجتماعی شده و اشتهای سیری ناپذیر و جنون رفتار سرمایه داران، به صورت یک عقده در ذهن طبقات ضعیف تر جای باز کرده است. جامعه ای که در آن افراد ترجیح می دهند طبقات پایین تر را تحقیر نمایند تا کمی مزه قدرت را بچشند حتی اگر این قدرت پوشالی باشد.

پلتفرم (The Platform)

زمانی که گورنگ متوجه می شود طبقات بسیاری زیر او و تریماگاسی قرار دارند که شاید غذا به آنها نمی رسد و از گرسنگی تلف می شوند، سعی می کند تا به طبقه بالایی اطلاع دهد که از میزان غذای مصرفی شان بکاهند تا به طبقات دیگر هم برسد اما با واکنش سخت تریماگاسی مواجه می شود که او را " کمونیست " خطاب می کند و اعلام می کند که با افراد طبقه بالا در مورد جیره بندی صحبت نکنند چراکه آنها اصلا علاقه ای به کمونیست ها ندارند! تریماگاسی در اینجا آشکارا تفکری را رهبری می کند که براساس آن هر دیدگاه اجتماعی مخالف نظام حاکم سرمایه داری، می تواند منجر به ایجاد برچسب های گوناگونی نظیر تفکرات " کمونیستی " شود. چه بسا نفرات بسیاری در طول تاریخ وجود داشته اند که نظریه های جامعه شناسانه و اصلاحی ارائه داده اند اما به جای نقد و تحلیل نظریاتشان، به فاسد بودن و کمونیست بودن متهم شده و سرنوشت متفاوتی نصیب شان شد!

یکی از کلیدی ترین سکانس های فیلم، سکانس صحبت های آخرِ ماه میان تریماگاسی و گورنگ است. جایی که در نیمه شب بوی گاز به مشام رسیده و به معنی آن است که آنها بیهوش شده و در طبقات نامشخصی بیدار می شوند. در این گفتگو تریماگاسی از گورنگ درباره اعتقاداش به پروردگار سوال می کند و سپس عنوان می کند: حداقل این ماه بهش معتقدم! ». جمله ای که به وضوح نشان می دهد بشر در هنگام مواجه با ترس به سراغ اعتقادات مذهبی خود می رود و برای رسیدن به آرامش و امید برای رهایی از مخمصه، به او متوسل می شود. تریماگاسی در طول مدتی که هم طبقه گورنگ بود، کوچکترین رحم و مهربانی را برای افراد طبقه پایین به کار نمی گرفت اما در دقایق مواجه با حقیقت که احتمال دارد پس از بیدار شدن به طبقات بسیار پایین تری منتقل شود، انسان معتقدی می شود و از گورنگ می خواهد برای او و خودش دعا کند تا مورد لطف پروردگار قرار بگیرد؛ نوعی از اعتقاد که در جوامع کنونی بسیار یافت می شود!

پلتفرم (The Platform)

تریماگاسی حتی در هنگام صحبت های آخر پیش از انتقال به حفره ای جدید، به گورنگ از آنچه که در ذهنش می گذرد می گوید. وی در دیالوگی جالب و کنایه وار عنوان می کند که مانند آنچه که به گورنگ وعده داده اند، احتمالا او نیز با یک مدرک دانشگاهی معتبر از حفره خارج خواهد شد. دیالوگی که در راستای تفکرات پوچ او از تبلیغات و بدست آوردن چیزهایی است که در زندگی اش ابداً برای او اهمیتی ندارند. مواردی مثل چاقوی بُرنده که هیچ تاثیری در زندگی او در کهنسالی نداشته و حالا خیال خوش بدست آوردن یک مدرک دانشگاهی که به نظر می رسد برای کسی مانند تریماگاسی، حتی از آن چاقوی بُرنده هم بی اهمیت تر باشد. نشانی از طمع و پوچی انسان در جایگاه امروز که حتی نمی داند چه چیز می تواند او را خوشحال تر کند و زندگی بهتری نصیبش کند.

اما بحران با بیدار شدن تریماگاسی و گورنگ در طبقه 173 آغاز می شود. طبقه ای که در آن احتمال رسیدن غذا بسیار اندک است چراکه طبقه های بالاتر قطعاً از سهم خود نگذشته اند و تمام غذا را مصرف کرده اند تا چیزی برای طبقات پایین تر باقی نماند. در این شرایط زمانی و برخلاف آنچه که تصور می شد، رابطه دوستانه میان تریماگاسی و گورنگ کاملاً رنگ عوض می کند. تریماگاسی زمانی که گورنگ را به تخت می بندد، می گوید که او دوست خوبی است اما گرسنگی خوی وحشی انسانها را بیدار می کند و احتمال اینکه پس از مدتی او برای رفع گرسنگی به سراغ کشتنش برود و از گوشت او مصرف کند بسیار زیاد است. وضعیت طبقه 173 به خوبی این پیام را منتقل می کند که انسان در زمان گرسنگی و فقر، نه دوستی می شناسد و نه محبت و نه انسانیتی. در این شرایط به قول تریماگاسی، کتابِ گورنگ که نماینده آگاهی بشر است سازگار نیست بلکه چاقوی خودش اهمیت دارد که می تواند به وسیله آن بکشد و زنده بماند.

پلتفرم (The Platform)

بیدار شدن در طبقه 33 و هم اتاقی شدن با یکی از کارکنان پلتفرم که حالا خودش وارد حفره شده، پیام های دیگری برای مخاطب دارد. گورنگ و ایموگیری از طبقه متوسط و آگاه جامعه محسوب می شوند و در این بین ایموگیری سعی دارد که طبقات پایین تر را از وم مصرف بهینه منابع آگاه کند اما هیچکدام از افراد طبقه پایین به نظرات او اهمیتی نمی دهند. در نهایت نیز گورنگ که پیش از این خود در طبقات پایین حضور داشته و می داند که وضعیت چطور مدیریت می شود، به معرکه وارد می شود و به طبقات پایین هشدار می شده اگر آنچه که ایموگیری می خواهد را اجرا نکنند، غذایی که به سمت شان می رود را پر از مدفوع کرده و حتی یک نقطه سالم در آن باقی نمی گذارد و پس از این تهدید است که آنها حرف ایموگیری را جدی می گیرند! کنایه ای از توسل به زور برای اجرای دستوراتی که به نفع بشر است اما گاهی خودخواهی تمام و کمال انسان مانع از اجرای آن می شود و تنها راه باقی مانده در این شرایط، توسل به زور قلمداد می شود!

ایموگیری که خود از کارکنان سیستم یا همان پلتفرم بوده، به گورن اعلام می کند که اطلاعی از وضعیت نداشته و تا به امروز که سالهاست برای سیستم کار می کند، نمی دانسته در طبقات مختلف حفره اینچنین وضعیتی حکمفرماست. او نماینده بخشی از جامعه است که هنوز وجدان و انسانیت در آنها از بین نرفته اما عضو سیستمی شده اند که فساد بصورت سیستماتیک در آن جریان داشته و با زیرکی برای سالها حقیقت آن از مردم پنهان شده است. ایموگیری به حدی به سیستمی که در آن کار می کرده اعتماد داشته که حتی به درستی نمی داند چند طبقه در حفره وجود دارد و آیا نقطه انتهایی نیز برای آن وجود دارد یا خیر؟ شاید به همین دلیل است که او پس از بیدار شدن در طبقه 202 و زیر سوال رفتن تمام باورها و اعتقاداتی که تا آن روز داشته، زندگی خود را پوچ و بی اهمیت پنداشته و به زندگی اش خاتمه می دهد.

پلتفرم (The Platform)

پلتفرم » در دقایق انتهایی تصمیم می گیرد دو هم اتاقی ( که حالا گورنگ و فردی به نام باهارات است ) را شخصاً برای رعایت عدالت با توسل به زور و خشونت به معرکه بفرستد. آنها خود بر روی میز نشسته و به طبقات پایین می روند تا با توسل به زور، از افراد بخواهند سهم خودشان را مصرف کنند و غذایی برای طبقات پایین نیز باقی بگذارند و پیامی هم برای سیستم ارسال کنند که نشان از همبستگی آنها و مقابله با سیستم داشته باشد. اما زمانی که سفر پر ماجرای آنها آغاز می شود و آنها به طبقات بسیار پایینی که تا آن لحظه ندیده بودند سفر می کنند، با حقایق تلخی مواجه می شوند که کنایه ای به وضعیت امروز بشر دارد. طبقاتی که تا دقایقی پیش حتی کارمند خود پلتفرم اطلاعی از وجود آنها نداشت و دیگر افراد حاضر در حفره نیز در مورد آن چیزی نمی دانستند.

طبقه ای که به نظر می رسد بخشی از بشر فراموش شده امروزی باشد. جمعیتی که در معادلات امروز سیاره زمین نقشی ندارند و هیچکس در مورد آنها نمی داند و اصلاً اطلاعی از حضور یا عدم حضور آنها ندارند. جمعیتی که یا بر اثر گرسنگی تلف شده اند یا یکدیگر را خورده و حتی به آتش کشیده اند. آنچه که برای آنها رخ می دهد برای نظام سرمایه داری اهمیتی ندارد و بشر امروزی نیز که مطیع نظام جهان کنونی است، سالهاست که آنها را فراموش کرده و از فجایعی که برایشان رخ می دهد بی اطلاع است. گورنگ و باهارات در ابتدای مسیر خود برای قانع کردن طبقات بالاتر مجبور به اعمال زور و خشونت هستند چراکه طبقات بالایی علاقه ای برای حمایت از افراد ضعیف تر ندارند و ترجیح می دهند خود تمام منابع را مصرف کنند و هیچ برای آنها باقی نگذارند. اما زمانی که رفته رفته به طبقات پایین تر می روند، متوجه می شوند که ساکنین طبقه پایین به راحتی امکان قانع شدن برای مصرف جیره بندی غذا را دارند و حتی به یکدیگر برای سیر شدن نیز کمک می کنند.

پلتفرم (The Platform)

شاید بزرگترین ایراد پلتفرم » در پایان بندی باشد. فیلم به خوبی مقدمه چینی مد نظرش را برای زدن ضربه نهایی به ذهن مخاطب مهیا می کند اما در انتهای فیلم، او را با پایانی باز و با انبوهی از پرسش ها و در عین حال که اشاراتی مذهبی به سرنوشت بشر دارد، به حال خود رها می کند، مانند لحظه ای که فردی با اسکانس های فراوان در تختش هیچ ندارد و مفهومی شعار زاده همچون " پول نمی تواند شما را نجات دهد " را در ذهن مخاطب تداعی می کند. گورنگ در انتهای فیلم با دختر بچه که نمادی از معصومیت و زندگی جدید برای بشریت است، بر روی میز شامی که نوری الهی بر آن تابیده شده، به انتهای خط می رسد. گورنگ از روی میز غذا بلند می شود و به کنار می رود و در خیالش با تریماگاسی صحبت می کند. او می پذیرد که نیازی نیست حامل پیام باشد و خودِ پیام ( که دختر بچه است ) می بایست به تنهایی به سیستم برسد تا ایده مرد خردمند اجرا شود. مرد خردمندی که گفته بود مدیران این سیستم نادان و فاسد هستند و برای رساندن پیام باید کارکنان و در واقع بازوی آنها را آگاه کرد.

از این رو، دختر بچه به تنهایی بر روی میز در حالی که خوابیده به بالا فرستاده می شود تا پیامی برای کارکنان سیستم فاسد باشد. کارکنانی که مانند ایموگیری شاید معتقد هستند که در این سیستم هیچ بچه ای خردسالی وجود ندارد اما حالا می توانند با واقعیت مواجه شوند و امیدوار باشند که پس از دیدن آن مانند ایموگیری دچار فروپاشی ذهن نشوند و در عوض سیستم را تغییر دهند. در نمای پایانی فیلم، دختر بچه در حالی که بر روی میز غذا خوابش برده به سمت طبقه 0 بالا می رود. تصویری که با توجه به ساز و کار مذهبی فیلم در فصل پایانی شاید حتی اشاره ای به تابلوی شام آخر داوینچی داشته باشد. با این تفاوت که این بار سفره کاملاً خالی است و بشر به به سمت نابودی کشیده شده است. شاید تنها راه نجات بشر، معصومیت بچه خردسال و در واقع بازگشت به اصل انسانیت است. بچه خردسالی که نماینده آینده بشر است و باید چاره ای برای پایان دادن به ساز و کار حفره و تشکیل جهانی عاری از تبعیض نژادی تلاش کند؛ هرچند که راه بسیار پر فراز و نشیبی پیش روی دارد.

للطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.


تکنیک های مهم همسرداری

 

وقتی همسرتان خسته و بی‌حوصله یا گرسنه است خواسته‌هایتان را مطرح نکنید. پیش از غذا خوردن در خواست انجام کاری نکنید.

 

 

همه خانم‌ها دلشان می‌خواهد قلب شوهرشان را کاملا تسخیر کنند و از او حرف‌های حق‌شناسانه و محبت‌آمیز بشنوند، اما اغلب آنها گاه و بیگاه دچار امواج خشم، بی‌احساسی، بی‌حوصلگی و کم‌توجهی شوهرانشان می‌شوند. روانشناسان و مشاوران خانواده اعتقاد دارند که آقایان، پیام‌هاى دیدارى را دریافت مى‌کنند و خانم‌ها پیام‌هاى شنیدارى را دوست دارند.

 

یعنی اگر می‌خواهید جذاب باشید :

 

اول از همه به ظاهر خودتان رسیدگی کنید. توجه به سلامت و فعالیت‌هاى جسمانى، نظیر قدم زدن و نرمش می‌تواند قدرت نفوذ شما را بالا ببرد.

 

سعی کنید خودتان را دوست داشته باشید و فعالیت‌هایی را که خودتان را راضی می‌کند انجام دهید تا اعتماد به نفستان بالا برود. اگر فکر کنید دوست‌ داشتنی نیستید کسی هم شما را دوست نخواهد داشت.

 

سعی کنید شادمانی را به زندگی خود راه دهید. نى که همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند، بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند.

 

وقتی شوهرتان خسته از کار روزانه به خانه برمی‌ گردد به استقبالش بروید و با خوشرویی از او پذیرایی کنید و هنگام رفتن به سر کار او را بدرقه کنید.

 

وسایل او را از دستش بگیرید و از خریدهایش تعریف کنید.

 

اول از همه خبرهای خوب را به او بدهید و نگذارید بچه‌ها در بدو ورود از سر و کول او بالا بروند.

 

اگر زمان غذا خوردن است از پیش آماده باشید و سفره را بچینید.

 

وقتی همسرتان خسته و بی‌حوصله یا گرسنه است خواسته‌هایتان را مطرح نکنید. پیش از غذا خوردن در خواست انجام کاری نکنید.

 

اگر همسرتان بدقولی کرد یا دیر به خانه آمد و توضیحی نداد بعد از رفع خستگی با ملایمت از او علت تاخیرش را بپرسید و بگویید که برای او نگران شده‌اید.

 

اگر همسرتان کم حرف می‌زند فضایی برای تنهایی او قرار دهید و برای سرگرمی خود از کم‌حرفی او شکایت نکنید. اگر تنها می‌مانید شما هم با یک سرگرمی شخصی اوقات خود را پر کنید تا زمانی که همسرتان خود درخواست کند حرف‌هایش را بشنوید.

 

شاید عجیب باشد ولی خیلی شنیده می‌شود که مردان، ن باهوش را دوست ندارند و دلشان می‌خواهد همسرشان نسبت به آنان معلومات کمتری داشته باشند. این موضوع به آنان حس بهتری می‌دهد و برعکس این موضوع حس حسادت و رقابتشان را برمی‌انگیزد. بنابراین جلوی آنها ابراز فضل نکنید و تا جایی که می‌ توانید با وجود توانایی جسمی و فکری از آنان کمک بخواهید. به همسرتان احترام بگذارید و به جای رقیب درست کردن برای او از او تعریف و تمجید کنید.

 

در ناراحتی‌هایش شریک شوید و شنونده خوبی باشید و پند و اندرز دادن را کنار بگذارید و از گفته‌هایش سوء استفاده نکنید. آشپزخانه پر رونقی داشته باشید و اگر می‌خواهید از شوهرتان کمک بگیرید از کارهای ناشیانه‌اش ایراد نگیرید و هر کار خوب او را تحسین کنید تا برای انجام بقیه کارها، ترغیب شود.

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت هر گونه مشاوره با شماره09058956770تماس بگیرید.


زندگی صمیمانه باهمسر

ارتباط شویی میان شما و همسر، می تواند به سلامت جسم و روان شما خدمات بزرگی برساند

 

تا به حال به این فکر کرده اید که داشتن یک رابطه شویی سالم و موفق چه تاثیری در سلامت روح و جسم زوج ها می گذارد و باعث تغییرات بزرگی در زندگی می شود؟ محققان پاسخ این سوال را با بیان دلیل ارائه کرده اند.

 

دانشمندان دلایل زیادی را مطرح کرده اند که نشان می دهد رابطه شویی فقط یک کار روتین لذ ت بخش در سن جوانی نیست، بلکه در طول این رابطه هورمون هایی در بدن زن و مرد آزاد می شوند که می توانند در بالا بردن سطح سلامت عمومی شان بسیار مفید باشند.

 

اگر حرف های محققان را جدی بگیریم، می توانیم بگوییم که بالا رفتن سن ازدواج یکی از دلایل شایع شدن بیماری های رنگارنگی است که این روزها پیر و جوان را درگیر کرده است. از نظر پژوهشگرانی که تاثیر این ارتباط بر سلامت جسم و روان را بررسی می کنند، قرار نیست این رابطه تنها وابستگی شما دونفر را بیشتر کند؛ بلکه ارتباط شویی میان شما و همسرتان، می تواند به سلامت جسم و روان هردوی شما خدمات بزرگی برساند. Webmd» نوشته است که محققان در بررسی های مختلف، دریافته اند رابطه شویی موفق، اگر مستمر و منظم انجام شود، می تواند عمر شما و همسرتان را طولانی کند و فوایدی راکه در ادامه می آوریم به سلامت شما برساند.

 

فشارتان پایین می آید 

نگران نباشید؛ اگر با فشارخون بالا دست و پنجه نرم می کنید، قرار نیست نگران سلامت تان بعد از برقراری رابطه شویی باشید. محققان می گویند این رابطه می تواند مثل یک داروی فشارخون عمل کرده و حال شما را بهتر کند. از نظر محققان رابطه شویی نه تنها استرس را کم می کند، بلکه در صورتی که منظم و مداوم باشد، فشارخون را هم پایین می آورد. طبیعی است که با حذف شدن این دو عامل خطر، یعنی استرس و فشار خون، قلب شما سالم تر می ماند و کمتر به بیماری های کلیوی دچار می شوید و خطر سکته مغزی هم از شما دور می شود.

 

اگر هر روز به یک بیماری دچارید، باید به رابطه ای که با همسرتان دارید، نگاه کنید. در صورتی که مدتی است رابطه میان شما سرد شده، طبیعی است که بیماری های مختلف بدن تان را هدف قرار دهند. محققان می گویند یک یا دو بار ارتباط شویی در هفته میزان یک آنتی بادی به نام ایمونوگلوبین A در بدن را بیشتر می کند و باعث می شود که در برابر سرماخوردگی و سایر عفونت ها ایمن شوید. از نظر آنها تاثیر رابطه شویی آنقدر زیاد است که می تواند سیستم ایمنی را تا 30 درصد قوی تر کند. گذشته از این، بررسی ها نشان می دهد که رابطه شویی اثری مشابه ورزش کردن روی بدن می گذارد و به بهبود عملکرد قلب و عروق، افزایش توان، انعطاف پذیری و تعادل کمک می کند.

 

اعتماد به نفس تان بالا می رود 

تازگی ها نمی توانید از حق تان دفاع کنید و حس می کنید به اندازه دیگران توانا و باارزش نیستید؟ شاید صمیمیت میان شما و همسرتان کم شده که چنین احساسی می کنید چراکه به باور محققان، کسانی که ارتباط شویی موفقی ندارند، اعتماد به نفس شان پایین است و در مقابل رابطه موفق شویی می تواند به بالا رفتن اعتماد به نفس کمک کند.

 

کمتر درد می کشید 

اکسی توسین تنها عشق را در روابط زن و شوهرها به جریان نمی اندازد. وقتی این هورمون بیشتر ترشح می شود، اندروفین بیشتری در بدن افراد آزاد می شود و به همین دلیل کمتر دردهای جسمانی را احساس می کنند. در نتیجه رابطه شویی موفق و مستمر ترشح اکسی توسین بیشتر می شود و در نتیجه آن سردرد، درد ناشی از التهاب مفاصل و علائم سندرم پیش از قاعدگی هم کمتر می شود.

 

سرطان نمی گیرید 

فواید رابطه شویی سالم به همین جا محدود نمی شود. آقایانی که با همسرشان رابطه شویی خوشایند و انزال مکرر را تجربه می کنند، کمتر با خطر ابتلا به سرطان پروستات روبه رو می شوند. از نظر محققان مردانی که پنج یا بیشتر از پنج بار در هفته انزال می شوند، به ویژه اگر در دهه سوم زندگی شان باشند، تا یک سوم کمتر با خطر ابتلا به سرطان پروستات روبه رو خواهند بود. شاید همین یافته کافی باشد تا آقایان برای پایین آمدن سن ازدواج کاری بکنند.

 

البته تنها آقایان نیستند که از این رابطه فایده می برند. بررسی های دیگری نشان داده است که رابطه جنسی منظم و مداوم می تواند خطر دچار شدن به سرطان سینه را در ن نیز پایین بیاورد. به گفته محققان حتی یک بار در ماه رابطه شویی داشتن هم می تواند به شکل معناداری احتمال دچار شدن ن به این سرطان را پایین بیاورد.

 

افزایش صمیمیت بین همسران

رابطه موفق شویی می تواند به بالا رفتن اعتماد به نفس کمک کند

 

افسرده نمی شوید 

تنها علاقه میان شما و همسرتان نیست که می تواند بعد از ازدواج از افسردگی و آسیب های روانی نجات تان دهد. اگر در رابطه میان شما و همسرتان جای مشخصی برای ارتباط شویی وجود نداشته باشد، نمی توانید به سالم ماندن روان تان امیدوار باشید. آنچه پژوهشگران ثابت کرده اند، این است که ارتباط شویی مطلوب حال را خوب می کند و احتمال افسردگی را هم پایین می آورد. بررسی ها نشان می دهد افرادی که رابطه شویی خوبی را تجربه می کنند، شادتر و سالم تر از دیگران می مانند.

 

تاثیر رابطه شویی در زندگی 

گذشته از این، این رابطه صمیمیت میان زن و شوهرها را بیشتر می کند و باعث می شود روابط عاطفی شان استحکام بیشتری پیدا کند. سطح هورمون اکسی توسین که به هورمون عشق و محبت معروف است، با چنین رابطه ای بالا می رود و همین افزایش اکسی توسین باعث می شود تعهد و اعتماد میان زن و شوهرها بیشتر شود.

 

نابارور نمی شوید 

ناباروری همیشه نیاز به درمان های دارویی پرهزینه ندارد. گاهی سردی میان شما و همسرتان می تواند قدرت باروری شما را کاهش دهد و حتی اسپرم های همسرتان را هم ناتوان و ضعیف کند. محققان می گویند مردهایی که یک روز در میان رابطه شویی برقرار می کنند، اسپرم های قوی تری دارند و زودتر می توانند به آرزوی پدر شدن برسند.

 

بدن تان قوت می گیرد 

رابطه جنسی مستمر می تواند مردها را مردتر و زن ها را زن تر کند. محققان می گویند با استمرار چنین رابطه ای تستوسترون بیشتری در بدن آقایان آزاد می شود و عضلات و استخوان های شان هم قوی تر و محکم تر می شوند. از طرف دیگر، در بدن نی که رابطه شویی بیشتری را با همسرشان تجربه می کنند، استروژن بیشتری آزاد می شود و با کمک همین هورمون از دچار شدن به بیماری های قلبی هم مصون می شوند.

 

وقت شناس باشید 

از نظر پژوهشگران برای انجام هر کاری، زمان مناسبی وجود دارد. درحالی که احتمالا شما فکر می کنید ساعات پایانی شب بهترین زمان برقراری رابطه شویی است، پژوهشگران می گویند اگر این رابطه را در ابتدای صبح و قبل از انجام هر کاری تجربه کنید، لذت بیشتری از آن می برید و تاثیرش را روی سلامت تان هم می بینید. دیلی میل نوشته است که به باور محققان، ساعت 5:45 بهترین زمان برقراری این رابطه است. آنها معتقدند میل و نیروی جنسی در خانم ها در ساعات مختلف شبانه روز متفاوت است و تنها در ساعات معینی هر دو طرف رابطه در بهترین شرایط برای برقراری آن هستند.

 

محققان می گویند شب ها سطح تستوسترون مردها بالاتر می رود و حتی بین 25 تا 50 درصد از دیگر ساعات روز بیشتر می شود. به عقیده آنها هم مردها و هم زن ها در بدن شان میزانی تستوسترون دارند که باعث می شود میل جنسی شان بیشتر شود و به باور محققان درست در زمانی که آفتاب در حال بالا آمدن است، سطح این هورمون و میل زن و شوهرها به برقراری این ارتباط به شکل قابل توجهی بالاتر می رود.

 

معجزه ای به نام ازدواج 

از قوی شدن استخوان در مردان و کم شدن دردهای قاعدگی و مشکلات ناشی از یائسگی در ن گرفته، تا بالا رفتن قدرت باروری، همه اتفاق هایی هستند که با تجربه کردن مداوم رابطه شویی خوشایند، برای شما می افتند. علاوه بر همه اینها، محققان می گویند رابطه شویی موفق و مداوم می تواند این تاثیر های عجیب را هم روی سلامت شما و همسرتان بگذارد.

 

خوب می خوابید 

وقتی رابطه شویی و ی جنسی به ترشح اکسی توسین در بدن تان کمک می کند، خواب کافی و بهتری را تجربه می کنید. آرامش خواب یکی از هدیه هایی است که رابطه شویی به شما تقدیم می کند.

 

دندان های تان نمی پوسد 

شاید باور نکنید اما این رابطه باعث افزایش بزاق و آنزیم های مفید در دهان تان می شود و از پوسیدگی دندان های شما جلوگیری می کند.

 

عمرتان دراز می شود 

کسانی که دو بار در هفته ارگاسم را تجربه می کنند، 50 درصد دیرتر از افرادی که در ماه تنها یک بار ارگاسم می شوند، می میرند. محققان می گویند رابطه شویی سالم یکی از رازهای داشتن عمر طولانی است.

  لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره 09058956770تماس بگیرید.


 دلیل نادرست ازدواج

 

هیچ کس منکر این نیست که ازدواج خوب است اما اول باید تکلیفتان با خودتان معلوم باشد که اصلا برای چی  دارید ازدواج می کنید؟ نگویید ازدواج کردن دلیل نمی خواهد. اگر شما خدایی نکرده در نا خوداگاه قصد بی منطقی برای ازدواج داشته باشید ممکن است بعدا دچار مشکلاتی شوید که حل کردنش به فکر هیچ عاقلی نرسد. پس حواستان را جمع کنید!

 

1. شورش علیه والدین

 

خیلی ها به خاطر این ازدواج می کنند که به خانلطفاوادهایشان دهن کجی کرده باشند. در این ازدواج ها فکر و ذکر فقط لج کردن با خانواده است و نه پیدا کردن یک شریک خوب برای زندگی. خب این دیگر گفتن ندارد که شما حتی اگر با این کار از پدر و مادرتان انتقام بگیرید، باز هم دودش به چشم خودتان می رود. چون این بار هم خانواده را از دست داده اید و هم پشتوانه ای برای روزهای سخت زندگی دو نفره تان نخواهید داشت.

 

2. جستجوی استقلال

 

معمولا آدمها اول باید مستقل شوند تا بعد بتوانند ازدواج کنند. اما گاهی قضیه بر عکس می شود. بعضی ها م ی خواهند به وسیله ازدواج که یک دلیل بیرونی است، مستقل شوند یعنی خودشان را با ازدواج مجبور به استقلال کنند. اگر شما موفق شدید یک پارچ آب را با قاشق چایخوری بخورید، در این کار هم موفق می شوید. البته که فرض محال محال نیست اما قیمت این فرض خیلی بالاست!

 

3. التیام یک رابطه شکست خورده

 

این هم از آن دلایل پیچیده است که خیلی ها بی توجه به آن تن در می دهند. این که در یک رابطه عشقی به هر دلیلی شکست خورده اید و نه شنیده اید و حالا می خواهید از راه ازدواج با یک آدم جدید به خودتان ثابت کنید که می توانید عزت نفستان را بازگردانید. این هم اشتباه است چون انگیزه ازدواج یک رابطه دیگر است و نه رابطه با آدم جدید.

 

4. فشار خانواده و اجتماع

 

زن بگیر، موهات داره رنگ دندونات میشه، داری تو خونه می ترشی !. کافی است چندتا دختر معرفی کنند و بگویید نمی خواهم یا چندتا خواستگار بیاید و رد کنید، آن وقت است که سیل حرف و حدیث های این طوری از هر طرف به سویتان جاری می شود. انصافا فشار روانی بسیاری به آدم وارد می کند.

 

5. ازدواج اجباری

 

خوشبختانه دوره این کار در حال ور افتادن است. اما خیلی پیش می آید که پدر و مادری از روی مصلحت یا خودخواهی، یا هر دلیل دیگری فرزند بینوا را مجبور می کنند که با یک نفر به خصوص ازدواج کند. خودتان تصور کنید که با شرایط امروز چه زندگی ای در پیش روی این زوج اجباری است.

 

6. نیاز جنسی

 

یعنی اینکه یک نفر فقط و فقط به خاطر نیاز جنسی اش ازدواج کند و نه چیز دیگر. مسلما بی خردی بزرگی است.

 

احترام گذاشتن به خواسته های پدر و مادر واجب است اما نه این که اگر والدینتان اصرار کردند که با کسی ازدواج کنید برای به دست آوردن دل آنها چشم روی خواسته خود ببندید و برای همیشه خود را اسیر رویاهای آنها کنید

 

7. دلایل اقتصادی

 

‌بعضی وقتها دختر و پسر در انتخاب همسر، فقط به پول طرف مقابل نگاه می کنند تا بعد از ازدواج به واسطه خانواده همسر به یک نان و نوایی برسند.حالا تصورش را بکنید که بعد از ازدواج خانواده پولدار ورشکست شوند، دیگر به چه امیدی می شود آن زندگی را ادامه داد.یعنی طرف ازدواج کند به این دلیل که به واسطه ی خانواده زن یا شوهر و با خود طرف مقابل، پول پله ای بهم بزند و به رفاه اقتصادی برسد.

 

8. تنهایی و استقلال

 

‌بعضی موقع ها یک نفر به خاطر اینکه تنهاست و دارد مستقل زندگی می کند، تصمیم به ازدواج می گیرد بدون اینکه شرایط ازدواج را داشته باشد. وقتی که احساس تنهایی می کنید و به تنگ آمده اید، احتمال آن که انتخاب های ضعیف تری بکنید بالا می رود و در نهایت از روابطی سر در خواهید آورد که چیز زیادی برای شما ندارند.

 

9. احساس گناه یا ترحم

 

‌اگر دل ادم برای یک نفر بسوزد و به همین خاطر با او ازدواج کند، معلوم است که رابطه آنها نمی تواند مثل زن و شوهرعای معمولی عادلانه و برابر باشد. اینطوری حتما کسی که دلسوزی کرده بعدها احساس قربانی بودن پیدا میکند.

 

10. احساس کمبود یا تهی بودن

 

بعضی از احساس کمبودها و احساس تهی بودن ها هیچ ربطی به ازدواج کردن یا نکردن ندارد و از جاهای دیگری نشأت گرفته است. بعضی افراد فقط به خاطر این احساس کمبود ازدواج می کنند و این هم اشتباه است. این افراد می خواهند طرف مقابلشان نواقص کودکی شان را بر طرف کند. آنها با این عمل خود مسولیت پذیری را از خود منع می کنند و از طرف مقابل توقع دارند تا نقش پدر و یا مادر را برای آنها بازی کند که ممکن است به زودی موجب خسته شدن طرف مقابل شود. ضمن اینکه هر رابطه صحیح ااما به خودی خود التیام بخش هم خواهد بود اما با توقعات نا به جا عاشق شدن عواقب خوبی ندارد.

 

11. احساس گناه

 

زمانی که ادامه یک ارتباط باعث به وجود آمدن این احساس می شود که اگر ازدواج نکنم به طرف مقابل ضربه خواهد خورد. ازدواج شما نه به خاطر مصلحت بلکه به خاطر فرار از احساس گناه بوده و در آن حال یک طرف نقش ناجی را بازی خواهد کرد که با مصلحت ازدواج منافات دارد.

 

12. ازدواج ابزاری

 

گاهی انگیزه‌ی‌ اصلی در تشکیل زندگی مشترک، عشق به فرد مقابل و نیاز روان‌شناختی به زیستن با فرد مقابل نیست؛ بلکه او وسیله‌ای برای رسیدن به هدف‌های دیگر می‌شود. برای نمونه، خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامه‌ی زندگی مشترک در خارج با او ازدواج کند؛ ولی مسائل فرهنگی، استرس‌های متعددی را به دنبال داشته است؛ بنابراین گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنهایی، از دست دادن زیبایی، از دست دادن پدر و مادر، کاهش شور زندگی و . صورت می‌گیرد. در چنین فضایی، امکان سازگاری با مشکل‌های زندگی، ضعیف بوده و در نهایت، ضریب ریسک این ازدواج‌ها، بالا می‌باشد.

 

13. ازدواج به خاطر آرزوهای پدر و مادر

 

احترام گذاشتن به خواسته های پدر و مادر واجب است اما نه این که اگر والدینتان اصرار کردند که با کسی ازدواج کنید برای به دست آوردن دل آنها چشم روی خواسته خود ببندید و برای همیشه خود را اسیر رویاهای آنها کنید

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره

09058956770تماس بگیرید.

 


مشاوره ازدواج- سایت روانشناسی دکتر کامیار سنایی

چند دلیل برای ضرورت مشاوره ازدواج

 

نرخ ازدواج ظاهراً در حال کاهش است. در حالی که این یک آمار تکراری است که ۵۰ درصد از ازدواج‌های نخست به طلاق ختم می­‌شود، این رقم در ۳۰ سال گذشته تغییری نکرده است. نرخ

 طلاق، همچنین با توجه به سطح آموزش، اعتقادات مذهبی و بسیاری از عوامل دیگری که شریکان زندگی از آن برخوردار هستند، کم و زیاد می‌شود.

اما زمانی که 

طلاق اتفاق می‌افتد، این امر منجر به بروز مشکلاتی برای بزرگسالان و همچنین برای کودکان می‌شود. برای بزرگسالان، طلاق می‌تواند یکی از پردغدغه‌­ترین رویدادهای زندگی باشد. تصمیم‌گیری در مورد طلاق، اغلب با دودلی و عدم اطمینان در مورد آینده مواجه می‌شود. اگر کودکان درگیر این موضوع شوند، ممکن است اثرات منفی از قبیل روگردانی، احساس رها شدگی، خشم، سرزنش، گناه، تمایل به مصالحه و برون‌ریزی را تجربه نمایند.

در حالی که طلاق می‌تواند برای برخی از افراد، ضروری و سالم‌ترین انتخاب باشد؛ برخی دیگر هم ممکن است بخواهند آنچه را که از این وصلت باقی مانده نجات دهند. زمانی که زوج‌ها با مشکلاتی روبرو می‌شوند، آن‌ها ممکن است از این امر تعجب نمایند که چه زمانی برای مشاوره‌ ازدواج مناسب است. در اینجا هفت دلیل سودمند وجود دارد.

۱. زمانیکه ارتباط زوجین با یکدیگر با مشکلاتی روبرو شده است، مشاوره ازدواج سودمند است.

زمانی که ارتباط رو به وخامت می­‌گذارد، اغلب به سختی می‌توان آن را به سمت درست هدایت کرد. ارتباط منفی می‌تواند شامل هر چیزی باشد، هرچیزی که باعث می‌شود تا یک شریک احساس 

افسردگی، ناامنی، بی‌توجهی و یا تمایل به عقب‌نشینی از مکالمه داشته باشد. این امر می‌تواند شامل لحن مکالمه نیز باشد. مهم است که این مطلب را به خاطر داشته باشید که همیشه مهم نیست شما چه می­‌گویید، بلکه این چگونه گفتن شما است که دارای اهمیت می­‌باشد.

ارتباط منفی همچنین می‌تواند شامل هرگونه ارتباطی باشد که نه تنها منجر به جریحه‌دار شدن احساسات می­‌گردد، بلکه سوء رفتار احساسی یا جسمی و همچنین ارتباط غیرکلامی را نیز در بر می­‌گیرد.

۲. زمانی که یک یا دو نفر از زوجین، قصد برقراری یک رابطه­‌ی عشقی (نامشروع) را دارند و یا یکی از زوجین در گذشته چنین رابطه‌­ای داشته است.

بهبود یافتن از یک 

رابطه­‌ی عشقی و به دست فراموشی سپردن آن غیرممکن نیست، اما تلاش زیادی می‌­طلبد. این کار نیازمند تعهد و تمایل به سوی بخشش و به جلو حرکت کردن است. برای رهایی از یک 

رابطه­‌ی عشقی، هیچگونه فرمول جادویی وجود ندارد. اما اگر هر دو نفر نسبت به فرآیند درمان متعهد و صادق باشند، این ازدواج ممکن است نجات داده‌ شود. حداقل ممکن است مشخص شود که برای هر دو نفر بهتر است که درجا نزنند و حرکت نمایند.

۳. زمانی که به نظر می‌رسد زوجین صرفا فضایی یکسان را اشغال کرده‌­اند».

وقتی که زوج‌ها، بیش از آنکه یک زوج متأهل باشند، شبیه همخانه می‌­باشند، این امر می‌تواند نشان‌دهنده­‌ی نیاز به مشاوره باشد. این مطلب به این معنا نیست که چنانچه یک زوج همه­‌ی کارها را با مشارکت هم انجام ندهند، آن‌ها گرفتار مشکل هستند. اگر فقدان ارتباطات، گفتگو و صمیمیت و یا هر عنصر دیگری وجود داشته باشد، یک زوج احساس جدی و مهم بودن کرده و احساس می‌­کنند که صرفا هم‌زیست» می‌­باشند. این می‌تواند نشانه­‌ی این باشد که یک متخصص بالینی ماهر می‌تواند به گونه‌ای کمک نماید تا پی برده شود چه چیزی گم شده‌ و چگونه باید آن را بازپس گرفت.

۴. زمانی که طرفین نمی‌دانند چگونه اختلافات خود را حل کنند، مشاوره ازدواج سودمند است.

تماشای فیلم جی. آی. جو در هنگام کودکی را به یاد دارم. هر نمایش با عبارت اکنون شما می‌دانید و دانستن نیمی از نبرد است» به پایان می­‌رسید. برای من این عبارت، این وضعیت را به ذهنم می­‌رساند: زمانی که یک زوج شروع به تجربه­‌ی اختلاف می‌کنند و از اختلاف خود آگاهی دارند، دانستن تنها نیمی از نبرد است. بسیاری از اوقات من شنیده‌ام که زوج‌ها می‌گویند: ما می‌دانیم که چه اتفاقی افتاده ‌است، اما نمی‌دانیم چطور آن را حل کنیم.» این زمان مناسبی برای وارد ساختن یک شخص ثالث به ماجرا است. اگر یک زوج در مشکلات غرق شده باشند، یک متخصص بالینی و مشاوره ازدواج ماهر می‌تواند آن‌ها را به سمت صحیح حرکت دهد.

۵. زمانی که یکی از زوجین، شروع به برون‌ریزی احساسات منفی می­‌کند؛ مشاوره ازدواج سودمند است.

من معتقدم آنچه که ما در درون خود احساس می‌کنیم، آن را در نمای بیرونی خود نشان می­‌دهیم. حتی اگر بتوانیم این احساسات را برای مدتی پنهان کنیم، آن‌ها در نهایت به سطح می‌­رسند. احساسات منفی همانند تنفر و یا ناامیدی، می‌تواند به رفتارهای آسیب‌رسان و گاهی مضر تبدیل شود. من می‌توانم زوجی را به یاد بیاورم که در آن زن، از بی­‌ملاحظه‌گی­های شوهرش بسیار رنجیده بود. اگرچه آن زن قبول کرد که در این رابطه بماند و روی بهتر شدنش کار کند، اما در عین حال بسیار کینه‌جو شده بود. زن از روی عمد کارهایی را انجام می‌داد تا سبب شود که شوهرش فکر کند او بی‌وفایی یا 

خیانت می‌کند، هرچند او در حقیقت به شوهرش خیانت نمی­‌کرد. او دلش می‌خواست تا شوهرش همان دردی را که او احساس کرده احساس نماید، عملی که نتیجه­‌ای مع و خلاف انتظار و زیانبار داشت. یک متخصص بالینی ماهر و مشاوره ازدواج می‌تواند به این زوج در تشخیص احساسات منفی و یافتن راه‌های بهتر برای بیان آن‌ها کمک کند.

۶. زمانی که جدایی، تنها راه‌حل به نظر می‌رسد؛ مشاوره ازدواج سودمند است.

زمانی که یک زوج با یکدیگر نمی­‌سازند و یا مشاجره می­‌کنند، اغلب یک فرصت یا وقفه­‌ای کوتاه بسیار کمک کننده است. با این حال، زمانی که یک وقفه تبدیل به یک شب اقامت دور از خانه و یا در نهایت منجر به جدایی موقت می­‌گردد، این امر می‌تواند نشان‌دهنده نیاز به مشاوره باشد. ماندن دور از خانه معمولاً شرایط را حل نمی‌کند. در عوض، این فکر را تقویت می‌کند که دور ماندن از خانه مفید بوده و این موضوع اغلب منجر به غیبت‌های مکرر می‌شود.  وقتی که زن یا شوهر غایب مجددا به خانه باز می‌گردد، مشکل هنوز همچنان وجود دارد، اما اغلب اوقات از پیگیری مجدد آن دوری می­‌جویند، زیرا مقداری زمان گذشته است.

۷. زمانی که یک زوج به‌خاطر بچه‌ها کنار هم مانده‌اند؛ مشاوره ازدواج سودمند است.

اگر یک زوج احساس می‌کنند که عاقلانه است که به خاطر بچه‌ها کنار هم بمانند، ممکن است مشارکت یک شخص ثالث کمک‌کننده باشد. اغلب زوج‌ها بر این باورند که با ماندن در کنار هم، کار درست را انجام می‌دهند، اما در واقع این کار برای بچه‌ها مضر است. برعکس، اگر یک زوج قادر به حل مساله و حرکت به سوی یک رابطه­‌ی مثبت و سالم باشند، این امر می‌تواند بهترین تصمیم برای آنها باشد.

به نظر من، زمانی که زوج‌ها در حال تعیین این مساله هستند که آیا باید با هم بمانند یا خیر، کودکان هرگز نباید عامل تعیین‌کننده‌­ی این مساله باشند. من کار کردن با نوجوانی را به یاد می‌آورم که در مدرسه دچار مشکل شده بود. او در حال برون‌ریزی و یا تخلیه هیجانی بود و نمرات او رو به کاهش گذاشته بود. او پس از چند جلسه اظهار داشت: من می‌دانم که والدینم واقعاً یکدیگر را دوست ندارند.» وقتی از او پرسیدم که چرا، او پاسخ داد: آن‌ها با هم خوب هستند، اما هرگز همانند والدین دوستانم لبخند نزده و یا نمی­‌خندند.»

کودکان عموماً بسیار بصیر و باهوش هستند. مهم نیست که زوج‌ها در مورد اینکه آن‌ها قادرند شادی خود را جعل کنند چگونه فکر می­‌نمایند، زیرا اغلب کودکان قادر به درک این شادی تصنعی می‌­باشند.

همه‌­ی ازدواج‌ها قابل نجات نیستند. در فرآیند مشاوره­ ازدواج برخی از زوج‌ها ممکن است متوجه شوند که جدا شدن برای آن‌ها بهتر است. با این حال، برای آن دسته از روابطی که می‌توان آن‌ها را نجات داد و همچنین برای آن‌هایی که مایل به انجام این فرآیند هستند، مشاوره­‌ی ازدواج ممکن است بتواند به آن‌ها یادآوری کند که چرا عاشق شده‌اند و آن‌ها را در همان مسیر نگه دارد.

از طریق مشاوره آنلاین ازدواج و یا مشاوره حضوری می توانید در بهبود و افزایش کیفیت ازدواج خود گامی اساسی بردارید.

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره با شماره09058956770تماس بگیرید.

 


8 راه برای درمان خیانت

۸ راه برای درمان خیانت

رئیس انجمن علمی مددکاری ایران، در طی گزارشی اعلام کرد که در حال حاضر شاهد خیانت 90 درصدی مردان به ن در کشور خود هستیم که بیشترین درصد آن را، از سن 40 سالگی به بعد شاهد هستیم.

خیانت انواع مختلفی دارد و همچنین در ازدواج به دلایل مختلفی پیش می‌آید، کمبود محبت، عاطفه و مراقبت نکردن از عشق اولیه تا اعتیاد به و مسائل مربوط به سلامت روان در افراد، همگی می‌توانند دلایلی باشند که باعث خیانت در رابطه‌ی شویی می‌شود. اگرچه علت اصلی خیانت مهم است، اما چیزی که اهمیت بیشتری دارد این است که شما بعد از خیانت نیز می‌توانید در کنار همسرتان بمانید و ازدواج را حفظ کنید، گرچه ممکن است رابطه شما اندکی با شکل قبلی آن متفاوت باشد، اما شما با تلاش بسیار، مشاوره و تعهد دادن به یکدیگر می‌توانید مشکل را حل کرده و خیانت را درمان کنید.

خیانت در واقع تخطی از پیمان مفروض یا بیان شده‌ی بین زوجین در مورد انحصار طلبی جنسی و عاطفی است که به صورت یک راز و بدون آگاهی و رضایت طرف مقابل صورت می‌گیرد ویکس 2003 ». اثری که خیانت یکی از زوجین بر فرد مقابل خود دارد، گاهی می‌تواند ویرانگر باشد و متاسفانه کنار آمدن و رهایی یافتن از احساسات ناشی از این اتفاق، نیازمند سپری شدن زمان است. در واقع بعد از خیانت، ازدواج دچار بحران می‌شود، اگر شما کسی هستید که با خیانت در زندگی شویی‌تان مواجه شده‌اید، خواندن مطالبی که در ادامه آمده است برایتان مفید است.

تمام کردن رابطه با نفر سوم

اگر شما فردی هستید که به همسرش خیانت کرده است و حالا پشیمان هستید و می‌خواهید ازدواج خود را نجات دهید، اولین کار این است که باید ارتباط خود را با نفر سوم کاملا قطع کنید، ادامه دادن ارتباط با شخصی که با رابطه با او، به همسرتان خیانت کرده‌اید نشان می‌دهد که شما اصلا برای نجات ازدواج‌تان متعهد نیستید، در صورتی که همسر شما در این مرحله نیاز دارد که بداند شما مصمم به قطع ارتباط با فرد جدید هستید.

اشتباه خود را بپذیرید ، اعتراف کنید و پاسخگو باشید

8 راه برای درمان خیانت | مرکز مشاوره همکده

هر کاری را که انجام داده‌اید بپذیرید و به اشتباه خود اعتراف کنید، این کار راحتی نیست، سخت است ولی به آن اعتراف کنید و هجوم آسیب‌ها و ناراحتی‌هایی که ایجاد کرده‌اید را ببینید. شریک زندگی‌تان خیانت دیده، حق دارد بداند چه اتفاقی افتاده است و سوالاتش پاسخ داده شود، با انجام این‌کار در واقع نشان می‌دهید که مسئولیت ترمیم و اصلاح اشتباهی که انجام داده‌اید را برعهده گرفته و می‌خواهید تا آسیبی که وارد کرده‌اید را اصلاح کنید.

مواجه شدن با خشم

خیانت معمولا باعث ایجاد شوک، فقدان، اضطراب، صدمه به اعتماد به نفس و خشم در همسر می‌شود. معمولا کنار آمدن با رنج و درد خیانت به قدری چالش‌زا است که شخص خیانت دیده به درمان روانشناسی نیاز دارد تا بتواند با افسردگی که در انتظارش هست مقابله کند، پس فردی که خیانت‌کار است باید احساسات طرف مقابل را بپذیرد و به او فضا دهد تا احساساتش را تخلیه کند.

معمولا هر دو طرف بعد از این بحران تحت فشار هستند و آرزو می‌کنند که کاش همه چیز به حالت قبل بر می‌گشت و اصلا این اتفاق نمی‌افتاد، اما عبور کردن از این حالت گیجی و گنگی در زوجین حاصل نمی‌شود مگر با روبرو شدن با احساسات و سپری شدن زمان. همسر خیانت‌دیده معمولا خشمگین است و نیاز به فضایی دارد که بتواند خشم خود را خالی کند. اگر او خشم خود را خالی نکند، این هیجان شدید به شدت به درون او رسوخ می‌کند و روح او را عمیقاً تحت تاثیر قرار می‌دهد.

رفتار‌ها و احساسات ناشی از ناامنی

8 راه برای درمان خیانت | مرکز مشاوره همکده

فرد خیانت دیده معمولا با احساسات شدیدی از ناامنی روبرو است، او می‌ترسد که همسرش باز هم به او دروغ بگوید و گاهی به قدری مشکوک است که رفتار‌هایش شبیه به افرادی می‌شود که دچار اختلال پارانویا هستند و آنها معمولا مثل یک کاراگاه رفتار می‌کنند. پروفسور جان گورهل مطرح می‌کند که بعد از یک خیانت، زن‌ها ممکن است که صورت حساب‌های کارت بانکی شوهر‌شان را چک کنند و همچنین به دنبال سرنخ‌هایی هستند تا از این طریق بفهمند که چطور همسر‌شان خیانت کرده است و آنها متوجه نشده‌اند، رفتارهایی که ن در این مرحله نشان می‌دهند بسیار شبیه رفتار نی است که شوهرشان را از دست داده‌اند مانند حالت‌هایی شبیه به افسردگی و احساساتی مثل غم، خشم و حتی عزاداری برای رابطه‌ی از دست رفته.

 

زمان دادن به ترمیم رابطه

معمولا فردی که خیانت کرده است می‌خواهد تا سریع‌تر همسرش از این هیجانات خلاص شود اما مدیریت این فرایند به فرد خیانت دیده بستگی دارد و تا زمانی که کاملا او آرام نشده است نمی‌تواند از این مرحله عبور کند. این عادلانه نیست که از فردی که همسرش به او خیانت کرده است و دچار احساس شک و تردید نسبت به رابطه و همسرش هست بخواهیم تا احساسات خود را نادیده بگیرد و فورا بهبود یابد و در مسیر ازدواج رو به جلو حرکت کند.

تعهد دادن

هر دو طرف در ازدواج باید تعهدی قوی داشته باشند که می‌خواهند ازدواجشان را حفظ کنند. این موضوع باید دو‌طرفه باشد، اگر فردی که خیانت کرده است مردد باشد یا اینکه رابطه‌اش را با فرد قبلی کاملا قطع نکرده باشد و یا اگر فردی که خیانت دیده است، قصد ندارد همسر خود را ببخشد، به سختی می‌توان به سلامت از این مرحله عبور کرد زیرا این مسیری است که باید دوطرفه طی شود.

کارکردن بر روی رابطه

8 راه برای درمان خیانت | مرکز مشاوره همکده

این مرحله بسیار مهم است و حتی برخلاف روال معمولی که به نظر می‌رسد، خیانت می‌تواند باعث بهتر شدن رابطه نیز شود. روانشناس سوزان کراس طی مقاله‌ای (آگوست 2012) در روانشناسی نوشت: اگر کسی که خیانت کرده است معذرت خواهی کند و تلاش خود را برای ترمیم رابطه نشان دهد در حالی که شرافتمندانه قول می‌دهد که رفتارش را تکرار نمی‌کند، زوجین هر دو می‌توانند تجربه کنند که ازدواج برای هردوی آن‌ها ارزشمند است و باید بیش از پیش از آن محافظت کنند، بخشش در پاسخ به معذرت‌خواهی می‌تواند راهی باشد تا درد ناشی از خیانت را برای هر دو نفر تسکین دهد. 

تغییر ایجاد کردن به صورت فردی و هم در رابطه زوجین، می‌تواند ارتباط را در ازدواج بهبود بخشد و قوی‌تر کند.

فردی که خیانت کرده باید بداند چه چیزی باعث شده است که خیانت کند و چه تغییری در رابطه نیاز است تا از پیش‌آمدن دوباره این مشکل بتواند جلوگیری کند. اگر فرد دچار اعتیاد جنسی باشد، درمان این اعتیاد می‌تواند کمک کننده باشد، اگر نبود عاطفه و محبت منجر به خیانت شده است، با مراقبت و توجه کردن نسبت به همسرشان می‌توانند جبران کنند، در حقیقت هر دو نفر در ازدواج باید برای بهبود وضعیت خود تلاش کنند، حتی زمانی که فقط یک نفر خیانت کرده است.

پیدا کردن یک سیستم حمایتی

8 راه برای درمان خیانت | مرکز مشاوره همکده

بهبود بخشیدن یک رابطه بعد از خیانت واقعا کار سختی است و شما نیاز به یک سیستم حمایتی قوی دارید، مانند کسانی که شما را دوست دارند، احساسات شما را می‌پذیرند و می‌توانند به شما کمک کنند، مثلا یک زوجی که آنها هم مشکلی مشابه مشکل شما را داشته‌اند، با خیانت دست و پنجه نرم کرده‌ و این مرحله را پشت سر گذاشته‌اند، می‌توانند به خوبی شما را درک کرده و در آرام کردن شما موثر باشند. همچنین می‌توانید از یک روانشناس زوج درمانگر نیز کمک بگیرید.

مراجعه به یک زوج‌درمانگر این فرصت را به شما می‌دهد که در یک فضایی امن و زیر نظر یک متخصص راجع به مشکل پیش‌آمده صحبت کنید، هیجانات و احساسات خود را به راحتی بازگو کنید، حرف‌های طرف مقابل را بشنوید، نقاط قوت و ضعف رابطه‌تان را بشناسید و برای بهبود بخشیدن به رابطه‌ خود آماده شوید.

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.

 


 


پیشگیری از خودکشی

یک دیوانگی کردم، به خیر گذشت . این بخشی از نامه‌ای است که صادق هدایت پس از اولین اقدام به خودکشی برای برادرش نوشت. او در سال ۱۳۰۷ تلاش می‌کند خودش را در رودخانه‌ای در پاریس غرق کند قایقی از راه می‌رسد و نجاتش می‌دهد. او هرگز درباره دلایل این کارش حرفی نزد اما عده‌ای دلایل آن را مشکلات عاطفی، دوری از وطن و… ذکر کرده‌اند.

این ماجرا بعدها الهام‌بخش داستان "زنده به گور" او می‌شود و می‌نویسد: "همه از مرگ می‌ترسند و من از زندگی سمج خودم. چقدر هولناک است وقتی که مرگ آدم را نمی‌خواهد و پس می‌زند! نه کسی تصمیم به خودکشی نمی‌گیرد، خودکشی با بعضی‌ها هست. در خمیره و سرشت آنهاس،نمی‌توانند از دستش بگریزند."

اما آیا آن‌طور که هدایت و بسیاری از مردم به مانند او باور دارند، خودکشی همراه و همزاد برخی و در "خمیره و سرشت" آنهاست؟ آیا واقعا از آن گریزی نیست؟ به طور خلاصه پاسخ این سوالات مشخصا خیر است

هیچ شواهد علمی که نشان دهد "خودکشی در خمیره و سرشت کسی است" وجود ندارد و هر کسی که دچار چنین وضعیتی شده هم می‌تواند از این افکار نجات یابد.

اگرچه طبق برخی آمارها از هر ۱۰۰ هزار نفر تنها ۱۲ نفر دچار چنین افکاری می‌شوند اما آگاهی از برخی دلایل بروز خودکشی، علایم هشدار آن و نکاتی درباره نحوه مواجهه با فردی که دچار چنین افکاری شده وظیفه‌ای همگانی است.

آیا خودکشی تنها در افراد دچار مشکلات روان اتفاق می ‌ افتد؟

بیش از ۹۰ درصد کسانی که دست به خودکشی می‌زنند دچار نوعی از اختلالات روانند، از جمله افسردگی شدید، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی،اختلال شخصیت، اعتیاد شدید به مواد مخدر یا الکل و… با این حال تمامی کسانی که دست به کار می‌زنند دچار مشکل روان نیستند.

در واقع فردی که تصمیم به خودکشی می‌گیرد اغلب خود و مشکلات یا شرایط زندگی‌اش را در وضعیتی می‌بیند که قابل تحمل یا حل شدنی نیست و دچار نوعی استیصال، درماندگی و ناامیدی مطلق می‌شود و برای "رهایی" دست به این عمل می‌زند.

ممکن است بپرسید رهایی از چه؟ این رهایی می‌تواند رهایی از احساس شرم، گناه یا سربار دیگری بودن (که دلایل بروزشان در هر کسی می‌تواند متفاوت باشد) رهایی از احساس قربانی بودن، رهایی از احساس تنهایی، طرد شدن و یا فقدان (از دست دادن شخص یا چیزی ارزشمند) باشد. در چنین وضعیتی وجود مشکلات روان می‌تواند بروز و جدیت این افکار را شدت ببخشد.

پیشگیری از خودکشی

چه شرایطی می‌تواند منتهی به فکر خودکشی بشود؟

برای چنین فردی وقوع یک اتفاق ناگوار یا قرار گرفتن در وضعیتی دشوار که در آن حس کند از مواجهه،‌ تحمل و یا حل آن عاجز و ناتوان است می‌تواند منجر به اقدام به خودکشی بشود، مثلا: ضربه و شوک روانی (مثلا مرگ عزیزان، فردی مشهور و مورد علاقه یا…) جراحات و یا بیماری‌های جسمی سخت (سرطان و…) از دست دادن شغل یا موقعیت اجتماعی و مشکلات شدید مالی‌ سالمندی و احساس بیهودگی بیشترین میزان خودکشی در کشورهای پیشرفته در سالمندان است.

علایم هشدار خودکشی

اما آیا نشانه‌های هشدارآمیزی برای خودکشی وجود دارد؟ بررسی‌ها نشان داده (اغلب و نه همیشه) افراد قبل از اقدام به خودکشی علایم مشخصی را نشان می‌دهند از جمله:

ـ صحبت درباره مرگ و یا خودکشی (میخوام خودمو بکشم و…)

ـ صحبت مداوم درباره ناامیدی، بیهودگی و احساس گناه (همه‌اش تقصیر من بود که… بعد اون اتفاق دیگه زندگی برام بیهوده‌ست… اصلا واسه چی زنده‌ام؟ و

ـ صحبت از درد تحمل‌ناپذیری که دارد (دیگه طاقت این درد و رنج رو ندارم، این درد رو تمومش می‌کنم)

ـ انجام رفتارهایی که به خود آسیب می‌رساند (مصرف بیش از حد معمول الکل، موادمخدر)

- انجام رفتارهای بی‌محابا (تلاش برای رفتن به مکان‌های مرتفع و انجام کارهای خطرناک در آنجا)

ـ انجام کارهایی که می‌تواند به منزله جستجو و آمادگی برای اقدام به خودکشی باشد (خرید تعداد زیادی قرص، سم، طناب، گوگل کردن راه‌های خودکشی)

ـ دیدار و تماس ناگهانی برای خداحافظی از خانواده و دوستان و یا بخشیدن متعلقات شخصی ارزشمند به دیگران، خیریه به بهانه این که "قراره کاری انجام بدم" یا "شاید-باید به زودی برم".

ـ تغییر شدید و ناگهانی رفتارها (آرامش ناگهانی پس از یک اضطراب و آشفتگی شدید، خشونت بیش از حد)

ـ انزوا و کناره‌گیری غیرمعمول از جمع‌های خانوادگی و دوستانه

ـ از دست دادن علاقه به انجام کارها یا چیزهایی که قبلا و همیشه به آنها علاقه‌مند بوده

خودکشی

چه باید کرد؟

در صورت مشاهده علایم هشدار خودکشی یا روبرو شدن با فردی که می‌گوید می‌خواهد دست خودکشی بزند باید چه کار کنیم؟

اولین کار حفظ آرامش است. مسلما قرار گرفتن در چنین موقعیتی خوشایند نیست و می‌تواند باعث خشم، ناراحتی و اضطراب شدید ما بشود.

این کاملا طبیعی‌ست و نمی‌توانیم جلوی بروز این افکار و احساسات را بگیریم و کنترلش کنیم ولی می‌توانیم آنچه که خواهیم گفت یا انجام خواهیم داد را کنترل کنیم؛ چرا که در چنین موقعیتی این قبیل افکار و احساسات هیچ کمکی به آن فرد یا به ما نمی‌کند.

بنابراین در قدم اول باید به هر شکلی که می‌توانیم این هیجانات را کنترل کرده و خونسردی خود را حفظ کنیم.

سپس لازم است با آن شخص بدون ترس و تعارف و کاملا رک و مستقیم درباره فکر یا تصمیم به خودکشی صحبت کنیم (برخلاف این باور غلط رایج که می‌گوید مستقیما حرف نزنید) و این سوالات را بپرسیم:

۱. اونقدر حالت بده که "واقعا" داری به خودکشی فکر میکنی؟ (اگر پاسخ بله بود):

۲. به نحوه انجامش هم فکر کردی؟ (اگر پاسخ بله بود):

۳. برای انجامش کاری که باید بکنی یا چیزی که باید تهیه بکنی رو آماده کردی؟ (اگر پاسخ بله بود):

۴. به این هم فکر کردی که کِی میخوای انجامش بدی؟

پرسش این چهار سوال ضروریست؛ چرا که قصد انجام خودکشی/شیوه انجامش/داشتن آنچه برای انجامش نیاز دارد و زمان در نظر گرفته شده برای انجامش را نشان می‌دهد.

هر اندازه فرد طرح و برنامه دقیق‌تری برای انجامش داشته باشد خطر بزرگتر است و اگر پاسخ تمام سوالات مثبت باشد (خصوصا زمان و شیوه انجامش) خطر بسیار جدی و فوری است و لازم است سریعا برای دریافت کمک با اورژانس‌های خودکشی تماس بگیرید.

اگر آن فرد در موقعیتی است که حس می‌کنید ممکن است جان دیگران را هم به خطر بیاندازد (خلبان، راننده وسائط نقلیه مسافربری، یک نظامی که به سلاح دسترسی دارد و…) لازم است تا ملاحظه و تعارف را کنار بگذارید و با آرامش و مهربانی اما جدیت و به هر شکلی که صلاح می‌دانید مطمئن شوید که فرد قبل از دریافت کمک فوری در آن موقعیت حضور نخواهد داشت.

چه در وضعیت اورژانسی و چه در صورتی که فرد تنها حرف از خودکشی زده (و هنوز تصمیم به انجامش نگرفته) لازم است از نظر روانی-عاطفی او را درست حمایت کنیم. برای این منظور رعایت نکات زیر لازم است:

اگر شرایط به گونه‌ای است که گمان می‌کنید آن فرد ممکن است هر لحظه دست به خودکشی بزند او را ترک نکنید و در کنارش باشید.

صحبت از خودکشی را همیشه جدی بگیرید.

تا آنجا که می‌توانید شنونده باشید و نه گوینده. به هیچ وجه با او جر و بحث و دعوا نکنید و خصوصا راه حل ارایه ندهید. مطمئن باشید در چنین موقعیتی سکوت و شنیدن حرفهای آن فرد از گفتن هر حرف و سخنی موثرتر است.

او را قضاوت نکنید. فکر نکنید او صرفا ژست خودکشی گرفته، ادای آن کار را در می‌آورد یا صرفا درصدد جلب توجه است.

در چنین وضعیتی فرد تنها درصدد دریافت توجهی از جنس همدلی و کمک است چرا که خود از کمک کردن به خود کاملا عاجز و درمانده است و نیاز به کمک شما دارد.

موارد خودکشی در ملاعام هم چنین است، این افراد در تردید بین مرگ و زندگی‌اند و از طرفی آرزو می‌کنند بمی‌رند اما همزمان هم آرزو می‌کنند که نجات یابند. تصمیم و اقدام به خودکشی در بطن خود فریاد کمک خواهی است و نیازمند درک و همدلی ما.

به او نگویید: چقدر ضعیفی! چقدر ترسویی! عرضه‌اش رو نداری! خجالت بکش! قوی باش! و… گفتن این حرفها باعث شرم و آزردگی فرد می‌شود. از سویی منطقی هم نیست، هرچند اقدام به خودکشی هرگز به معنای شجاعت نیست اما غلبه بر ترس از مرگ به معنای ضعف و ترس هم نیست. بدتر از همه اینکه نتیجه احتمالی چنین حرفهایی مصمم‌تر شدن فرد برای خودکشی است.

به او نگویید: چقدر خودخواهی! فقط خودتو می‌بینی و هیچ کس برات مهم نیست! بسیاری از کسانی که تصمیم به خودکشی گرفته‌اند واقعا فکر می‌کنند که سربار خانواده‌اند و این تا وقتی زنده هستند ادامه خواهد داشت. در نتیجه در اوج روان‌رنجوری خود و زمانی که تصمیم به خودکشی گرفته‌اند شنیدن این حرفها تنها باعث می‌شود که جدیتر دست به آن کار بزنند چرا که واقعا (و به اشتباه) فکر می‌کنند با این کار باری از دوش عزیزانشان بر می‌دارند.

در هر حال گفتن این حرفها هیچ کمکی به بهبود اوضاع نمی‌کند. بهتر است در عوض بگویید: تو هیچ وقت سربار من/خانواده نبودی و نیستی٬می‌خواهیم تو در کنار ما/خانواده باشی و ما را هیچ وقت تنها نگذاری چون دوستت داریم می‌خواهم کمکت کنم و تنهایت نمی‌گذارم.

به او احساس گناه ندهید: میدونی اگر این کار رو بکنی پدرت/مادرت/همسرت/بچه‌ات چی می‌کشه؟ چرا می‌خوای من/اونها رو با این کارت زجر بدی؟ و… آن فرد خود در حال تجربه کردن وضعیت روانی سخت و وحشتناکی است و وعذاب وجدان دادن به او هیچ کمکی به بهتر شدن حالش و یا درک بهتر شرایط نمی‌کند.

در عوض می‌توانید درباره کارهای موردعلاقه افراد خانواده‌اش (به طور کلی) و یا خاطرات خوب و شیرینی که باهم داشته‌اید حرف بزنید. همین‌طور می‌توانید به او بگویید: خانواده‌ات دوستت دارند تو برایشان مهمی، هر کاری که بتونند برای تو می‌کنند.

از مقایسه کردن او با سایرین خودداری کنید: فلانی رو ببین وضعیتش/دردش/زندگی‌اش از تو بدتره ولی این کار رو نکرده. خیلی از مردم چیزهایی که تو داری رو ندارن ولی این کارو نمی‌کنن و… چنین حرفهایی شاید به نظرتان درست باشد اما یادتان باشد اغلب افراد پیش از اقدام به خودکشی خودشان به این چیزها فکر کرده‌اند و آخر به این تصمیم رسیده‌اند.

هر شخصی شرایط خاص خودش را دارد و ما از آن مطلع نیستیم. گفتن این حرفها باعث می‌شود آن فرد خود را با کسانی مقایسه کند که یا هرگز فکر خودکشی به سرشان نزده یا احیانا بهتر از او توانسته‌اند با شرایط روانی بدشان مواجه بشوند یا… هر کدام اینها در هر صورت حال او را بدتر می‌کند. نهایتا آن فرد حس می‌کند شما چندان درکش نمی‌کنید و در نتیجه شاید با شما درباره افکار و حالش دیگر صحبت نکند.

پای خدا و مذهب را به میان نکشید. نگویید: این کار گناهه. اعتقاداتت ضعیف است. حتما ایمانت کم است که میخواهی این کار را بکنی. وقتی بمیری هم بعدش می‌ری جهنم و… ما از اعتقادات قلبی دیگران بی‌اطلاعیم و شاید آن فرد اصلا به خدا و جهنم معتقد نباشد. اگر هم اعتقادات مذهبی دارد شاید با خود می‌اندیشد "خدا خودش می‌داند که دیگر تحمل این وضعیت و رنجی که بهم داده را ندارم و نهایتا این کارم را می‌بخشد" و یا… در هر حال این حرفها تغییری در تصمیم او ایجاد نمی‌کند و تنها حالش را بدتر می‌کند. در عوض این حرفها می‌توان به او گفت: می‌دونم داری به خودکشی فکر می‌کنی٬ولی می‌خوام بدونی من هر کاری که بتونم انجام میدم تا بهت اون‌طوری که باید کمک کنم.

خودکشی

نهایتا…

نهایتا باید بدانیم فردی که به خودکشی فکر می‌کند تصمیم به انجامش گرفته یا انجامش داده و زنده مانده نیازمند دریافت کمک جدی فوری و تخصصی روانی است.

در بسیاری موارد ممکن است نیازمند بستری شدن در کلینیک/بیمارستان روان و احیانا مصرف دارو برای متعادل کردن وضعیت زیست-شیمیایی مغزشان (که بهم ریخته) باشند.

همین‌طور، هفته‌ها جلسات روان‌درمانی. اینها همه بخشی از فرآیند درمان و بهبودی است و بهتر است در طول این مدت شما یا کسی از نزدیکانش در کنار فرد باشند تا این دوره به خوبی بگذرد.

بررسی‌ها نشان داده از هر ده نفری که اقدام به خودکشی کرده و نجات یافته‌اند نه نفر آنها در آینده دیگر دست به این کار نمی‌زنند و سراغ انجام دوباره‌اش نمی‌روند حتا اگر قبلا از روشهایی مانند انداختن خود در مقابل قطار در حال حرکت استفاده کرده باشند.

این بدان معناست که همه ما حتا در سخت‌ترین و تاریک‌ترین لحظات زندگی درست وقتی فکر می‌کنیم که زندگی‌مان واقعا به آخر خط رسیده و تنها راه باقی‌مانده خودکشی است "در اشتباهیم" و "هنوز راهی هست" حتا اگر در آن لحظات نتوانیم یا نخواهیم بدانیم. اینکه در صورت دریافت کمک و درمان لازم حال ما قطعا بهتر خواهد شد و بعد از آن هم احتمالا دیگر سراغ انجام دوباره چنان کاری نخواهیم رفت.

درک و حمایت کسی که در چنین وضعیتی گرفتار آمده و همدلی و کمک به او کار ساده‌ای نیست چرا که آگاهی بر رنج، رنج آگاهی را افزون می‌کند. اما بدون هیچ شک و تردیدی در چنین موقعیتی این مهربانانه‌تری، ٬نجیبانه‌ترین و انسانی‌ترین کاری است که می‌توانیم برای آنها انجام دهیم.

لطفانظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.

 

 


راهکارهایی برای پیشگیری از اختلافات در روزهای اول زندگی مشترک 
تجربه‌ای که افراد از روزهای اول زندگی مشترک خود کسب می‌کنند معمولاً تا پایان عمر به یاد آن‌ها می‌ماند. درنتیجه چه بهتر که تلاش کنید این روزها خاطراتی شیرین را رقم بزنید و در نتیجه احتمال وقوع اختلافات را به حداقل برسانید.

1- کمال‌گرایی را کنار بگذارید
تصویری که شما از زندگی مشترک در ذهن خود می‌سازید در نوع احساس شما پس از ازدواج تأثیر بسزایی دارد. اگر شما فکر کنید که پس از ازدواج باید منتظر یک زندگی رؤیایی و بسیار عاشقانه باشید هر حرکت و اشتباه کوچک همسرتان را مشکلی بزرگ می‌پندارید و به نوعی دچار ددگی و ناکامی می‌شوید. در نتیجه آنچه پیش از هر چیز اهمیت دارد این است که بتوانید با توجه به شناختی که از همسر خود دارید تصویر واقع بینانه‌ای از زندگی مشترک را در ذهن خود شکل دهید. البته این مسئله به این معنا نیست که بسیار بدبین باشید و سطح توقعات خود را پایین بیاورید بلکه به معنای این است که بتوانید نواقص و کمبودها را نیز در نظر بگیرید و از کمال‌گرایی آسیب‌زننده فاصله بگیرید.


2- خودتان باشید
بسیاری از افراد برای اینکه دل فرد مقابل خود را به دست بیاورند در دوران پیش از ازدواج یا روزهای اول زندگی مشترک به گونه‌ای رفتار می‌کنند که با شخصیت اصلی آن‌ها تفاوت زیادی دارد. بدون توجه به اینکه هیچ کس نمی‌تواند تا پایان عمر نقش بازی کند و درنتیجه فرد مقابل یک روز با خود حقیقی شما روبه‌رومی‌شود، پس خیلی خوب است که تلاش کنید تا در بهترین حالت خود باشید و در جهت رشد و شکوفایی خود تلاش نمایید اما سعی نکنید تا خودتان را پنهان کنید و تظاهر به چیزهایی کنید که به آن‌ها اعتقاد ندارید چرا که این کار به مرور زمان تأثیر بسیار منفی روی همسر شما ایجاد می‌کند و می‌تواند در نهایت به شکاف و فاصله میان شما منجر شود.

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.

 


طلاق عاطفی

 

تعریف طلاق عاطفی و نشانه های آن

طلاق عاطفی به سرد شدن روابط عاطفی بین زوجین گفته می شود که با شکایت و گله گذاری زوج ها نسبت به هم شروع می شود.

از طلاق عاطفی و نشانه های آن چه می دانید؟

همان طلاق از نبود روابط عاطفی، سرد شدن عواطف یا بی تفاوتی نسبت به یکدیگر ایجاد می گردد که بعد از مدتی تبدیل به عادت رفتاری می شود. در طلاق عاطفی ، زوج ها با اینکه زیر یک سقف و در کنار هم زندگی می کنند اما پیوند عاطفی آنها متزل و ناپایدار است یعنی مشکلات و افکار دیگری برای هم اهمیتی ندارد .در طلاق عاطفی زوج ها به اجبار با یکدیگر زندگی می کنند زیرا هیچ گونه شادی و خوشبختی وجود ندارد مثلا خانمی که شغل و درآمدی ندارد مجبور به تحمل زندگی با همسرش می شود و یا به دلیل ترس از دوری از فرزندان و عد ملاقات با آنها و یا حتی فرهنگ جامعه و فشار خانواده نمی تواند طلاق بگیرد. در این نوع زندگی ها که زوجین به تدریج از یکدیگر دور شده و دچار یاس و سرخوردگی می شوند طلاق عاطفی پیش می آید .

طلاق عاطفی

طلاق عاطفی نشانه هایی دارد که در این بخش به آنها می پردازیم

طلاق عاطفی

نشانه های کلی طلاق عاطفی

  1.  کم شدن شور و هیجان در زندگی
  2.  سرزنش یکدیگر، به رخ کشیدن اشتباهات، فاجعه آمیز کردن مسائل کوچک
  3.  عدم استفاده از روشهای حل مسئله
  4.  کاهش بسیار گذاشتن زمان برای همدیگر
  5.  افزایش تفریحات برون شویی و تمرکز بر مسائل بیرون از خانواده
  6.  گذراندن وقت زیاد با فرزندان و غافل شدن از روابط بهینه شویی که موجب تشکیل ائتلاف علیه همسر می گردد
  7.  کم شدن میزان نوازش کلامی، جسمی و روابط جنسی که موجب از دست دادن روابط عاطفی و وفاداری و زمینه ساز روابط فرا شویی می شود
  8.  فاش شدن اسرار و اشتباهات همسران در بیرون از کانون خانواده
  9.  پرداختن به سریال ها و برنامه های تلویزیون به جای صرف وقت برای با هم بودن
  10.  عدم اعتماد به یکدیگر در حل مشکلات و یاس و نامیدی در حل مسائل خانواده
  11.  فراموش نکردن گذشته و پرداختن به مسائل آن زمان به جای تفکر به مسایل پیش رو
  12.  کاهش وابستگی به یکدیگر
  13. عدم پذیرش مشکل یا ماندن در وضعیت سکوت
  14.  افزایش مسافرت های مجردی به جای سفرهای خانوادگی
  15. عدم رسیدگی به امور منزل و رسیدگی به نظافت ، آشپزی و .

نشانه های طلاق

علائم نگران کننده و متفاوت طلاق عاطفی

  1. یکی از علائم شاخص در طلاق عاطفی این است که آرامش بیشتر را در تنهایی می دانند. کارها و تفریحات مشترک به مرور کمتر می شود و هرکس برنامه خود را مانند افراد مجرد پیش می برد و تنهای تبدیل به عادت روزانه می شود.
  2. عدم تمایل به بحث و گفتگو در مورد مشکلات، بی توجهی، سردی و انکار مسئله در برابر اعتراض طرف مقابل
  3. بی توجهی به صحبت های فرد مقابل، بی حوصلگی در گوش دادن و حرف زدن یا سکوت در برابر صحبت های همسر یا تلاش برای پایان دادن به مکالمه یا عوض کردن موضوع مکالمه و حتی نادیده گرفتن همسر در زندگی
  4. اولویت داشتن خواسته های خود نسبت به نیازهای همسر، بروزسریع احساسات منفی و خشم بدون توجه به احساسات همسر
  5. جو سرد، بی روح و سکوت در منزل حاکم است که همه را فراری می دهد. فرزندان در چنین شرایطی که احساس امنیت و آرامش نمی کنند بیشتر وقت خود را بیرون از خانه و با دوستان خود می گذرانند. 

راه حل های مختلف برای پیشگیری از طلاق عاطفی

یکی از نکات مهم که مانع از بروز طلاق عاطفی زوج ها می شوند شناخت و برطرف کردن نیازهای عاطفی یکدیگر می باشد.

به طور کلی نیازهای مردان این گونه تعریف می شود :

حمایت خانوادگی، تحسین، همراهی در تفریحات و … 

 پیشگیری از طلاق

نیازهای ن عبارتند از :

محبت، گفت وگو، صداقت و روراستی، حمایت مالی و تعهد خانوادگی؛ ز بنابراین با مشاهده این تفاوت در نیازهای زوجین، به وجود آمدن مشکل و ناسازگاری دور از ذهن نمی باشد.

شاید مردی که به همسرش علاقه بسیار دارد، فکر می کند که نیازهای او را برآورده می سازد درحالیکه او تصور می کند نیاز یک زن مانند نیاز خود است بنابراین مشکل از همین نقطه آغاز می شود. البته این نکته در مورد ن نیز صدق می کند.

فراهم کردن زمینه مناسب فرهنگی، آموزش مهارت ها در مدرسه و در رسانه ها، آموزش مهارت ها زیر نظر مشاور و روانشناس نقش بسیار زیادی در کاهش طلاق عاطفی دارد. زیرا طلاق عاطفی منجر به کاهش میزان اعتماد افراد به یکدیگر و افزایش سوء تفاهمات می شود، همچنین اشتباهات افراد خانواده زیاد می شود و به علت نبود تکیه گاهی مطمئن در زندگی، احساس یاس و سرخوردگی می کنند که انواع بیماری های روانی و روحی را در پی خواهد داشت.

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره 09058956770تماس بگیرید.


 

به این موضوع فکر کنید که برملا کردن این امر پس از خیانت همسر چه پیامد هایی خواهد داشت؟

پس از آنکه متوجه خیانت همسر خود می شوید، باید چکار کنید؟

و چه کاری نباید انجام دهید؟ این مقاله به ما گام های موثری را بعد از خیانت همسر پیشنهاد می دهد:

زمانی که متوجه روابط پنهان همسر خود می شوید، وحشت، سردرگمی، رنج روحی و جسمی تمام وجود شما را فرا گرفته و شما را در وضعیتی تاریک و مبهم قرار می دهد.

سیلی از نصیحت و راهنمایی از طرف خانواده و دوستان، کتاب ها، و اینترنت به سمت شما روانه می شوند. زندگی شما به شدت دستخوش تغییر می شود.

مهم نیست چقدر همسر خیانت کار شما ابراز پشیمانی کند، شما قانع نشده و بی اعتمادی بر تمام وجود شما و رابطه تان سایه افکنده است.

پس از خیانت همسر

  1. شما ممکن است بخواهید بلافاصله از طریق شبکه های اجتماعی، تلفن، یا ایمیل تمامی افرادی که می شناسید را از کاری که او با شما انجام داده است آگاه سازید. نفس عمیقی بکشید. با استدلال و براساس منطق رفتار کنید و از کارهای عجولانه و بدون فکر خود داری کنید.
  2. به خاطر داشته باشید که حتی اگر اکنون به نظر غیر ممکن برسد، اما ممکن است بتوانید مشکلات رابطه ی خود را حل کنید. با گذشت زمان ممکن است احساس کنید که می توانید او را ببخشید.
  3. اگر تمام آشنایان و دوستان خود را متقاعد کرده باشید که همسرتان با بی رحمی تمام به شما خیانت کرده و موجب رنج  دیدن شما شده است و این که باور کنند همسر شما را مانند یک هیولای دیو صفت تصور کنند، می تواند پذیرش مجدد او به عنوان همسر شما را برای آنها نیز بسیار دشوارتر سازد و واکنش های خانواده و دوستان شما می تواند حتی زمانی که مشکلات وخشم موجود میان شما و همسرتان برطرف شده باشد برای رابطه ی شما  موجب مشکلات متعددی شوند.

 

این مسئله را تنها با افرادی که مورد اعتماد شما هستند مطرح کنید.

پشتیبانی عاطفی، صرف نظر از اینکه رابطه ی شما نجات خواهد یافت یا خیر، برای تسلا و تسکین درد شما لازم است.

خود را حبس نکرده و از دیگران دوری نکنید، شما به دوستان خوب خود برای ایجاد و حفظ توان کافی برای از سر گذراندن این سختی نیاز دارید.

پس لطفا به هر کسی چیزی نگویید.

پس از آنکه وضعیت خود را با تعداد اندکی از دوستان مورد اعتماد خود در میان گذاشتید، ممکن است تصمیم بگیرید تا این موضوع را به همه بگویید.

در چنین وضعیتی حتی اگر این کار را انجام دهید و این خبر بد در مورد همسرتان را در اختیار همه بگذارید، تصمیم شما دیگر عجولانه نیست و با فکر کافی انجام گرفته است.

این مسئله نشان دهنده ی توانایی شما برای اتخاذ تصمیمات قاطع و دقیق و همچنین توانایی شما برای خویشتن داری و کنترل رفتارهای خود حتی در موقعیت های دشوار است.

پس از خیانت همسر

بلافاصله تصمیم به ترک خانه و اسباب کشی نگیرید.

اگر نمی توانید با او زیر یک سقف باشید، ابتدا برنامه ی کوتاه مدتی برای ترک آن خانه بگیرید تا زمانی برای بدست آوردن ثبات از دست رفته خود داشته باشید.

ممکن است حتی فکر کردن به زندگی با این فرد که شما فکر می کردید او را می شناسید، و نقاط ضعف و راز های خود را با او درمیان گذاشته اید، به نظر غیر ممکن برسد.

اما به خود زمان کافی بدهید تا به اینکه چه چیزی به نفع شما خواهد بود فکر کنید و به راحتی بر اثر رنج وارده به خودتان صدمه نزنید.

زوج های بسیاری هستند که پس از چند ماه از برملا شدن رابطه ی پنهانی یکی از آنها، دوباره زند گی در زیر یک سقف را شروع می کنند.

انتقام جویی پس از خیانت همسر به بهبود شرایط کمک نخواهد کرد.

برخورد های احساسی پس از خیانت همسر ، چه در سخن گفتن و یا برخورد فیزیکی با همسر خیانت کار، کاری درقبال ریشه ی مشکل شما انجام نخواهد داد.

اینکه بخواهید حرف های تند و آزار دهنده ای به او بزنید، کاملا قابل درک است، اما ولی این اقدامات ویرانگر می توانند هرگونه شانس بازسازی اعتماد و امنیت عاطفی میان شما را حتی کمرنگتر سازند. احترام متقابل در آینده تنها در شرایطی حاصل خواهد شد که با آگاهی کامل در جهت بدست آوردن آن اقدام کنید.

خشم پس از خیانت همسر

3-خشونت فیزیکی

بسیاری از مردم معتقدند که خشونت فیزیکی تنها زمانی اتفاق می افتد که مردی یک زن را کتک بزند.

اعمال خشونت فیزیکی محدودیت جنسیتی ندارد.

صرف نظر از آنکه چه کسی آغازگر خشونت باشد و یا مرتک اعمال خشونت بار شود،همواره نتایجی ویرانگر خواهد داشت.

تعقیب فردی که با همسر شما رابطه داشته است یا ارسال مطالبی ناخوشایند از او در شبکه های مجازی ممکن است اندکی خشنودی موقتی را برای شما در پی داشته باشد، ولی در درازمدت هیچ حاصلی نخواهد داشت.

انرژی خود را برای این امور بیهوده مصرف نکنید.

نگذارید یک 

همسر دروغگو کنترل شما را به هم بزند و نتوانید درست تصمیم بگیرید.

اگر دارای فرزند هستید، بیاد داشته باشید، مسئولیت حمایت از آنها با شماست.

زمانی که حرف های بدی در مورد پدر یا مادر او می زنید، آنها رنج خواهند برد.

شما سعی دارید فردی که موجب جریحه دار شدن احساست شما شده است را رنج دهید، اما ممکن است در پایان متوجه شوید که همزمان موجب رنج کودکان خود نیز شده اید، و آنها مستحق آن نیستند.

حتی با این راهنمایی ها، مواجه شدن با خیانت می تواند بسیار آزار دهنده باشد.

سعی کنید متوجه شوید چه کاری به نفع شما خواهد بود. گاهی اوقات زوج ها می توانند بر مصائب ناشی از خیانت فایق آمده و رابطه ی خود را مانند قبل و یا حتی بهتر، بازسازی کنند. ولی بسیاری اوقات نیز چنین نتایجی ناممکن است.

مهم نیست که وضعیت را چگونه می بینید، همزمان با بررسی راه های پیش روی خود سعی کنید با خودتان مهربان باشید ولی از احساس ترحم در قبال خود بپرهیزید.

آیا اعتماد کامل به همسرم، مانع خیانت می شود؟

همسرانی که تجربه بی وفایی و خیانت ندارند، اغلب در ابتدا بسیار به همسرشان اعتماد می کنند. آن ها باور ندارند که ممکن است بی وفایی ازدواج شان را تخریب کند.

من اغلب می شنوم که همسران می گویند: همسرم هرگز به من خیانت نمی کند، به او اعتماد کامل دارم» یا او دارای باورهای مذهبی اخلاقی خاصی است که انجام چنین عملی را غیر ممکن می کند»

اما باید بدانیم که وقتی 

فردی به همسرش خیانت می کند، این عمل در ابتدا برای خودش نیز تعجب آور است.

این اشخاص اغلب می گویند:

من همیشه اشخاصی را که به همسرشان بی وفایی می کردند، خودخواه و گمراه و ضعیف النفس می دانستم. هرگز تصور نمی کردم خودم روزی به همسرم خیانت کنم».

البته هدف از بیان این مطلب عادی بودن خیانت نیست. حقیقت این است که اعتماد کامل نسبت به خود یا همسرمان برخلاف تصور معمول، ما را از خطا و لغزش محافظت نمی کند چرا که مطمئن بودن از خود باعث می شود که فرد از قرار گرفتن در شرایط و موقعیت های پرخطر که منجر به خیانت می شود ترسی نداشته باشد.

در واقع خیانت مانند اعتیاد ( اعتیاد به مواد یا اعتیاد به اینترنت، اعتیاد به بازی های کامپیوتری، اعتیاد به خرید و…) موضوعی تدریجی و از روی غفلت می باشد.

چرا سوالات در مورد خیانت همسر را نمی پرسیم و می گذاریم کار از کار بگذرد.

مهم ترین فاکتورهای تاثیر گذار بر خیانت کدام هستند؟

همان طور که هیچ فرد معتادی عمدا و با قصد و نیت قبلی برای معتاد شدن اقدام به مصرف مواد نداشته، هیچ مرد و زنی هم نبوده که به عمد و با نیت قبلی اقدام به خیانت کند.

وسوسه و میلی که منجر به خیانت می شود تا حدودی تابع شرایط و به صورت تدریجی بوده و این اطمینان صددرصدی به خود یا همسر راهکار معقولی نیست.

البته بعد افراطی این قضیه یعنی شک و مراقبت بیش از اندازه که منجر به استرس و نگرانی شدید می شود نیز توصیه نمی شود.

در اکثر موارد بی وفایی به صورت تدریجی و بدون برنامه در پی یک اتفاق عادی شروع شده و کم کم این صمیمیت بیشتر و در نهایت منجر به خیانت می شود.

در واقع همین تدریجی بودن و نداشتن برنامه اولیه به این کار، ظاهری طبیعی می دهد.

این شروع تدریجی ممکن است در مسافرت ها، محل کار، بخصوص در فضای مجازی و موقعیت های زیادی رخ دهد، که به یک صمیمیت تدریجی و در نهایت خیانت منجر شود.

این شروع پردردسر در اغلب موارد – اما نه همیشه- با برطرف نشدن نیازهای عاطفی و فاصله میان همسران همراه است.

جلوگیری از خیانت همسر

برای جلوگیری از خیانت همسر نیازهای زیر را برطرف کنید:

پس از صحبت های متعدد با صدها زن و مرد درباره ی نیازهای هیجانی، ده نیاز که برای اغلب اشخاص که در اولویت قرار دارد،کشف شده.

این نیازها عبارتند از:

  • نیاز به تحسین،
  • محبت،
  • گفتگو،
  • حمایت خانوادگی،
  • تعهد خانوادگی،
  • حمایت مالی،
  • صداقت و روراستی،
  • جذابیت جسمانی،
  • بازسازی ارتباط
  • و ی جنسی.
  • لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.
  • برای دریافت مشاوره با شماره09058956770تماس بگیرید.

- نوازش کردن رفتاری حیاتی و اصیل است که متأسفانه کمتر به آن توجه می‌کنیم. دیده‌اید که گربه‌ها چطور وقتی کسی دستی به سرشان می‌کشد یا پشتشان را نوازش می‌کند آرام می‌شوند؟ ما نیز بعضی‌اوقات به تنها چیزی که نیاز داریم نوازش است. اینکه همسرمان نا غافل دستمان را بگیرد یا سرمان را روی سینه‌اش بگذارد و نوازشمان کند. هیچ‌چیز با قدرتی که چنین رفتاری دارد برابری نمی‌کند. این معجزه لمس کردن است. وقتی‌که به‌دوراز کلمات قابل تفسیر، سلول‌های پوست دست که بیشترین حس‌گرهای عاطفی را دارند، دست شما را لمس می‌کنند، انرژی فراوانی بین دودست ردوبدل می‌شود که حاوی اطلاعاتی است که ساعت‌ها گفتگوی عاشقانه آن‌ها را منتقل نمی‌کند.

 

نوازش و لمس

 

چرا لمس بسیار مهم است

مطالعات نشان داده است کودکانی که بدون لمس عاطفی رشد می‌کنند دارای مشکلات شدید رشد بوده و قادر به ارتباط اجتماعی نیستند.

با لمس کردن، مناطق خاصی از مغز ما فعال می‌شود، بنابراین بر فرآیندهای فکری، واکنش‌ها و حتی پاسخ‌های فیزیولوژیکی ما تأثیر می‌گذارد.

به‌عنوان‌ مثال،یک مطالعهگزارش کرده است که اسکن‌های مغزی نشان داده است که لمس عاطفی قشر orbitofrontal مغزرا که مرتبط با یادگیری و تصمیم‌گیری و همچنین مسئول رفتارهای عاطفی و اجتماعی است فعال می‌کند.

آزمایش‌های خاصی همچنین نشان داده‌اند که بوسه عاشقانه به شریک زندگی، ابزار مهمی است - بخصوص برای خانم‌ها، زیرا ترکیب شیمیایی شخصی شده موجود در بزاق هر فرد، اطلاعات مهمی را در مورد سازگاری فیزیولوژیکی آن‌ها به مغز منتقل می‌کند.

فایده‌های نوازش یا لمس عاطفی به سلامت جسمی و سلامت روان نیز گسترش می‌یابد.

مطالعه‌ای که در سال 2014 در مجله Psychological Science منتشر شد،حاکی از آن است که در آغوش گرفتن و نوازش کردن دارای اثر محافظتی در برابر عفونت‌های تنفسی است.

همچنین، در بین افرادی که مریض می‌شوند، کسانی که در قالب لمس و نوازش پشتیبانی عاطفی دریافت کرده‌اند، علائم کمتری از عفونت نشان دادند.

مطالعات دیگر نشان می‌دهد، زوج‌هایی که شرکای خود را مرتب در آغوش می‌گیرند،فشار خون و ضربان قلب کمتری دارند، این نشان می‌دهد که نوازش کردن و لمس عاطفی می‌تواند برای قلب به معنای واقعی کلمه و نه صرفاً استعاره‌ای سودمند باشد.

تحقیقات نشان داده است که بوسه‌های عاشقانه زوج‌ها به تقویت سیستم ایمنی بدن نیز کمک می‌کند. دانشمندان گزارش می‌دهند،هنگامی‌که دو زوج یکدیگر را می‌بوسند،"80 میلیون باکتری به ازای هر بوسه صمیمی 10 ثانیه‌ای" منتقل می‌شود.

این ممکن است به نظر منزجرکننده باشد، اما مفید است چراکه این تبادل می تقریباً مانند واکسن عمل می‌کند و سیستم ایمنی بدن را با تهدیدات جدید باکتریایی جدید آشنا کرده و اثربخشی آن را در برابر انواع متنوعی از پاتوژن ها تقویت می‌کند.

سرانجام آنکه، لمس برای تسکین دردهای جسمی نیز بسیار مؤثر است. ماساژ درمانیمی‌تواند روش عالی برای تسکین انواع دردها باشد، ازسردرد گرفتهتاکمردرد.

چنانکه ملاحظه شد لمس شدن و مورد نوازش قرار گرفتن غذای موردنیاز جسم و مغز عاطفی ما برای احساس بخشی از این جهان بودن است. متأسفانه در برخی روابط شویی یکی از دو نفر ممکن است فاقد خرد عاطفی ضمنی در نوازش‌های ساده خود باشد، امری که به ایجاد رابطه‌ای اصیل و مستحکم ضربه می‌زند. در این موارد،سوی دیگر رابطه ازلحاظ عاطفی محروم می‌شود و در احساس و اعتبار رابطه شک خواهد کرد. این زمانی است که جدایی عاطفی در زندگی رخ می‌دهد.

توصیه‌هایی برای نوازش کردن

نوازش سلاحی قدرتمند است، یک ژست اساسی که تمام عواطف، تعادل درونی و بهزیستی روان‌شناختی را در برمی‌گیرد.

نوازش روابط عاطفی را مجدداً تأیید می‌کند و آن را می‌سازد؛ و مانند یک چادر نامرئی ما را با شخصی که درقلب ما ساکن است یکی می‌کند. هیچ فناوری‌ای نمی‌تواند چیزی را جایگزین آن کند: هیچ دستگاهی گرمای آغوش و شیرینی نوازش را ندارد. بااین‌حال نوازش کردن باید واجد خصوصیاتی باشد تا تأثیر جادویی خود را بر جا بگذارد.

در ادامه با مهم‌ترین خصوصیات و پیامدهای روانشناختی نوازش آشنا می‌شوید.

بی‌قیدوشرط نوازش کنید: برای اینکه نوازش تأثیر متعالی خود را داشته باشد، باید بدون قید و شرط باشد. وجود آشکار یا ضمنی پیش‌شرط برای نوازش از تأثیر آن می‌کاهد. نوازش کردن باید مستقیماً از قلب شما نشات بگیرد. تنها در این صورت است که نتیجه‌بخش است. اگر نوازش صمیمانه و بدون قید و شرط باشد، ارتباط برقرار می‌شود و دو نفر خود را جزئی از یکدیگر می‌دانند.

نوازش بیش از همه محرکی حسی است که موجب تولید حس می‌شود؛ اما تنها زمانی به بیدار کردن احساسات و احساسات مثبت می‌انجامد که بی‌قیدوشرط باشد در غیر این صورت ممکن است پیامدهای حسی و عاطفی ناخوشایندی در طرف مقابل برجا بگذارد.

نوازش را به روال تبدیل کنید: اگر می‌خواهید فواید نوازش را به‌تمامی دریابید از هر فرصتی برای لمس، نوازش یا در آغوش گرفتن و بوسیدن همسرتان استفاده کنید. هر چه در طی شبانه‌روز ارتباط لمسی و تماس عاطفی بیشتری بین زن و مرد وجود داشته باشد از میزان استرس، تنش و غرولند کم می‌شود. گرفتن ساده دست همسر در دست به هنگام تماشای تلویزیون، در آغوش گرفتن پیش از ترک منزل و پس از ورود به منزل، بوسه خواب و بوسه بیداری . مثال‌هایی است که می‌توانند به روال روزانه تبدیل شوند.

 

پیش چشم فرزندان نوازش کنید: در زندگی‌های شویی غالباً روابط عاطفی و ارتباط‌های تماسی اعم از در آغوش گرفتن، بوسیدن و نوازش کردن به زمان و مکان‌های خاص تبعید می‌شود و فرزندان چندان‌که شاهد بگوومگوهای والدین هستند به‌ندرت شاهد در آغوش گرفتن یا نوازش آن‌ها توسط یکدیگر هستند. این باعث می‌شود تصویری که از خانواده در ذهن کودک شکل می‌گیرد تحریف‌شده تثبیت شود.

 روانشناسان معتقدند مشاهده نوازش و تماس عاطفی بین والدین علاوه بر انتقال فضای همدلی و محبت به فرزندان از منظر الگوسازی هم مؤثر است؛ بنابراین اجازه دهید تا کودکان شما از بچگی با نوازش کردن در خانواده آشنا شوند.

 

نوازش بخشی از ما را منتقل می‌کند: مردم به‌سادگی برای لذت بردن، تسکین دادن یا مراقبت و رضایت بخشیدن به دیگران نوازش نمی‌دهند.ما نوازش می‌کنیم تا بخشی از خودمان را منتقل کنیم و پیوند برقرار کنیم.

نوازش می‌تواند در مورد ما چیزهای زیادی بگوید. بنابراین، ما باید آن‌ها را با آرامش و ظرافت انتقال دهیم چراکه می‌تواند احساسات ناخوشایند ما را نیز منتقل کند.

نوازش به‌عنوان بخشی از دل‌بستگی سالم: درست است که غالباً دل‌بستگی به‌عنوان "وابستگی" تلقی می‌شود؛ یعنی به چیز یا شخصی بیش‌ازحد چسبیدن و متصل شدن؛ اما از دیدگاه عاطفی، افراد برای ایجاد پیوند، نیاز به دل‌بستگی سالم دارند. نوازش رفتاری است که از طریق آن دل‌بستگی خود را به دیگری تأیید می‌‌کنیم و همچنین دیگری را به خود دل‌بسته می‌کنیم.

 

خلاصه: نوازش کلمه‌ای است که بر روی پوست حک‌شده است و همه ما باید آن را دریابیم، زیرا برای قلب‌های شکسته  مرحمی بهتر از نوازش وجود ندارد.

لطفا نظرات خودرابرای ماارسال کنید.

برای دریافت مشاوره باشماره09058956770تماس بگیرید.

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها